گوناگون

سینمای ایران در انحصار دو شرکت

سینمای ایران در انحصار دو شرکت

پارسینه: فروردین ماه دو سال گذشته بود که خبر بیماری و بستری شدن عباس کیارستمی، فیلمساز بین‌المللی کشورمان در بیمارستان منتشر شد و خیلی زود همه جا صحبت از حال وخیم این کارگردان صاحب‌نام بود. کیارستمی بعد از طی کردن مراحل درمان در تهران و انجام چند عمل جراحی برای تکمیل روند درمان راهی فرانسه شد، اما بعد از چند روز در پاریس درگذشت.


به گزارش جام جم، علت درگذشت عباس کیارستمی با موجی از اعتراضات از سوی هواداران و سینماگران مبنی بر قصور پزشکی روی او همراه بود و حواشی زیادی را دربرداشت، حواشی که البته تا به امروز هم ادامه دارد و هنوز نتیجه قطعی راجع به این مساله صادر نشده!

امروز ۱۴ تیر دومین سالگرد درگذشت این کارگردان آرام و محجوب ایرانی است و قرار است به همین مناسبت از ساعت ۱۷ تا ۱۸ مراسمی در آرامگاه او در ترک مزرعه در منطقه لواسان تهران برگزار شود.

به این بهانه با رامین رحیمی پخش‌کننده فیلم‌های کیارستمی که البته سابقه فعالیت با پخش‌کننده‌های بزرگ سینما در خارج از ایران را دارد به گفتگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

سابقه ۳ همکاری با عباس کیارستمی

من در مجموع در سه فیلم «کپی برابر اصل»، «مثل یک عاشق» و «شیرین» به عنوان نماینده آثار آقای کیارستمی قرار بر همکاری با ایشان داشتم که خوشبختانه «شیرین» اکران عمومی شد و دوتای دیگر رنگ اکران ندیدند! جریان هم از این قرار بود که همکاری من با آقای کیارستمی به عنوان پخش کننده با فیلم «شیرین» آغاز شد. البته در ابتدا قرار بود فیلم «کپی برابر اصل» را که در سال ۲۰۱۰ در کن نمایش داشت و فیلم خوب و مخاطب پسندی هم بود اکران کنیم. حتی خاطرم هست که سازمان سینمایی آن زمان، آقای شمقدری هم این فیلم را دیده و اعلام کرده بود که این فیلم مشکلی برای اکران در ایران ندارد. تقریبا می‌توان گفت: «کپی برابر اصل» اولین تولید مشترک جدی سینمای ایران با خارج از کشور بود که بازیگر سوپراستاری مانند ژولیت بینوش در آن بازی می‌کرد و ما قصد داشتیم اولین اکران همزمان با دنیا را بعد از انقلاب در ایران تجربه کنیم و بنابراین تصمیم به اکران این فیلم گرفتیم، اما حواشی رسانه‌ای که به وجود آمد مسئولان سینمایی وقت را بر آن داشت که از اکران این فیلم خودداری کنند و به ما گفتند که با وجود این حواشی حالا که ما اعلام کردیم فیلمی از آقای کیارستمی اکران می‌کنیم آخرین فیلم ایشان «شیرین» را روی پرده ببریم بهتر است! در «شیرین» بازیگران ایرانی حضور داشتند و این فیلم مساله ممیزی هم نداشت. البته این فیلم هم حواشی‌ای داشت، اما در نهایت ما این فیلم را بدون حتی یک فریم حذف به صورت DCP (اولین فیلم اکران شده به روش دیجیتال) اکران کردیم. من برای پخش فیلم «مثل یک عاشق» هم قصد داشتم با آقای کیارستمی همکاری کنم. آن فیلم البته موضوع حساسی داشت (علاقه‌مندی یک پیرمرد راننده تاکسی به یک دختر جوان) و باید طوری با آن برخورد می‌شد که کمترین حساسیت را برمی انگیخت. نهایتا تصمیم بر این شد که فیلم را دوبله کنیم، اما این فیلم به اکران عمومی در نیامد.

حواشی همکاری با کیارستمی

در آن سال‌ها تمام تلاش من بر این بود که جریانی را برای سینمای آلترناتیو (جریانی که با بدنه سینما همسو نیست) ایجاد کنم و بنابراین بعد از آقای کیارستمی سراغ کارگردانانی مانند آقای نادری، پرویز کیمیاوی، ابوالفضل جلیلی و... رفتم، اما همکاری با آقای کیارستمی در آن برهه زمانی برای من حواشی‌ای بوجود آورد که روی باقی فعالیت‌هایم نیز سایه انداخت.

یک ایرانی تمام‌عیار

آقای کیارستمی همواره به جوان‌ها اعتماد می‌کردند و نگاه مثبتی که ایشان به جوانان داشتند برای من جالب بود. ایشان خیلی دغدغه نام کسی را نداشتند و وقتی برای اولین بار موقعیت نمایش آثار ایشان برای من بوجود آمد با کمال احترام به من اعتماد کردند. کیارستمی فارغ از هنرشان شخصیتی کاملا ایرانی داشتند و به فرهنگ و آداب و رسوم ایرانی‌ها عشق می‌ورزیدند. به هیچ وجه نگاهشان به اطراف درآمیخته با روزمرگی نبود و تمام تلاش‌شان را می‌کردند ضدکلیشه رفتار کنند. حتی خاطرم است که به مناسبتی قرار بود که برایشان بزرگداشتی گرفته شود، اما ایشان از آنجا که اصلا دغدغه این حرف‌ها را نداشتند گفتند که هنوز زود است برای من بزرگداشت گرفته شود. آقای کیارستمی در تمام مسائل سعی می‌کردند همه چیز در نهایت آرامش و بدون اصطکاک و حاشیه جلو برود.

سینمایی وابسته به آدم‌های خاص

در سینمای ایران کمپانی‌های بخش خصوصی پا نگرفت و بنابراین از همان ابتدا دولت به عنوان یک کمپانی در این سینما فعالیت کرد. به عبارت دیگر بنیاد سینمایی فارابی از اوایل دهه ۶۰ که شکل گرفت کمپانی‌ای شد که وظیفه تولید، تامین تجهیزات، اکران و... را بر عهده گرفت و همان زمان بود که مدیریت دولتی بر سینمای ایران سیطره یافت. البته من وقتی خاطرات دوستان را می‌خوانم، می‌بینم در آن زمان راه دیگری جز این وجود نداشت و بخش خصوصی از بین رفته بود و دولت باید با پافشاری به نوعی این سینما را زنده نگه می‌داشت، اما بعد از آن به اعتقاد من ۴ دهه حضور مدیریت دولتی در سینما نیاز نبود!

بعد از آن نگرانی‌ها از آثاری بود که ممکن بود موضوعاتی حساسیت‌برانگیز داشته باشند که این‌ها باید قبل از عرضه کنترل می‌شدند. به هر حال دولت به مرور در قالب شرکت‌های خصولتی وارد حوزه عرضه و نمایش هم شد و این روند ادامه پیدا کرد که در دراز مدت باعث شد دولت غیر از حضور نظارتی و حمایتی‌اش در حوزه تولید، عرضه و نمایش هم ورود پیدا کند. این سیطره اصلا به نفع سینمای ایران نبود و باعث شد رفته رفته تبعیض‌هایی در حمایت‌های سینمایی (وام‌ها، امکانات، عرضه و نمایش و...) صورت بگیرد. نتیجه چنین تبعیض‌هایی این شد که الان حوزه توزیع فیلم خلاصه شده در دو شرکت و حوزه نمایش هم به همین صورت و همین مسائل سینمای ایران را کوچک و وابسته به یکسری انسان‌های خاص کرده.

انسان‌های خاصی که ادعای خصوصی بودن دارند، اما خصوصی‌ای که مورد حمایت دولت است. به هر حال نظام سیستماتیک سینما از گذشته تا به امروز درگیر معایبی بوده و این مساله برای سینمای ایران بشدت آسیب‌زننده است و چنانچه جوانانی بخواهند وارد این عرصه شوند باید از دولتی‌ها و خصوصی‌های دولتی (خصولتی) در سینما تمکین کنند.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار