چرا یک «موزه عاشورا» در کشور نداریم؟
پارسینه: وقتی سید محمد فدوی، عضو هیئت علمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، ده سال پیش از ایجاد چنین موزهای میگوید: «با اختصاص اعتباری کلان و با شیوه هنر جدید، در خصوص عاشورا، موزهای ثابت و بزرگ بر پا نماییم.» یا هشت سال قبل که محمدحسین فراهانی، مدیرکل وقت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی اعلام میکند: «اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی در نظر دارد نسبت راهاندازی موزه فرهنگ عاشورا در استان اقدام کند.»
وقتی سید محمد فدوی، عضو هیئت علمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، ده سال پیش از ایجاد چنین موزهای میگوید: «با اختصاص اعتباری کلان و با شیوه هنر جدید، در خصوص عاشورا، موزهای ثابت و بزرگ بر پا نماییم.» یا هشت سال قبل که محمدحسین فراهانی، مدیرکل وقت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی اعلام میکند: «اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان مرکزی در نظر دارد نسبت راهاندازی موزه فرهنگ عاشورا در استان اقدام کند.»
یا همین چهار سال پیش که سید اکبر حلّی، مدیرعامل مؤسسه احیای فرهنگ کاشان تاکید میکند: «برای تأسیس موزه عاشورا سه باب خانه قدیمی تو در تو و اندرونی به مساحت حدود یکهزار متر مربع در محله قدیمی ملک آباد در حوالی زیارت طاهر و منصور متعلق به خاندان ملا احمد و ملا مهدی نراقی و به مالکیت خانواده خیر ابریشمچی برای تأسیس موزه عاشورا در شهرستان کاشان اختصاص داده شده است.»
یا اصلا زمانی که حجت الاسلام یعقوب دیلمقانی، مدیرکل تشکلهای دینی و مراکز فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی خبر میدهد: «در پی برگزاری نمایشگاه مناسبتهای مذهبی، "موزه عاشورا" با هدف توجه به فرهنگ غنی اسلام و تلاش برای انتقال ارزشها و اهداف قیام امام حسین (ع) در برخی استانهای کشور راهاندازی میشود.»
برای نتیجه رسیدن هر کدام از این طرحها توسط بخشهای مختلف دولتی از یک طرف و از سوی دیگر وقتی یک تالار را در فضایی تاریخی یا موزهای با نام «عاشورا» مُهر میزنند، به نظر میرسد در این زمینه کم کاری میشود، آنهم وقتی آثار تاریخی زیادی مانند نخلها و عَلَمهایی در گنجینهی موزهها و حتی در فضای باز خیابانهای مختلف شهرها و روستاهای تاریخی قرار داده شدهاند و به نظر میرسد قرار است رفتارها با این آثار اررزشمند تاریخی به همین محو باقی بماند.
البته که باید نخست تالار عاشورا در کاخ گلستان و منبر منبتکاری شده تکیه دولت، نخل چند صد سالهی شیراز و علمها و نقاشیهای تکیه دولت و موزهی عاشورایی که سه سال پیش در زیرزمین حسینیه امینیها در قزوین ایجاد شده را از لیست بلند بالای طرحها حذف کرد و سپس به نبود موزهای مهندسی شده در کشور با موزه «موزه عاشورا» اشاره کرد.
