۱۰ نکته جالب برای فرزند پروری مثبت و سازنده
پارسینه: : کودکان پرخاشگر بدون آنکه خودشان بدانند و بخواهند که پرخاشگری کنند در اصل می خواهند به خواسته ای که در ذهنشان است برسند چون نمی توانند خواسته خود را به خوبی بیان کنند مجبورند برای بیان آنچه می خواهند دست به پرخاش و تهاجم به دوستان خود نمایند که این ضعف موجب می شود که او از دوستان خود رانده شود و تمایل به درون گرایی نماید لذا برخورد مناسب و کارآمد با این چالش می تواند رفتار کودک را در زمان بیان احساسات و خواسته هایش عوض کند و بیان و روش بیان این مطلب به عهده والدین کودکان است که با برخورد مناسب و به موقع هم پی به خواسته و احساسات فرزندشان ببرند و هم به فرزندشان بفهمانند که راه درستی را انتخاب نکرده و به او راه جبران و تلافی را بیاموزند.
لطفا به یاد داشته باشید که هرچه امروز می نویسم براساس واکنش نشان دادن به کودکانی است که در یک مسیر فعالانه و سازنده که شامل هیچ نوع تنبیهی نیست, ناراحت و ناآرام هستند. جامعه ، اجتماعی شدن ، متمدن شدن ، همه ی آنها با هم می آیند. اینطور نیست؟ همه آنها به مردمی اشاره دارند که - همراه شده اند_ و در صلح و آرامشند. این قطعا وظیفه ی راحتی برای انسانهای بالغ نیست. برای کودکان خیلی سخت ترهم هست.
پرخاشگری قطعا از خصوصیاتی است که بخشی از انسان بودن است و ما سعی می کنیم که برای تنظیم و تعدیل آن از سنین پایین مبارزه کنیم. چیزی که واضح بنظر می رسد- ما نمی توانیم پرخاشگری را بسادگی نادیده بگیریم و امیدواریم همانطور که کودک بزرگ می شود پرخاشگری هم از بین برود. بله , این برای بچه های کوچک یک گرایش طبیعی است که زمانهایی که ناراحت وناامید و عصبانی هستند پرخاشگر شوند. این حتی می تواند بطور معمول درسالهای قبل مدرسه و در کودک نوپا مطرح شود. اما این بعهده بزرگسالان مسئول و مراقب در زندگی کودک است که به آنها برای بیان احساساتشان ,که از راه پرخاشگری به دیگران ابراز می کنند, روشهای دیگری آموزش دهند. و من باید تصریح کنم زمانی که در مورد پرخاشگری صحبت می کنم ,فقط به لگد زدن مشهود (گاز گرفتن - کتک زدن - تف کردن و خراش دادن اشاره نمی کنم ) بلکه همچنین پرخاش شفاهی (من از تو متنفرم) نیز مد نظر من است. بدون حرف بیشتر ,اینها 10 نکته ی سازنده برای راهنمایی است که از کارشناسان فرزند پروری که برای کمک به فرزدندتان ,زمانی که پرخاشگر و متهاجم می شود.
دلیل پرخاشگری را تشخیص دهید.
زمانی که یک بچه به بچه دیگر پرخاش می کند. این احتمال وجود دارد که در بیان احساس خود ناتوان است. و از رو استیصال برای رسیدن به آنچه می خواهد و غیره پرخاش می کند- ضربه می زند,هل می دهد-گاز می گیرد-فریاد می زند. راه حل اینست که به آنها کمک کنیم بدون اینکه مجبور شوند دست به آن کارها بزنند آنچه راکه می خواهند بیان کنند .
احساساسات را بپذیر- نه رفتارها را
زمانیکه کودکان عصبانی هستند اولین چیزی که نیاز است انجام دهیم شناخت احساس آنهاست . این یکی از بهترین راههای افشای احاسات منفی است و می تواند به سادگی گفتن ( تو واقعا ناراحت بنظر می رسی ) باشد. در یک دنیای ایده آل ما می توانیم کودکانمان را زمانیکه ناراحتند درک کنیم. و قبل از اینکه پرخاش اتفاق بیافتند احساس ناراحتی و پریشانی آنها را متوجه شویم. ولی در واقعیت همیشه اینطوری پیش نمی رود. بنابراین اگر فرزند ما پرخاشگر و مهاجم شد چه باید بکنیم؟
قاطع و بدون عصبانیت پاسخ دهید
بقول دیانا لومنز نویسنده ی " همه ی آنچه که کودکان می خواهد والدینشان بدانند , 12 کلید برای فرزند پروری موفق " این مهم است که به عصبانیت و پرخاشگری به یک طریق دلسوزانه و حمایتی پاسخ داده شود و نه با خشم بیشتر اگر ما می خواهیم کودکانمان باور کنند که ما آنها را بدون قید و شرط دوست داریم - حتی زمانیکه آنقدر ناراحتند که کنترل خود را از دست داده اند- باید با پرخاشگری آنها طوری برخورد کنیم که شرم نکنند و تنبیه نشوند . در عوض بیایید به خودمان فکر کنیم .به عنوان یک مربی مراقبت ,کسی که کارش کمک به فرزندمان است که آرام باشند و یاد بگیرند چطور مطابق قوانین اجتماعی جامعه رفتار کنند.
