باورهای غلطی که درباره ازدواج داریم
پارسینه: باورهای نادرست زیادی در بین بعضی دختر و پسرهای در آستانه ازدواج وجود دارد که میتواند مشکل ساز باشد. در این نوشتار و به بهانه بیشتر شدن ازدواجها در این ایام مبارک، به بعضی از رایجترین این باورها اشاره میکنیم
باورهای رایجی درباره ازدواج در جامعه ما وجود دارد. بگذارید چند مثال برای تان بیاورم: «ازدواج، هندونه سربسته است»، «پیشونیت باید بلند باشه تا خوشبخت بشی»، «تا نری زیر یک سقف، معلوم نمیشه که طرف مقابلت چه اخلاقهایی داره» و .... قبل از هر چیز باید دانست هر باوری که در ذهن ما وجود دارد، ریشه و گذشتهای دارد. شاید ریشه این دسته از باورها در این تفکر باشد که ازدواج قابل پیش بینی نیست، اما باید دانست که این هندوانه سربسته نیست! دانش امروزه ما در زمینه مشاوره قبل از ازدواج بر مبنای پژوهشهایی بنا شده است که تا حد زیادی از ازدواجهای ناموفق درس گرفته اند.
ازدواج به درمان بیماری روانی کمک میکند
ریشه این باور تحت تاثیر این فرضیه نادرست است که مشکلات جنسی، علت بیماریهای روانی اند. پس اگر خلاء جنسی فرد پر شود، این موضوع باعث بهبود فرد خواهد شد! خانوادههایی که چنین باوری دارند، فرزند بیمار خود را تشویق به ازدواج میکنند. برای این قبیل خانوادهها باید توضیح داد که درمان فرزندشان روان درمانی و دارو درمانی است نه ازدواج! در واقع گاهی ازدواج موجب بدتر شدن حال این افراد هم میشود، زیرا ازدواج یک تغییر بزرگ در زندگی افراد است و هر تغییری حتی نوع مثبت آن استرس زاست و نیاز به تطابق دارد که برای یک بیمار روانی، کار دشواری است.
ازدواج حل کننده مشکلات است
برخی ازدواج را پایانی برای تمامی مشکلات و شروع خوشبختی میدانند. این باور رایج، نادرست است. ممکن است ازدواج، پایان بخش مشکلات تجرد باشد، ولی همان طور که گفته شد نیاز به تطابق دارد. اگر فردی با این دید ازدواج کند که از فردای روز عروسی همه مشکلات تمام میشود، بعد از دیدن واقعیات زندگی مشترک احساس ناامیدی میکند. ممکن است از زندگی مشترک خود دلسرد شود یا فکر کند ازدواج مناسبی نداشته که این مشکلات به سراغش آمده است. با این حال، اگر دید واقع بینانهای به مقوله ازدواج و زندگی مشترک داشته باشد، خود را برای شروع زندگی مشترک از لحاظ روانی تجهیز میکند و شانس موفقیت او در ازدواج بالا میرود.
قیافه طرف مقابل عادی میشود
اگر چه معیارهای زیبایی نسبی است و هر فردی بنا به سلیقه شخصی خود معیارهای متفاوتی دارد و اگر زیبایی به عنوان تنها ملاک مد نظر قرار گیرد مشکل ساز میشود، ولی واقعیت این است که زوجها باید تا اندازهای برای هم جذابیت داشته باشند و به اصطلاح ظاهر هم را بپسندند تا به ازدواج با یکدیگر رغبت پیدا کنند. نکتهای که این جا وجود دارد، این است که چهره زیبا در طول سالیان زندگی مشترک به مرور عادی میشود، اما این اتفاق متاسفانه درباره قیافه زشت صادق نیست. جذابیت نداشتن جسمانی همسران برای هم، زمینه ساز مشکلات بسیاری از جمله خیانت است.
