معنویت در هنر امروز رنگ باخته است؟
پارسینه: «آیا میتوان ادعا کرد امروزه مذهب و معنویت در هنرهایی مانند نقاشی رنگ باخته است؟»؛ یک نقاش ضمن رد فرضیه این پرسش در پاسخ به آن میگوید آثار هنری هر دوره زمانی ویژگیهای معنوی خودش را دارد.
علی فرامرزی اظهار میکند: ما در زمینه آثار هنری درباره محتوا صحبت میکنیم، نه شکل. محتوا خواه یا ناخواه فرم خودش را میسازد. ممکن است آثار نقاشان امروزی مانند آثار نقاشان قهوهخانهای مثل قوللر آغاسی نباشد. ما نمیتوانیم به جوانان امروزی بگوییم مانند آنها کار کنند. جامعه چنین چیزی را نمیپذیرد.
او با بیان اینکه تشخیص اینکه آیا در کارهای ما محتوای معنوی وجود دارد یا نه کار خیلی سختی است، چنین ادامه میدهد: سینما، نقاشی و ... ما در منطقه و دنیا با نگاهی ویژه خودش را معرفی میکند که به دلیل محتوای فرهنگی این آثار است. محتوای فرهنگی کار خودش را انجام میدهد. ممکن است شکل و قالب و زمان آن عوض شود. تشخیص معنویت در هنر زمان میبرد باید زمان عبور کند سپس به مقطع زمانی نگاه کنند و ریشههای آن را بیابند.
این نقاش میگوید: نقاشی قهوهخانه در زمان خودش کار ویژهای نبوده است بعدا که آن مقطع را آنالیز و بررسی کردند دیدند ویژگیهایی وجود داشته است. ریشههای آن را پیدا کردند. مطمئن باشید هر دورهای ویژگی خودش را میسازد.
جای خالی معنویت هنر مدرن امروزی
«هنر خالص حد و مرز ندارد؛ در واقع در هیچ جا تعیین و تکلیف خاصی برای هنر تعیین نشده است».
محمد حسن حامدی ـ منتقد و سردبیر مجله تندیس ـ این جملات را میگوید و هم در همین راستا در گفتوگویی با ایسنا چنین اضافه میکند: زمانی که صحبت از معنویت در هنر میشود، به یاد هنر «واسیلی کاندینسکی (نقاش و نظریهپرداز هنری روس)» که از یک روح معنوی و مذهبی سرشار است، میافتم.
او می افزاید: از نظر جامعهشناسان غربی، در جامعهای که مذهب محور باشد، نوعی ریاکاری شکل میگیرد و قاعدتا این ریاکاری میتواند دامنگیر هنر نیز بشود. از نظر من خلوص منبع برای هنر ایرانی، همان هنر سنتی خود ماست. چراکه کمال خالص در آثار هنری قدیمی دیده میشود و همانند هنر دنیای امروز فرمایشی نیست، همچنین در گذشته هنرمندان تنها برای خوشایند مخاطب کار نمیکردهاند.
حامدی ادامه میدهد: به عنوان مثال در آثار «میرزا احمد نیریزی» (خوشنویس خط نسخ و کاتب قرآن) که قرآنهای زیادی را کتابت کرده، یک اعتقاد و خلوص عمیقی وجود دارد؛ چراکه تنها به دنبال کتابت نبوده و حتی نوع قلم و جوهر نیز برایش ارزش داشته ولی در هنر مدرن امروزی جای خالی معنویت در اکثر کارهای هنری حس میشود.
این منتقد همچنین در ادامه سخنانش بیان کرد که با توجه به کاهش معنویت در آثار هنری، قطعا واقعهای مثل عاشورا نیز تحتالشعاع قرار خواهد گرفت.
حامدی درباره چگونگی روایت حادثه عاشورا تصریح کرد: نوع روایت حادثه عاشورا بستگی به دید افراد دارد؛ به عنوان مثال، «سلمان ساوجی (قصیدهسرا و غزلگوی ایرانی)» حادثه عاشورا را در اشعار خود مانند یک معاشقت با خالق هستی بیان کرده است. ولی حادثه عاشورا در فرهنگ ما با غم و اندوه عجین شده در حالی که ممکن است از نظر من غم و اندوه در این حادثه جایی نداشته نباشد.
وی در پایان گفت: ترجیح من بر حماسهای بیان کردن حادثه عاشورا است. به نظر من امام حسین(ع) در این واقعه وظیفه خود را در مقابل خالق هستی انجام داده و به نتیجه دلخواه خود نیز رسیده است. به طور کلی در حادثه عاشورا موضوع تلخی وجود ندارد و خیلی چیزهایی که امروزه در باب عزاداری برای «امام حسین(ع)» میبینیم، زیادهروی است ولی در نهایت نمیتوان دیدگاه مختلف افراد نسبت به این ماجرا را زیر سوال برد.
ارسال نظر