فرزندتان را متوقف کنید و قوانینتان را عنوان کنید
سریعا به سراغ فرزندتان بروید وبا صدا و اقداماتتان متوجهش کنید که حمله و پرخاش همین الان باید متوقف شود. سپس قوانینتان را توضیح دهید. مثلا می توانید چیزی بگویید مثل(بس کن! ما ضربه- لگد-کلمات آزار دهنده- نداریم)
احساست فرزندتان را شناسایی کنید و بعد انتظارات خود را بروشنی بیان کنید
بیاد داشته باشید-چگونگی گفتن این چیزها درست به اندازه گفتنشان اهمیت دارد. محکم باشید و ناراحتی خود را نشان دهید ولی طرف فرزند خود باشید . مثلا( می توانم ببینم خیلی عصبانی -ناراحت-ناامید هستی ولی من انتظار دارم برای نشان دادنش از کلمات استفاده کنی.)
زمانیکه کودکان عصبانی هستند اولین چیزی که نیاز است انجام دهیم شناخت احساس آنهاست. این یکی از بهترین راههای افشای احاسات منفی است و می تواند به سادگی گفتن ( تو واقعا ناراحت بنظر می رسی ) باشد.
از فرزندتان بخواهید تمرین کند که بدرستی پاسخ بدهد.
بعد از مداخله ی شما ,فرزندتان ممکن است برای استفاده از کلماتش اماده شود و یا ممکن است به زمان بیشتری نیاز داشته باشد. برای دریافتن این موضوع چیزی بپرسید مثل ( تو حاضری حرف بزنی؟ یا برای آرام شدن به زمان نیاز داری؟ )-(منبع;پرورش روحیه فرزندتان,یک راهنمایی برای پدرمادرهایی که فرزندشان حساستر-باهوشتر-با انرژی تر و لجوجتر است) در این مرحله ,شما میتوانید به سمت بچه ای که آسیب دیده بروید و آرامش کنید و مطمین شوید که حالش خوب است.این برای فرزند شما خوب است که همدلیتان را با بچه ی دیگر ببیند. اگر فرزند شما هنوز برای آسیب زدن به شما یا دیگری فعالانه در تلاش است, به زمان بیشتری نیاز دارد. ممکن است نیاز داشته باشید نگهش دارید و از آن موقعیت خارجش کنید. یا اینکه خودتان یا بقیه از فضای شخصی بچه بیرون بروید.
دادن زمان به فرزندتان برای آرام و خونسرد شدن
پاداشی به رفتار فرزندتان نیست ,بلکه ,اجازه می دهد مغز آنها به یک حالت آرامش برگردد.جایی که آنها می توانند دوباره بدرستی فکر کنند وبدون احساسات شدید واکنش دهند. بعضی بچه ها برای آرام شدن به تنهایی نیاز دارند و بعضی نیاز به آغوش! برخی باید یک فعالیتی بکنند ,برای یافتن آنچه فرزندتان نیاز دارد ,با ارائه فعالیت های مختلف به آنها برای کمک به آرام شدنشان , آزمون و خطا کنید. بسیار خوب ,حالا بیایید فرض کنیم فرزند شما بار دیگر بطور نرمال نفس می کشد, بدنش آرام و ریلکس شده است و می تواند با یک صدای معمولی صحبت کند ( اینها چیزهایی هستند که به پسرم می گویم منتظرش هستم ,اینطوری متوجه می شوم که او آرام شده است) حالا برای آنها زمان مناسبی است تا یکبار دیگر به هدف و منظورشان از پرخاش و تهاجم مراجعه کنند . و تمرین کنند که نیازها و احساساتشان را بدرستی بیان کنند.
در مورد هر یک از احساسات حرف بزنید
حالا وقت خوبی است , اگربیش از این وقت نداشتید ,تا براستی همدلی خود را به فرزندتان نشان دهید وتشویقشان کنید بگویند احساسشان چیست.برای بچه های کوچکتر,می توانید بخواهید آنچه که حس می کنند را نقاشی کنند.(چگونه صحبت کنیم تا بچه ها گوش کنند) گفتن یه چیزهایی راحت است مثل, ( تو دقایقی پیش واقعا از من ناراحت بودی چون می خواستی در پارک بمونی و من گفتم باید بریم. می تونم بگم که اونقدر نا امید شدی که نمی دوستی چکار دیگه ای می تونی انجام بدی بجز گاز گرفتن و زدن و جیغ کشیدن .درست متوجه شدم؟ این چیزیه که میخواستی؟ این چیزیه که احساس کردی؟ انتظار میرود ,فرزندتان با آنچه گفتید موافقت کند و یا با شما آنچه که واقعا تجربه کرده است بگوید. یا ممکن است مجبور شوید تا زمانی که راستش را بفهمید کمی حدس بزنید!
پالم لئو نویسنده ی ( ارتباط والدین-فرزند پروری از طریق ارتباط بجای اجبار-عشق بجای ترس)در این مورد می گوید که چطور کودکان مضطرب و ناسازگار - صدمه دیده و پر از آسیب -هستند.او پیشنهاد می دهد کودک پرخاشگر را نگه دارید و چیزی بگویید مثل,می توانی بمن بگویی چه چیزی تو را آزار می دهد یا چه چیز تو را مجبور کرد آن بچه های دیگر را اذیت کنی؟ من می دانم تو نمیخواهی کسی را اذیت کنی مگر اینکه چیزی آزارت داده باشد. شما با روش مقابله جز اینکه حال آنها را بدتر کنید نمی توانید به کودکتان آموزش دهید بهتر رفتار کند. زمانی که بچه ها حس بهتری داشته باشند, بهتر رفتار می کنند. همچنین این برای فرزند شما مهم است که, هم دردی با قربانی پرخاشگریش را یاد بگیرد. اینطوری آنها متوجه می شوند که چطور شما یا بچه های دیگر را متاثر کرده اند. اگر فرزندتان به شما آسیب زد - آسان است چیزی بگویید مثل,وقتی منو میزنی واقعا آزاردهنده است و من غمگیم می شوم. اگر به کودک دیگر آسیب زدند می توانید به فرزندتان یاد آوری کنید که چگونه کارهایشان آن کودک دیگر را تحت تاثیر قرار داده است (مثلا وقتی دوستت را هل دادی او ترسید و خیلی ناراحت شد!)
به فرزندتان کلماتی یاد بدهید که بتوانند خودشان را بدرستی ابراز (بیان) کنند
زمانی که همه احساسات بیرون ریخته شوند ,زمان آن است که به فرزندتان بیاموزید چطور رفتار کنند.می توانید چیزی بگویید مثل ,بیا برویم به دوستت بگوییم ( کسی که مورد تهاجم قرار گرفت است )که تو چه می خواهی و با کلماتت به او بگو چه حسی داری ( پرورش کودک سرزنده و فعالتان ) کودکان به الگوهای خوب خیلی زیادی در این حوزه نیاز دارند. اگر انها مطمئن نیستند که چه می خواهند بگویند, شما می توانید با ملایمت و به آرامی چند چیز را پیشنهاد دهید. لودی آرنال نویسنده ی تادیب بدون عذاب(انضباط بدون پریشانی)پیشنهاد می کند به کودکان استفاده از -توضیحات من- را بیاموزید که فقط جملاتی هستند که با ,من,شروع می شوند. مثلا می توانید به فرزندتان پیشنهاد دهید, چیزی بگوید مثل , من ناراحت شدم که تو اسباب بازی من را گرفتی درحالی که من هنوز با آن بازی نکرده بودم.
یک تعداد دیگر از این بیانات خوب برای یاد دادن به فرزندتان اینها هستند
من فضای بیشتری می خواهم
من آن اسباب بازی را می خواهم
من آنرا دوست ندارم
اگر فرزندانتان برای ابراز احساستشان بطور شفاهی خیلی کوچک اند, شما می توانید برای انها صحبت کنید و سرمشقی و الگویی که دوست دارید در نهایت خودشان را آن گونه ابراز کنند به آنها بدهید. کودکی که آسیب دیده است, خواهد شنید و حس بهتری خواهد داشت. همچنین فرزند شما هم از شنیدنشان سود خواهد برد.
خواسته خود از فرزندتان را مطرح کنید,تلافی کردن برای قربانی
من در مورد مفهوم آموزش فرزندتان برای تلافی کردن, زمانی که به کس دیگری آسیب زده است. به اختصار, پس از آنکه فرزندتان احساستش را بیان کرد,مهم است که برای بهتر کردن چیزها در ارتباط با قربانی پرخاشگریش تلاش کند. من به اجبار کودکان برای عذر خواهی اعتقاد ندارم. تلافی کردن مجبور کردن بچه برای عذرخواهی نیست - آن یک تلاش فعالانه است برای درست کردن چیزهاست. به هر حال اگر فرزند شما بچه های دیگر را اذیت کرد ,شما می توانید از طرف فرزندتان از آن بچه معذرت خواهی کنید. این طوری آنها متوجه می شوند چه کاری درست است. همچنین می توانید از آنها بخواهید برای بهتر شدن اوضاع ، کاری کنند. وقتی من از پسرم میخواهم تلافی کند اگر به احساسشان صدمه یا به انها آسیب زده باشد,اغلب تصمیم می گیرد طرف مقابل را در آغوش بگیرد یا هدیه ای برایش بیاورد. فکر می کنم قسمت مهم ماجرا این است که فرزند شما تصمیم بگیرد چطور تلافی کند و اینکه واقعا متاسف باشد نه اینکه یک سری کلمات بی معنی را پشت سر هم بگوید. درست است؟
برگرفته ازسایت: www.onetimethrough.com
ارسال نظر