شاید حفاظی برای نخل ۴۰۰ ساله یزد در میدان امیرچخماق درست کرده باشند تا به جز روز عاشورا که آن را به یاد حسین (ع) در میدان شهر بر دوش میکشند حفاظت شود، یا شاید نخل قدیمی ابیانه را در ورودی موزه مردمشناسی ابیانه تحت حفاظت دارند، یا نخل تکیه درخونگاه را در مکانی سربسته حفاظت کنند و اصلا آثاری از انجام تعزیهها و مراسمهای مختلف عزاداری را در گنجینهی موزهها به عنوان امنترین نقاط به خود اختصاص داده باشند،، اما چرا تا کنون به این فکر نشده که دستکم با راهاندازی یک موزهی مجزا در یکی از شهرهای کشور یا همین پایتخت عاشورا، هر چه از عزاداریهای مختلف ایرانیها در شهرهای مختلف برپا شده را به عینه و در یک موزه مشخص نشان دهند، تا مانند برخی موزههای منحصربهفرد در کشور بتوانیم آن را برای همیشه به یاد همه بیاوریم؟ یا دستکم نشان دهیم آئینهایی که بسیاری از آنها در حال فراموشی است و چه بسا درصد زیادی نیز به کلی فراموش شدهاند.
آثار تعزیه و عزاداری معاصرند؛ نه دارای قدمت
محمدرضا کارگر، مدیر اداره کل موزهها و اموال منقول تاریخی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در گفت: وگو با ایسنا نظر دیگری دارد.
او حتی در نخستین صحبتهایش این وظیفه را بیشتر بر عهدهی نهادی مانند وزارت ارشاد میداند تا سازمان میراث فرهنگی و اداره کل موزههایش و میگوید: به نظر میرسد وزارت ارشاد باید در این قضیه ورود کند، چون چنین موزهای، در ردهی موزههای تاریخی قرار نمیگیرد و آثاری که باید در آنها نمایش داده شوند، قدمت چندانی ندارند و معمولا کمترا ز. ۱۰۰ سال هستند.
وی در ادامه با بیان اینکه برای ایجاد موزه عاشورا توسط میراث فرهنگی باید آثار شاخصی در این زمینه در اختیار میراث فرهنگی باشد، اظهار میکند: میراث فرهنگی امروز چیزی به عنوان آثاری که مشخصا مربوط به عاشورا باشد، ندارد. تعزیه، نسخههای تعزیه یا کتابهای مرتبط، عکس، عَلَم و کُتلهایی را که در مراسم عاشورا هستند، فقط میتوان جزو مواردی دانست که در موزهای با نام «عاشورا» میتوان نمایش داد.
او با تاکید بر اینکه میراث فرهنگی هیچ گنجینهای از این آثار در اختیار ندارد، بیان میکند: معمولا چنین آثاری بیشتر در اختیار بخش خصوصی، بنیاد مستضعفان و وزارت ارشاد یا حتی اداره کل اوقاف است و امکان جمعآوری آنها توسط این دستگاهها بیشتر است، از سوی دیگر ایجاد چنین موزهای بیشتر جزو رسالتهای وزارت ارشاد است که چنین گنجینههایی را در اختیار دارد.
کارگر ادامه میدهد: صرف این که یک تالار عاشورا - در کاخ گلستان- داشته باشیم که بشود آن را به «موزه عاشورا» تبدیل کرد، یک موضوع اغنا کننده است، اما تا امروز آنچه را که باید برای انجامش همراه داشته باشیم، نداریم.
مدیر اداره کل موزهها همچنین با بیان این که همیشه در این زمینه صحبتهایی کرده است که بتواند چنین موزهای را ایجاد کند، میگوید: با این وجود آستان قدس رضوی بیشترین پتانسیل در این زمینه را دارد، آن نهاد یک ارتباط مستقیم با این موضوع دارد، حتی سازمان تبلیغات اسلامی نیز به شکلی با این مساله در ارتباط است و حتی میتوان گفت: ارتباط آنها بسیار تنگاتنگتر است تا میراث فرهنگی.
او ادامه میدهد: این که میراث فرهنگی بخواهد یک موزه راهاندازی کند، نخست باید مجموعهای از آثار مربوط به عاشورا را خریداری کند، بنابراین باید برای این کار اعتبار داشته باشد.
