گوناگون

نقش زن در تاریخ معاصر ایران/ آخرین نوشته استاد مرتضی مطهری

نقش زن در تاریخ معاصر ایران/ آخرین نوشته استاد مرتضی مطهری

پارسینه: نوشته زیر از استاد شهید مرتضی مطهری است که به عنوان مقدمه بر چاپ کتاب «مساله حجاب» نوشته شد، اما این مقدمه نیمه‌کاره باقی ماند و ایشان فرصت نیافت که آن را تکمیل نماید.

نقش زن در تاریخ معاصر ایران/ آخرین نوشته استاد مرتضی مطهری

از چاپ اول کتاب مساله حجاب ۱۰ سال و اندی، از چاپ اول کتاب نظام حقوق زن در اسلام در حدود هشت سال می‌گذرد. در این دو کتاب وضع و موقع زن، نقش زن در زندگی، وظایف زن، حقوق زن بررسی شد و منطق اسلام در این مسائل روشن گشت. در فاصله این ۱۰ سال تحولی شگرف در زندگی ما ایرانیان پدید آمد، انقلاب عظیم و خیره‌کننده رخ داد که چشم جهانیان را خیره کرد، همه را به اعجاب و تحسین واداشت. کشور ایران وارد مرحله نوینی از تاریخ خود شد، رژیم کهن شاهنشاهی را به دور افکند، دست‌اندرکار تحقق بخشیدن نظامی اسلامی است و سر آن دارد حوزه وسیع منطقه اسلامی را که صد‌ها میلیون مسلمان را در برگرفته است به راه خود بکشاند و جهان سومی به نام جهان اسلامی بیافریند.

اکنون ضرورت ایجاب می‌کند که موضع و موقع زن در این ۱۰ سال و در جریان این انقلاب عظیم اسلامی مورد بررسی قرار گیرد که بانوان در این انقلاب چه سهم و نقشی داشته‌اند و چه عواملی موجب گشت که بانوان در این مقطع تاریخی بی‌نظیر سهم عمده‌ای به خود اختصاص دهند.

انقلاب اسلامی ایران ویژگی‌هایی دارد که در مجموع خود آن را دو میان همه انقلابات جهان بی‌نظیر و بی‌رقیب ساخته است. یکی از آن ویژگی‌ها ذی سهم بودن بانوان است. بانوان سهم بزرگی از انقلاب را به خود اختصاص دادند و این حقیقتی است که جملگی برآنند. رهبر عظیم‌الشأن انقلاب اسلامی ایران بار‌ها با تکریم و تحسین از نقش فعال بانوان یاد کرده‌اند و احیاناً سهم آن را عظیم‌تر از سهم مردان شمرده‌اند. رهبر انقلاب اسلامی ایران با ترتیبی و تمیز هوشی خاص خود دریافته بودند که انقلاب اسلامی ایران بدون بانوان به سر نخواهد رسید، از این‌رو شرکت آنان را در مراسم انقلابی واجب و لازم شمردند و حتی موافقت پدر یا شوهر را لازم ندانستند.

بانوان با ایمان ما پس از آنکه از فرمان رهبر آگاه شدند با حفظ اصول و موازین اسلامی از هیچ گونه فداکاری در راه به ثمر رساندن انقلاب خودداری نکردند. پا به پای مردان راهپیمایی کردند، شعار دادند، در تظاهرات شرکت کردند، شهید دادند، زندان رفتند، شکنجه کشیدند، آواره خانه و خانواده شدند، دربه‌دری کشیدند، محرومیت‌ها متحمل شدند.

به نظر می‌رسد این چنین نقش تاریخی برای زن در جهان بی‌سابقه است، در تاریخ اسلام خودمان تنها در صدر اسلام است که می‌بینیم بانوان نقش مؤثری از نظر سیاسی یا نظامی یا فرهنگی ایفاء کرده‌اند. در دوره‌های معاصر تدریجاً این نقش ضعیف شده و احیاناً به صفر رسیده است و همین جهت ایجاب می‌کند که تحقیق کنیم چه عوامی موجب گشته که زن بار دیگر در صحنه تاریخ ظاهر شود و تاریخ را از «مذکر» بودن محض خارج کند و آن را «مؤنث» (مذکر- مؤنث نماید؟)

پیش از آنکه وارد این بحث بشویم، یادآوری این نکته ضروری است که منظور ما از نقش داشتن و نقش نداشتن زن در تاریخ، نقش مستقیم و ظاهر شدن زن در صحنه تاریخ است. اما نقش غیرمستقیم و پشت جبهه و صحنه را زن همواره برای خود محفوظ داشته است.

زنان از جبهه به مردان مردانگی بخشیدند

زنان در طول تاریخ تنها مولد و زاینده مردان و پرورش دهنده جسم آن‌ها نبوده‌اند، بلکه الهام‌بخش و نیرو دهنده و تکمیل مردانگی آن‌ها بوده‌اند. زنان از پشت صحنه و از پشت جبهه جنگ همواره به مردان مردانگی می‌بخشیده‌اند. ما در بسیاری از اشعار حماسی عربی و فارسی می‌بینیم که دلیران و دلاوران در حماسه‌های خود زنان را مخاطب قرار داده و از مردانگی و شجاعت و دلاوری خود داد سخن داده‌اند، گویی مرد آگاهانه و یا ناآگاهانه از همه دلیری‌ها و دلاوری‌های خود رضایت و تحسین و جلب رضایت زن را منظور می‌داشته است. اگر فرصتی دست دهد و قطعات ادبی نظم آنکه در این زمینه انشاء شده، یک جا گرد آید یک فراز جالب و قابل مطالعه‌ای از نظر جامعه‌شناسی فراهم می‌گردد. اینکه می‌گویند زن آفریننده عشق است و عشق آفریننده مرد و مرد آفریننده تاریخ، ناظر به نقش غیرمستقیم زن در سازندگی تاریخ است.