شانس فقط یک بار در خانه آدم را میزند
اعتقاد به این باور موجب میشود که فرد در فرایند تصمیم گیری تحت فشار (به دلیل تصور این که شانس فقط یک بار در خانه آدم را میزند) قرار گیرد و نتواند جوانب امر را به درستی بسنجد. ترس و اجتناب حاصل از این تفکر، باعث میشود فرد عجولانه به شخصی که شناخت کافی از وی ندارد، پاسخ گوید، زیرا اگر به این موقعیت جواب مثبت ندهد، شرایط بهتری هم سر راهش قرار نمیگیرد. دادگاههای خانواده پر از افرادی است که با این باور غلط ازدواج کرده اند. همیشه به یاد داشته باشیم که گاهی مجرد ماندن، گزینه بهتری از داشتن ازدواج ناموفق است.
با لباس سفید برو و با کفن برگرد
اگرچه این باور در نسل جوان امروزی کمتر شایع است، اما متاسفانه باز هم شاهد هستیم که برخی افراد از زجر زندگی زناشویی ناموفق به خودکشی، خود سوزی، خیانت یا فرار از خانه روی میآورند. علاوه بر آن، اگر فردی خود معتقد به این باور نباشد، اما در خانوادهای بزرگ شده باشد که این باور را داشته باشند، از نظرش ازدواج عملی اضطراب برانگیز است. این فرد میتواند از ازدواج اجتناب کند یا بعد از ازدواج با داشتن حس تنهایی و حمایت نشدن از سوی خانواده، نقش سلطه پذیر و منفعلی را ایفا کند. این نوشته به منزله تاییدی بر طلاق نیست یا قصد ترویج آن را ندارد بلکه بهتر است این طور گفته شود که «چه خوب است که وقتی با لباس سفید به خانه بخت میروی تا آخر عمر زندگی مشترک با دوامی داشته باشی، اما اگر گرفتار همسر بیمار، آزاردهنده یا نااهل شدی، برگشتن به خانه پدری بهتر از برگشتن با کفن است.»
خوشگلها مال مردم هستند
این باور که افراد زیبا قابل اعتماد و وفادار نیستند، موجب اجتناب از این افراد میشود. به طور کلی چسبیدن به یک ملاک و در نظر نگرفتن عوامل دیگر موجب بروز مشکل در تصمیم گیری میشود که در این موضوع خاص هم صدق میکند؛ بنابراین با این تصورات اشتباه، گزینههای ازدواج تان را خط نزنید.
عشق برای خوشبختی کافی است
در بررسی این باور ابتدا باید بین عشق و علاقه تمایز قائل شویم. عشق به معنای علاقه شدید و خواستن بی اندازه همراه با شیفتگی به طرف مقابل است. این احساس میتواند به احساسات خوشایندی مانند تعلق، سرخوشی و لذت منجر شود. گرد و غبار ناشی از این هیجان مثبت مانع دیدن واقعیت میشود. افراد عاشق، اغلب تحت تأثیر عواطف مثبت شدید، دچار تحریف اطلاعات میشوند. در این وضعیت برخی اطلاعات مربوط به معشوق رنگ میبازد، برخی پررنگ و برخی دیگر کم رنگ میشود؛ بنابراین فرد عاشق از دسترسی به اطلاعات ناب محروم است. پس میتوان این طور نتیجه گرفت که عشق قبل از ازدواج تا حدی چالش برانگیز است، در حالی که علاقهمند شدن به فرد قبل از ازدواج مشکلی ایجاد نمیکند. چه بسیار افرادی که به شخصی علاقه مندند، اما با وجود این علاقه، از توانایی قضاوت درست نیز برخوردارند یعنی طرف مقابل را با ضعفها و امتیازاتش میبینند. این گروه میتوانند انتخاب مناسبی داشته باشند. سه مرحله مناسب برای ازدواج عبارت اند از: آشنایی، علاقه و بعد از آن عشق. در خوش بینانهترین حالت، علاقه قبل از ازدواج به گذشت، همراهی و انعطاف پذیری میانجامد و میتواند روند یک ازدواج معقول و شادمان را تسریع کند وگرنه زندگی مشترک را به شدت تهدید خواهد کرد.
منبع: سیمرغ
ارسال نظر