وی در مورد آثار معینالبکاء که در طول چند سال گذشته توسط هنرمندان مختلف و رسانههادرخواستهای زیادی برای ایجاد موزهی تعزیه با هدف نگهداری این آثار مطرح شده بود، میگوید: این آثار مربوط به دوره معاصر و حتی چند سال اخیر هستند. وقتی در کشور تفکیک وظایف انجام میشود، آنچه که مربوط به صد سال اخیر میشود را باید جزو میراث فرهنگی دانست، اما این موارد در حوزه معاصر قرار میگیرند، در حالی که میراث فرهنگی در تعریف خود به حوزه ۱۰۰ سال اخیر اشاره دارد و به جز آن هیچ رسالتی برای حفاظت ندارد.
او، اما در پاسخ به این پرسش که چطور تلاش میکنیم برخی بناهای دارای ارزش با قدمت ۵۰ سال را جزو بناهای تاریخی مدنظر قرار دهیم، اما آثار ارزشمند در این رده را نمیتوان جزو آثار ارزشمند محسوب کرد، نیز اینطور میگوید: بناهای ۵۰ ساله، ارزش فرهنگی تاریخی دارند، این ارزش یک بحث است، اما یک بحث هم میراث فرهنگی است که اگر چنین مجموعه فرهنگی بخواهد به او هدیه شود، تا کنون از گرفتن آن سرباز نزده است.
اگر بخواهند آثاری را به میراث فرهنگی هدیه کنند، میگیریم، اما امکان خرید نداریم
کارگر میگوید: اگر یک نفر پیدا شود که بگوید یک مجموعه فرهنگی - هنری داشتهام ومیخواستم آن را به میراث هدیه بدهم و او قبول نکرده، ما دقیقا پاسخ میدهیم، تا امروز چنین چیزی نبوده است، تا کنون در مورد هدیه دادن مجموعه معین البکاء نیز با ما صحبتی نشده است. اما باید در نظر گرفت که میراثفرهنگی امکان خرید چنین آثاری را از دستگاهها یا اشخاص حقیقی ندارد.
به گفته وی افراد زیادی برای فروش چنین آثاری به اداره کل موزهها یا سازمان میراث فرهنگی مراجعه میکنند، اما تاکنون کسی اعلام نکرده قصد هدیه دادن آثارِ تاریخی خود را دارد.
با این وجود او ادامه میدهد: اگر شخص یا نهادی قصد ایجاد موزه داشته باشد، میراث فرهنگی هیچگاه از کمک به آن کوتاهی نمیکند، ولی امکان خرید چنین آثاری را از دستگاهها یا اشخاص حقیقی و حقوقی نداریم.
مدیر اداره کل موزهها تاکید میکند: اگر نهاد یا حتی شخص حقیقی قصد ایجاد موزه عاشورا یا تعزیه یا هر موزه با هر موضوعی را داشته باشد، اداره کل موزهها میتواند همه تجهیزات مانند ویترین و نورپردازی و حتی خدمات معرفی را به صورت بلاعوض در اختیار آنها قرار دهد، اما آنها باید اشیا و مکان مورد نیاز را داشته باشند، چون میراث فرهنگی امکان هزینه کردن در این موارد را ندارد.
با وجود صحبتهای کارگر، به نظر میرسد نباید از کنار خبرهایی هر چند کوچک مانند ایجاد «موزه تعزیه در حسینیه «مجتهد» اردبیل» گذشت.
کریم لطفی، معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی استان اردبیل در چند روز گذشته اعلام کرده است: «با توجه به سابقه تاریخی برگزاری مراسم عزاداری و شبیه خوانی در حسینه مجتهد در نظر داریم موزه تعزیه در این بنای تاریخی دایر کنیم. حسینیه مجتهد منتسب به میرزا محسن مجتهد است که به دلیل قدمت تاریخی بنا جزو قدیمیترین حسینیههای احداث شده کشور محسوب میشود. طبقه دوم بنا در حال بازسازی و طبقه اول نیز در حال مرمت و احیا است و بخشهای مختلفی از جمله موزه تعزیه در این بنا پیش بینی شده است.»
ارسال نظر