۱۴ اصل پیامبر اسلام (ص) برای دوری از افراط و تفریط
پارسینه: مدرس عالی و عرفان حوزه علمیه قم با بیان اینکه در سیره نبوی اصولی در جامعه حکمفرماست که با اجرای آنها میتوانیم افراطگرایی و خشونت را از بین ببریم، گفت: پیامبر (ص) ۱۴ اصل اساسی را در اسلام مطرح کردند که با برپا شدن آنها در جامعه افراط و تفریط را از بین میبرد. از جمله آنها استفاده از خرد جمعی است که در بحثهای اجتماعی نیز پیامبر (ص) به آن اشاره داشته است.
پیروی از سیره اخلاقی یک الگو، نیازمند آشنایی با ابعادِ روشهای رفتاری اوست. خوشبختانه سیره عملی رسول خدا (ص) در کتب روایی و تاریخی، به صورت مجموعههای فراوان ثبت شده، هرچند ویژگیهای اخلاقی پیامبر قابل شمارش نیست؛ چراکه قرآن اخلاق ایشان را عظیم شمرده است. تنها میتوان گفت: آن حضرت تمام خلقهای نیکو را در خود جمع نمود و کامل کرد و بدین روی، فرمود:: «اِنّی بُعِثتٌ لِاُتَمِّمَ مَکارِمَ اَلاخلاق»؛ من برانگیخته شدم تا اخلاق نیکو را تمام کنم.
اما متاسفانه شاهد این امر بودیم که پس از پیامبر (ص) افراطگراییها در جامعه رخ داد و بعضا حتی در جامعه امروز شاهد اینگونه افراطگراییها هستیم که سبب این امر میشود که اسلام از چهره واقعی خود دور شود و گاهی برخی اسلام را دین خشونت بدانند برای رفع این گونه افکار با یکی از کارشناسان فقه اصول به گفتوگو پرداختیم تا سیره نبوی حضرت رسول (ص) برای جامعه بیشتر معرفی و رعایت آن اصول در دستور کار قرار گیرد.
حجتالاسلام والمسلمین بهرام دلیر در گفتوگو با ایسنا با بیان اینکه دین اسلام و دین محمد (ص) دین رحمت و مودت و دوستداشتن است، اظهار کرد: یک اصولی در سیره پیامبر اسلام (ص) مطرح است که اگر آن اصول در جامعه حکمفرما بود، ما هرگز شاهد افراطگرایی و خشونت و شکلگیری روحیه داعشی در جامعه گذشته و حال نبودیم.
وی در ادامه با اشاره به این اصولی که در سیره نبوی وجود دارد اظهار کرد: اصل اول، اصلاح رابطه با خدا است که این جزو دغدغههای مهم حضرت رسول (ص) بود. اصل دوم، رحمت و محبت است. این اصل حتی به قدری مورد توجه پیامبر بود که به جرأت میتوانیم بگوییم فتح جزیرهالعرب نیز با اخلاق توسط پیامبر رخ داد و افراطگرایی و خشونت هرگز در جامعهای که پیامبر (ص) آن را ترسیم میکرد وجود نداشت.
این مدرس خارج فقه اصول خاطرنشان کرد: اصل سوم، شرح صدر است؛ یعنی گشادگی چهره، عیب پوشی، فرو خوردن خشم، انصاف و آرامش و اصل چهارم رعایت اهلیت یعنی اهل بودن و به تعبیر امروزی میشود نخبهگرایی که در دستور کار پیامبر (ص) وجود داشت. در جامعه نبوی کار به دست اهلش سپرده میشد و نخبهگرایی حرف اول را میزند و هرگز کار به دست نااهلان سپرده نمیشد.
