گوناگون

پسر بچه‌ای که آگهی فوت خودش را نوشت

پارسینه: گرت ماتیاس، در آگهی فوت خود نوشت که علاقه‌ای به مراسم خاکسپاری غم‌انگیز ندارد و در انتهای متن نوشت "تا دیداری دوباره! "

به گزارش رکنا: پسرپنج‌ساله‌ای که چندی پیش بر اثر بیماری سرطان فوت کرد، به مادرش در نوشتن آگهی فوت خودش کمک کرده بود. مادرش می‌گوید از این که متنی که پسرش نوشت روی مردم تأثیر گذاشته بسیار احساس سر‌بلندی می‌کند.

روز شنبه چهاردهم ژوئیه مراسم "بزرگداشت زندگی" گرت برگزار شد.

گرت به دلیل ابتلا به نوع بسیار نادر سرطان، ششم ژوئیه، پس از دورانی که مادرو پدرش آن را "نه ماه جهنمی" نامیدند، درگذشت.

در نیمه ماه ژوئن، امیلی و رایان، مادر و پدر گرت دریافتند که بیماری او درمان‌ناپذیر است.

امیلی در گفتگو با بی‌بی‌سی گفت: "یکی از مسائلی که مرا مشغول کرده بود این بود که وقتی آگهی‌های تحریم را می‌خوانیم اطلاعات زیادی درباره این که آن آدم چطور آدمی بوده است، به دست نمی‌آوریم".

"می‌خواستم دیگران درکی از شخصیت گرت پیدا کنند، و به فکرم رسید که ما باید آن را از زبان خودش بنویسیم. "

آگهی فوت گرت مجموعه‌ای از گفتگو‌هایی بود که این دو در هفته‌های پایانی زندگی پسرشان داشتند.

گرت، در متن یادبود خود چیز‌هایی که دوست دارد را اینطور تعریف می‌کند:

"بازی کردن با خواهرم، خرگوشک آبی‌ام، موسیقی ترَش متال، لگو، دوستان کودکستانم، بت‌من و وقتی مرا بیهوش می‌کنند. "

و چیز‌هایی که او از آن‌ها متنفر است:

"زیر‌شلواری! سرطان کثافت احمق، آمپول و از پسری در بیمارستان که به من کمک کرد که لگو‌هایم را بسازم. "

وقتی از او درباره مرگ پرسیدیم، گرت گفت: "وقتی بمیرم یک گوریل می‌شوم و به بابا پی‌پی پرت می‌کنم! "

مادر‌و پدر گرت از او پرسیدند دوست دارد پس از مرگ با بدنش چه کنند و دوست دارد چه مراسم برگزار شود.

او نوشت: "دوست دارم مرا بسوزانید و بعد تبدیلم به درخت تا وقتی گوریل می‌شوم بتوانم روی آن زندگی کنم. مراسم خاکسپاری خیلی غم‌انگیز است، من می‌خواهم پنج تا خانه بادی بیاورید (چون پنج ساله هستم) با بت‌من و بستنی‌های قیفی".

گفته‌های گرت را رسانه‌های مختلف پوشش دادند. مادرش می‌گوید "من مات‌و‌مبهوت این واکنش گسترده مانده بودم. "

"آدم‌هایی از سراسر جهان به ما پیام دادند. ما احساس غرور و سر‌بلندی می‌کردیم که نوشتن از زبان گرت این همه آدم‌ها را تحت‌تأثیر قرار داده بود. "

روز شنبه، همانطور که گرت آرزو کرده بود امیلی و رایان "مراسم بزرگداشت" او را برگزار کردند.

امیلی می‌گوید: "مراسم بسیار موفقی بود، بسیاری از مردم منطقه در آن شرکت کردند. "

"ما پنج خانه بادی برپا کردیم، بت‌من و زن شگفت‌انگیز و مرد عنکبوتی و یک عالم بستنی قیفی داشتیم".

مادر‌و‌پدرش هم‌چنین درخواست و آرزوی او را برای دفن انجام دادند. یک تیر‌انداز، تیر شعله‌وری را به سوی یک قایق که روی دریاچه‌ای در نزدیکی خانه‌شان شناور بود انداخت.

آن‌ها تصمیم دارند راهی پیدا کنند که خاکستر بدن او را به درختی تبدیل کنند.

امیلی می‌گوید: "مراسم خاکسپاری نباید حتما غم‌انگیز باشد، هر چند ما بخاطر از دست‌دادن پسرمان بسیار ویران و پریشان بودیم، اما بزرگداشت زندگی او جالب‌ترین رویدادی بود که با افتخار آن را ترتیب دادیم. "

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار