رأی الیوم: تیم ب در رسیدن به اهدافش ناکام ماند
پارسینه: روزنامه فرامنطقه ای "رأی الیوم" نوشت: با آزادسازی خاک سوریه از اشغال تروریست ها، اتخاذ موضع سیاسی و راهبردی محکم ایران که ده ها سال برای تحکیم آن در منطقه تلاش کرده و موفقیت گروه های مقاومت لبنان، تلاش گروه "ب"، ناکام ماند.
"مایا التلاوی" نویسنده سوری، جمعه شب در پایگاه اینترنتی روزنامه رأی الیوم افزود: «حملات اخیر سپتامبر به (تأسیسات نفتی) عربستان، بار دیگر حمله ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به آمریکا را تداعی کرد؛ اقدامی که کلید بحران و جنگها (در منطقه خاورمیانه) را برای سالها روشن نگه داشت و در راستای منافع واشنگتن و متحدان آن بود. حمله به آرامکو خسارت زیاد اقتصادی به عربستان وارد کرد و آمریکاییها در این حمله صنایع نظامی شان را نآکارآمد دانسته و اعتراف کردند؛ سامانه دفاع هوایی پاتریوت در رهگیری و انهدام پهپادهای مهاجم به تأسیسات نفتی ناکام ماند.»
محمد بن سلمان تلاش میکند بتواند نظر برخی از رهبران جهان از جمله رژیم صهیونیستی را برای جنگ علیه ایران جلب کند؛ رژیمی که در اتخاذ سیاستهای ضد ایرانی و علیه محور مقاومت با ریاض هم نظر است. پس از سالها حمایت عربستان از گروههای مسلح در سوریه، عراق و لبنان و پس از شکست ائتلاف عربی به سرکردگی این کشور در جنگ یمن، اینک عربستانیها چشم خود را به لحظهای دوخته اند که کاخ سفید جنگ علیه تهران را اعلام کند.
پس از آن که شرکت آرامکو هدف حمله پهپادی قرار گرفت و گفته شد که این حمله با فناوری پیشرفته انجام شده است، موجب شد ریاض اظهارات جنبش انصارالله یمن که مسؤولیت حملات را برعهده گرفت، نپذیرد و ایران را در این باره متهم کند.
تأسیسات نفتی عربستان به عنوان مهمترین بخش این کشور ظرف مدت تنها ۳۰ دقیقه از فعالیت باز ایستاد؛ سعودیها جنگی را واگذار کردند که سالها برای آن آماده میشدند و صدها میلیارد دلار (برای پیروزی در آن) خرج کرده و دست به خرید سلاح و مهمات از ایالات متحده زدند؛ سلاحهایی که در لحظهای که باید عمل میکرد، نتوانست توانمندی خود را به اثبات برساند و همین امر سبب شد آرامکو از شرکت نفت عراق تقاضا کند برای جبران خسارت ناشی از حمله به تأسیسات نفتی اش، ۲۰ میلیون بشکه نفت در اختیار پالایشگاههای سعودی قرار دهد.
این مقاله در مورد نقش گروه "ب" در بحران سازی میان تهران و ریاض میافزاید، این گروه سالها تلاش کرد تا حلقه محاصره علیه ایران را تنگتر و این کشور را متهم کند که عامل ناامنی در منطقه خاورمیانه است و با بهانه واهی به دنبال آن باشند که ایران مورد حمله نظامی قرار گیرد؛ آنها همچنین برای آن که شهروندان ایرانی را علیه حکومت به خیابانها بکشانند، تحریمهای اقتصادی علیه تهران وضع کردند تا در کوتاهترین زمان ممکن، بتوانند به محور مقاومت و رکن استوار آن یعنی ایران ضربه بزنند که در برابر نقشههای رژیم صهیونیستی در منطقه ایستاده است.
با آزادسازی خاک سوریه از اشغال تروریست ها، اتخاذ موضع سیاسی و راهبردی محکم ایران که دهها سال برای تحکیم آن در منطقه تلاش کرد و موفقیت گروههای مقاومت لبنان، تلاش گروه "ب" ناکام ماند.
برکناری جان بولتون اندکی پیش از حملات به تأسیسات آرامکو سعودی، حاوی این پیام آمریکا به ایرانیها بود که "ما به دنبال مذاکره هستیم و برای این کار، بولتون را که همواره بر طبل جنگ با ایران میکوبید، از معادله خارج کردیم. "
شرایطی که بر ریاض سایه افکنده، صرفاً نتیجه سیاست اشتباه این کشور در یمن و دیگر کشورهای منطقه نبوده و مشخص نیست که در صورت شعله ور شدن جنگ در منطقه، آیا کشورهای محور مقاومت، روسیه و چین، در برابر محور واشنگتن و متحدان ویرانگر منطقهای شان از ایران حمایت خواهند کرد یا خیر؛ اما (آنچه میتوان گفت) این است که حوادث اخیر، سست بودن سیستم امنیتی سعودی را نشان داد که دچار مشکل محاسباتی شده و تا پیش از این رویدادها، خود را یک بازیگر مؤثر منطقهای میدانست.
سؤالی که در اینجا پیش میآید، این است که «پس از حملات به تأسیسات آرامکو، کدام کشور توازن راهبردی را به عربستان باز خواهد گرداند؛ آیا این کشور به بهانه حمایت از خود، دست به تشکیل ائتلاف با اسرائیل میزند؟ که اگر این کار را انجام دهد، از چاله به چاه افتادن آنهاست».
این نویسنده سوری در پایان نوشت: «سناریوهای احتمالی که پس از حمله به تأسیسات آرامکو مطرح است، میتواند اینها باشد: نخست آن که عربستان از شرایط پیش آمده استفاده و از ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت کند. دوم: ممکن است این مسأله تنشهای نظامی در منطقه را تشدید کند و آمریکا و اسرائیل برخی مراکز الحشد الشعبی (بسیج مردمی) در عراق و جنبش انصارالله در یمن را به بهانه پاسخ به حمله ایران (به آرامکو) هدف قرار دهند و آخرین سناریوی احتمالی آن است که کشورهای ائتلاف عربی بر دامنه عملیات خود در یمن بیفزایند.»
محمد بن سلمان تلاش میکند بتواند نظر برخی از رهبران جهان از جمله رژیم صهیونیستی را برای جنگ علیه ایران جلب کند؛ رژیمی که در اتخاذ سیاستهای ضد ایرانی و علیه محور مقاومت با ریاض هم نظر است. پس از سالها حمایت عربستان از گروههای مسلح در سوریه، عراق و لبنان و پس از شکست ائتلاف عربی به سرکردگی این کشور در جنگ یمن، اینک عربستانیها چشم خود را به لحظهای دوخته اند که کاخ سفید جنگ علیه تهران را اعلام کند.
پس از آن که شرکت آرامکو هدف حمله پهپادی قرار گرفت و گفته شد که این حمله با فناوری پیشرفته انجام شده است، موجب شد ریاض اظهارات جنبش انصارالله یمن که مسؤولیت حملات را برعهده گرفت، نپذیرد و ایران را در این باره متهم کند.
تأسیسات نفتی عربستان به عنوان مهمترین بخش این کشور ظرف مدت تنها ۳۰ دقیقه از فعالیت باز ایستاد؛ سعودیها جنگی را واگذار کردند که سالها برای آن آماده میشدند و صدها میلیارد دلار (برای پیروزی در آن) خرج کرده و دست به خرید سلاح و مهمات از ایالات متحده زدند؛ سلاحهایی که در لحظهای که باید عمل میکرد، نتوانست توانمندی خود را به اثبات برساند و همین امر سبب شد آرامکو از شرکت نفت عراق تقاضا کند برای جبران خسارت ناشی از حمله به تأسیسات نفتی اش، ۲۰ میلیون بشکه نفت در اختیار پالایشگاههای سعودی قرار دهد.
این مقاله در مورد نقش گروه "ب" در بحران سازی میان تهران و ریاض میافزاید، این گروه سالها تلاش کرد تا حلقه محاصره علیه ایران را تنگتر و این کشور را متهم کند که عامل ناامنی در منطقه خاورمیانه است و با بهانه واهی به دنبال آن باشند که ایران مورد حمله نظامی قرار گیرد؛ آنها همچنین برای آن که شهروندان ایرانی را علیه حکومت به خیابانها بکشانند، تحریمهای اقتصادی علیه تهران وضع کردند تا در کوتاهترین زمان ممکن، بتوانند به محور مقاومت و رکن استوار آن یعنی ایران ضربه بزنند که در برابر نقشههای رژیم صهیونیستی در منطقه ایستاده است.
با آزادسازی خاک سوریه از اشغال تروریست ها، اتخاذ موضع سیاسی و راهبردی محکم ایران که دهها سال برای تحکیم آن در منطقه تلاش کرد و موفقیت گروههای مقاومت لبنان، تلاش گروه "ب" ناکام ماند.
برکناری جان بولتون اندکی پیش از حملات به تأسیسات آرامکو سعودی، حاوی این پیام آمریکا به ایرانیها بود که "ما به دنبال مذاکره هستیم و برای این کار، بولتون را که همواره بر طبل جنگ با ایران میکوبید، از معادله خارج کردیم. "
شرایطی که بر ریاض سایه افکنده، صرفاً نتیجه سیاست اشتباه این کشور در یمن و دیگر کشورهای منطقه نبوده و مشخص نیست که در صورت شعله ور شدن جنگ در منطقه، آیا کشورهای محور مقاومت، روسیه و چین، در برابر محور واشنگتن و متحدان ویرانگر منطقهای شان از ایران حمایت خواهند کرد یا خیر؛ اما (آنچه میتوان گفت) این است که حوادث اخیر، سست بودن سیستم امنیتی سعودی را نشان داد که دچار مشکل محاسباتی شده و تا پیش از این رویدادها، خود را یک بازیگر مؤثر منطقهای میدانست.
سؤالی که در اینجا پیش میآید، این است که «پس از حملات به تأسیسات آرامکو، کدام کشور توازن راهبردی را به عربستان باز خواهد گرداند؛ آیا این کشور به بهانه حمایت از خود، دست به تشکیل ائتلاف با اسرائیل میزند؟ که اگر این کار را انجام دهد، از چاله به چاه افتادن آنهاست».
این نویسنده سوری در پایان نوشت: «سناریوهای احتمالی که پس از حمله به تأسیسات آرامکو مطرح است، میتواند اینها باشد: نخست آن که عربستان از شرایط پیش آمده استفاده و از ایران در شورای امنیت سازمان ملل متحد شکایت کند. دوم: ممکن است این مسأله تنشهای نظامی در منطقه را تشدید کند و آمریکا و اسرائیل برخی مراکز الحشد الشعبی (بسیج مردمی) در عراق و جنبش انصارالله در یمن را به بهانه پاسخ به حمله ایران (به آرامکو) هدف قرار دهند و آخرین سناریوی احتمالی آن است که کشورهای ائتلاف عربی بر دامنه عملیات خود در یمن بیفزایند.»
منبع:
خبرگزاری ایرنا
ارسال نظر