دلیر یادآور شد: اصل پنجم، تبعیت و اطاعت با معرفت است، نه اطاعت کورکورانه و اصل ششم، تفیذ اختیار و مسئولیتخواهی از افراد جامعه است و اصل هفتم، انضباط و جدیت در کارهای حضرت رسول بود. ایشان هرگز در این امر کوتاهی نداشتند و همواره درصدد اجرای انضباط در جامعه بودند. ما در خیلی از بحثهای مدیریتی پس از پیامبر شاهد این هستیم که نااهلان به روی کار آمدهاند و کسانی مدیریت جامعه را بر عهده داشتند که توانایی مدیریت انجام آن را نداشتند به همین دلیل در جامعه ذهنها نسبت به اسلام تغییر کرد.
وی یادآور شد: اصل هشتم، تصمیمگیری، اصل نهم، پایبندی به عهد و پیمان و اصل دهم، شفاف حرف زدن پیامبر اسلام (ص) بود. پیامبر هرگز در هالهای از ابهام با مردم صحبت نمیکرد و همواره شفاف و استوار سخن میگفت. اصل یازدهم اصل جلوگیری از برسر کار آمدن اطرافیان و وابستگان بود. خشونت زمانی رخ میدهد که ببینیم اطرافیان سردمداران ما سوءاستفادههایی میکنند و از این طریق است که اعتدال از جامعه رخت برمیبندد.
این مدرس عالی و عرفان حوزه علمیه قم خاطرنشان کرد: اصل دوازدهم توجیه امور برای مردم بود. پیامبر (ص) همواره به مردم میگفت که برای چه دارد این کار را انجام میدهد و اصل سیزدهم انتقاد متقابل مردم از پیامبر (ص) و پیامبر از مردم بود و اصل چهاردهم برپا شدن حق و عدل در بین افراد جامعه بود. وقتی عدالت در جامعه برپا شود، شاهد افراط و تفریط در جامعه نیستیم. یکسری اصولی در سیره پیامبر (ص) وجود دارد که در اصل مبعث نیز به آنها اشاره شد و آن اصول اجتماعی است که پیامبر (ص) به این اصول بسیار توجه داشتند.
حجتالاسلام «دلیر» خاطرنشان کرد: این اصول اجتماعی سبب میشوند که خشونت در جامعه رخ ندهد. از جمله این اصول اصل مداراست و اصل دوم که در بحثهای اجتماعی مطرح میشود، اصل تکریم مردم است. پیامبر (ص) حتی به تکریم کودکان نیز توجه ویژهای داشتند و اصل سوم رحمت و محبت مردم نسبت به یکدیگر است که در این جامعه فقر از بین میرود و هرگز فردی برای رسیدن به مسائل مالی مجبور به دزدی کردن نمیشود. در این جامعه هرگز شاهد تکدیگری نیستیم.
وی گفت: اصل چهارم که میشود به آن اشاره کرد عدالت اجتماعی و عدالت در سیره نبوی است و اصل پنجم اصل شوراست یعنی مشارکت خرد جمعی. پیامبر به خواسته ملت اهتمام میورزید و این نبود که مردم چیزی را بخواهند و پیامبر راه خودش را برود. حتی به گونهای که پیامبر از سلمان فارسی در جنگی حرف شنوی دارد و این نشان دهنده انعطافپذیری و مشارکت خرد جمعی در جامعه نبوی است.
این مدرس عالی و عرفان حوزه علمیه قم یادآور شد: اصل بعدی اصل اهتمام برای مستضعفان است. در سیره نبوی هرگز زورگویان و زورگیران جایی ندارند و همه شهروندان باید از حقوقی که برای آنها معرفی شده است بهره ببرند. اینکه میبینیم گاهی در جامعه امروز شیعیان و سنیها با یکدیگر مشکل دارند به دلیل آن است که اصل اخوت و برادری ریشهکن شده است در حالی که پیامبر (ص) برای تمام ادیان پیمان اخوت و برادری میبست. شکلگیری گروهکهایی همچون داعش، القاعده، شیعه انگلیسی و... به دلیل دور شدن از اصل اخوت و برادری است که پیامبر در مسائل اجتماعی به آن اشاره داشتند.
دلیر یادآور شد: اصل آخر در بحثهای اجتماعی تعاون است که در سیره امیرالمومنین نیز به آن اشاره شده است. اما چه شد که بعد از پیامبر (ص) افراط گرایی در جامعه شکل گرفت. حضرت علی (ع) خانه نشین شد، حضرت زهرا (س) بین در و دیوار ماند و به امام حسن (ع) زهر دادند و با امام حسین (ع) آن گونه رفتار کردند؟ چرا در جامعهای که چند سالی از آن نگذشته بود حضرت علی (ع) را با معاویه مقایسه میکنند و امام حسین (ع) را با یزید. امام حسین را فتنهگر میخوانند و یزید را امیرالمومنین. مسلم پیک امام حسین (ع) را فتنهگر و ابن زیاد را نماینده امیرالمومنین میداند. تمام اینها به خاطر عدم معرفت به سیره نبوی است.
وی یادآور شد: هر گونه افراط و تفریط در جامعه نبوی محکوم است. در احادیث روایی وارد شده است که هیچ کسی همچون علی (ع)، پیامبر (ص) را نشناخت و هیچ کسی همچون پیامبر (ص)، حضرت علی (ع) را نشناخت؛ لذا جامعه به دلیل عدم معرفت و شناخت از سیره نبوی دچار خشونتها و افراطیگری شد و تمام اینها به دلیل نادانی است که در بین مردم بوجود آمد. در دوره امویان ریشه فتنه در جامعه بیشتر شد و مردم از آموزههای نبوی دور شدند. در امویان شمشیر و خشونت و حصر و زندان حرف اول را میزد.
این مدرس خارج فقه اصول تأکید کرد: به جایی میرسیم که امام زینالعابدین (ع) را به اسارت میبرند و شامیان جشن میگیرند و موسیبن جعفر (ع) را به زندان میاندازند، اما جامعه در مقابل آنها اعتراضی نمیکنند. اهل بیت (ع) غالبا بعد از کربلا اسیر هستند و در دوره امام باقر (ع) و امام صادق (ع) جامعه کمی بازتر میشود و این دو امام میتوانند به تربیت شاگرد بپردازند و از همین طریق بود که پس از رحلت پیامبر (ص) مذهب جعفری شکل میگیرد. در عصر بنی عباس دوباره خفقان در جامعه شکل میگیرد و امام حسن عسگری (ع) حتی نمیتواند به زیارت برود. وقتی مردم در این حد به انزوا و دوری از اسلام روی آوردند عصر غیبت آغاز میشود چرا که مردم دیگر قدردان نعمتها نبودند.
دلیر یادآور شد: شکلگیری روحیه داعش در جامعه امروز ما به خاطر دوری از همین اصولی است که پیامبر (ص) به آن پایبند بود. انقلاب ما به خاطر احیای سیره پیامبر (ص) و امام علی (ع) رخ داد و اهدافی همچون مهربانی و اخوت را در آن دنبال میکردیم. وقتی ما از این اصول فاصله بگیریم خواه ناخواه خشونت در جامعه شکل میگیرد. ما اگر بتوانیم در جامعه امروز به خردمندی برسیم به دیانت نیز میرسیم. بین شریعت و عقلانیت ملازمه لازم است. گاهی عقل برخی مطالب را درک نمیکند و شریعت به کمک آن میآید و این دو یاری رسان هم هستند.
وی یادآور شد: در مکتبهایی همچون مارکسیسم و لیبرالیسم عقلانیت حرف اول را میزد، ولی بعد آنها به بنبست رسیدند؛ چون شریعت یاریرسان عقل است. شریعت نبوی این را میطلبد که عقل را نیز در کنار خود داشته باشد و این را باید بدانیم که دین اسلام و دین محمدی دین رحمت و عقلانیت است.
ارسال نظر