تضاد در نقش‌ها

زن نقش سازندگی غیرمستقیم تاریخی خود را مدیون اخلاق ویژه جنسی خویش یعنی حیاء، عفاف و تقوا و دورباش زنانه خویش است، آنجا که زن دورباش حیاء و عفاف را حفظ نکرد و خود را به ابتذال کشاند، این نقش تاریخی را از دست داده است. به حق در مورد حیاء عفاف زن گفته شده است: «حیاء یادداشت‌های خود را پس‌انداز می‌کند و در نتیجه نیرو و شجاعت مرد را بالا می‌برد و او را به اقدامات مهم وا می‌دارد و قوایی را که در زیر سطح آرام حیات ما ذخیره شده است بیرون می‌ریزد.»

از این‌رو گویی نوعی تضاد و تعارض میان این دو نقش وجود دارد؛ یا نقش غیرمستقیم و از صحنه بیرون بودن و یا نقش مستقیم و پشت جبهه را رها کردن و نقش غیرمستقیم نداشتن. اما در حقیقت تضاد و تعارض غیر‌قابل جمعی در کار نیست. یک راه باریک و ظریف وجود دارد که زن اگر از آن راه برود هر دو نقش را در آن واحد می‌تواند ایفا کند. این راه باریک و ظریف همان است که بانوان ما در ده ساله اخیر طی کردند. ویژگی دخالت زن در انقلاب اسلامی ایران در این است که زن مسلمان ایرانی در عین اینکه در صحنه تاریخ ظاهر شد و مستقیما در کار سازندگی تاریخ شرکت کرد، پشت جبهه را رها نکرد، حیاء و عفاف و پوشش لازم را از کف نداد، دورباش خویش و کرامت و عزت زنانه خویش را محفوظ داشت و خویشتن را مانند زن غربی و زن مدل پهلوی به ابتذال نکشانید.

نقش تاریخی زن

زنان از نظر نقش تاریخی دوره‌های سه‌گانه‌ای را طی کرده‌اند. در برخی دوره‌ها و بر اساس برخی طرز تفکر‌ها دخالت مستقیم زن در ساختن تاریخ منفی است. در این دوره‌ها زن جزء اندرون خانه کاری ندارد و نمی‌تواند داشته باشد و صرفاً یک کالای اندرونی است، طبعاً در چنین شرایطی هیچ یک از استعداد‌های انسانیش یعنی تفکر، آگاهی، بیداری، آزادگی، اراده و اختیار و خلاقیت و ابداع و حتی عبادت و سلوک عارفانه الی‌الله رشد لازم را طی نمی‌کند. در این گونه جوامع در حکم یک وسیله و ابزار زندگی خانوادگی است، یک دانش است و به حکم اینکه محیط زندگی زن محدود است به درون خانواده و در بازار به اصطلاح آزاد دسترسی به او میسر نیست، برای مرد عزیز و گران‌بهاست. از این‌رو زن در چنین دوره‌ها و چنین محیط‌ها یک «شیئی گران‌بها» است مانند هر «شیئی نفیس و گران‌بهای» دیگر از قبیل: برلیان و الماس و غیره. در این گونه روز‌ها تاریخ طبعاً «مذکر» است، زنان نقش مستقیم و محسوس و ملموس در ساختن تاریخ ندارند.

اگر ما به تاریخ گذشته بیش از نیم قرن اخیر خودمان برویم عیناً همین وضع را می‌بینیم. می‌بینیم زن وجود دارد، اما به صورت یک «شیئی عزیز و نفیس و گران‌بها» و معمولاً بی‌دخالت در تاریخ و حوادث تاریخی. در برخی جوامع، زن خانه را رها کرده و وارد اجتماع شده است. در زمینه علمی، هنری، سیاسی شریک مرد شده و به صورت «شخص» درآمده است، اما نظر به اینکه مدار خویش را به کلی رها کرده و حریم را به کنار زده و خود را رایگان در دسترس مرد قرار داده، اماکن عمومی، کاباره‌ها و دانسینگ‌ها، حاشیه خیابان‌ها حضور و آمادگی خود را اعلام داشته است، ارزش و بهای خود را از دست داده است. در این جوامع زن شخص است، اما «شخص بی‌بها». در این گونه جوامع زن حضور خود را در صحنه تاریخ ثابت کرده در حالی که پشت جبهه را رها کرده است، نقش مستقیم خود را در سازندگی تاریخ به کف آورده، اما نقش غیرمستقیم را که از آن کمتر نیست از کف داده است. آنجا که زن نقش غیرمستقیم خود را از دست می‌دهد هم خود را تباه می‌سازند و هم مرد را. زن «مدل پهلوی» که نزدیک ۴۰ سال قشر عظیمی از جامعه زن ایرانی را تشکیل می‌داد از این نوع بود.
منبع: تاریخ ایرانی

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار