ماجرای زنی که در رویای رسیدن به شهرت، برادر رهبر کره شمالی را کشت
پارسینه: او زنی است که تا چندی پیش سایه مجازات اعدام به اتهام مشارکت در قتل برادر نانتی رهبر کره شمالی روی سر او بود؛ چند ماه پیش اما بعد از کنار گذاشته شدن ناگهانی پروندهاش به اتهام مشارکت در این قتل در فرودگاه شهر کوالالامپور به کشورش بازگشته و حالا در اولین مصاحبه خود بعد از این اتفاقات از محل روستایش در اندونزی، دسیسه کره شمالی در فریب دادنش به بهانه بازی در فیلمهای شوخی با مردم و کشاندنش به اجرای توطئه قتل برادر ناتنی رهبر این کشور را شرح میدهد.
حرفهای این عامل اطلاعاتی در نقش فیلمساز به او، به نوعی درست از آب در آمد و در نهایت سیتی آسیه در جهان مشهور شد، اما نه به خاطر بازیگری بلکه به خاطر مشارکت در قتل برادر ناتنی یکی از مشهورترین دیکتاتورهای جهان یعنی کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی.
کیم جونگ نام، ماه فوریه ۲۰۱۷ بعد از آنکه به دست سیتی آسیه و یک زن فریب خورده دیگر به عنوان همدستش به نام دوئونگ تی هوئونگ به ماده سمی اعصاب مشهور به وی ایکس در فرودگاه بینالمللی شهر کوالالامپور آلوده شد، جان خود را از دست داد.
سیتی و همدستش دوئونگ تی هوئونگ در جریان محاکمه در مالزی با دورنمای مجازات اعدام مواجه شده و بیش از دو سال را در این کشور عمدتا در حبس انفرادی زندانی بودند، اما اوایل سال جاری میلادی به شکلی دراماتیک با کنار گذاشته شدن غیر منتظره این اتهام قتل علیه آنها این دو نفر آزاد شدند.
سیتی آسیه از آن زمان تا کنون زندگی کم سر و صدایی را با بازگشت به روستای زادگاهش در مناطق دورافتاده اندونزی در پیش گرفته است، اما روزنامه دیلی میل تصمیم گرفت برای مصاحبه او را پیدا کند.
سیتی آسیه در مصاحبه با این روزنامه انگلیسی توضیح داد که تا چه میزان احساس خشم پیدا کرده از اینکه فهمیده طراحان توطئه قتل کیم جونگ نام، اینطور بیرحمانه از او سواستفاده کردند و حتی برایشان کشته شدن خود او نیز مهم نبوده و او شانس آورد که بر اثر تماس خودش با ماده سمی مورد استفاده برای ترور کیم جونگ نام جانش را از دست نداد.
سیتی آسیه در این مصاحبه گفت: من اصلا نمیدانستم چه کاری انجام دادهام. آنها به من گفتند که میخواهند مرا یک ستاره مشهور در فیلمها کنند و احساس حماقت میکنم از اینکه اینقدر آسان حرف آنها را باور کردم. من نمیدانستم اصلا کیم جونگ اون چه کسی است و حتی نمیدانستم کره شمالی کجای دنیا است و بسیار از فهمیدن اتفاقی که برای کیم جونگ نام افتاد احساس بدی پیدا کردم و آرزو داشتم اصلا در این پرونده دخیل نبودم و اگر به عقب برگردم هرگز با انجام هیچ یک از کارهایی که کردم موافقت نخواهم کرد.
او گفت: زمانی که از زندان بیرون آمدم در اینترنت نامم را جستجو کردم و فهمیدم که قضیه چه بوده است و پیش خودم فکر کردم چطور شده که من در چنین پرونده قتل بزرگی مرتبط با این افراد مهم درگیر شدهام. من تنها یک دختر اهل یک روستای کوچک بودم و فقط فکر میکردم که دارم با کسی شوخی میکنم و این همه آن چیزی بود که در سر من بود.
او مادر یک پسر ۱۰ ساله است که زمانی که به اتهام دست داشتن در قتل کیم جونگ نام به زندان افتاد هفت سال داشت.
او در شرح زندگیاش میگوید که در سن ۱۷ سالگی با مردی ازدواج کرد که تنها در سه ماه اول زندگی مشترکش با او خوشحال بود و بعد از آن به خاطر عادت داشتن شوهرش به قماربازی و عیاشی از او جدا شد. پس از آن پسرش را پیش مادر و پدر شوهر سابقش گذاشته و بعدا برای کسب درآمد رو به خودفروشی در شهر کوالالامپور پایتخت مالزی آورد.
در ژانویه سال ۲۰۱۷ زمانی که او به عنوان روسپی در هتل فلامینگو در شهر کوالالامپور مشغول به کار بود، با یک راننده تاکسی برخورد کرد که مسیر زندگی او را تغییر داد. سیتی آسیه میگوید: این فرد به من گفت که یک مشتری ژاپنی دارد به که دنبال کسی برای بازی در فیلمهای تلویزیونی مبتنی بر واقعیت میگردد و من شرایط آن را دارم.
او توضیح داد که روز بعد از این ملاقات، با شخصی به نام "جیمز" که در واقع همان مشتری ژاپنی مورد اشاره این راننده تاکسی بود در یک مرکز خرید ملاقات کرد و "جیمز" در این ملاقات به سیتی آسیه خودش را یک برنامهساز ژاپنی معرفی کرد که فیلمهایی را برمبنای شوخی با مردم ساخته و در یوتیوب منتشر میکند.
در واقع جیمز با نام واقعی "ری جی یو" یک مامور اطلاعاتی ۳۰ ساله کره شمالی بوده است. او به سیتی آسیه برای اولین تجربه کاریاش مبلغی به ارزش ۸۰ پوند پیشنهاد داد که برای او که در هتل محل کارش به ازای هر مشتری تنها مبلغی به ارزش چهار پوند عایدش میشد، چشمگیر بود. از او خواسته شد برای اولین نقشش باید به شکل تصادفی به سراغ سه مرد در یک مرکز خرید رفته و روی آنها لوسیون بچه بریزد و بعد از آنکه این افراد را متوجه شوخی انجام شده کرد، از آنها عذرخواهی کند.
سیتی آسیه میگوید که جیمز بعدا از او خواست تا شوخیهای مشابه دیگر را در مرکز خریدها و در فرودگاه کوالالامپور نیز انجام دهد تا او از کارش فیلمبرداری کرده و فیلم این اقدامات را منتشر کند.
کار او همیشه یکسان بود و "جیمز" دستهای سیتی آسیه را آغشته به لوسیون میکرد و از او میخواست تا از پشت به کسانی که قرار بود با آنها شوخی شود نزدیک شده، دستانش را به صورت آنها بمالد و بعد از یک عذرخواهی سریع از محل خارج شود. در ادامه دستمزد سیتی آسیه به ۱۰۰ پوند افزایش یافت و او هرگز ماهیت این کار جدیدش را زیر سوال نمیبرد.
سیتی آسیه میگوید: جیمز به من وعده داده بود که مرا به آمریکا میبرد و حتی من پاسپورتم را به او دادم که برای ویزا هماهنگ کند. من بسیار هیجان زده بودم و فکر میکردم قرار است زندگی من تغییر کند و دیگر به سراغ زندگی قبلی خود نخواهم رفت.
به گفته این زن اندونزیایی، او چند هفته بعد به کامبوج منتقل و با یک فیلمساز دیگر به نام "آقای چانگ" آشنا شد؛ فردی که میتوانست به زبان بهاسا که زبان مادری سیتی آسیه بود به آسانی صحبت کند. او هم در واقع یک مامور دیگر کره شمالی با نام واقعی "هونگ سونگ هاک" بود.
در پشت صحنه این ماموران کره شمالی در تلاش برای ردیابی کیم جونگ نام بودند که همواره در جابجایی و سفر بود.
سیتی آسیه میگوید: من از چانگ خوشم نیامد؛ و او زمانی که جدی بود کمی باعث ترس من میشد.
با این حال کار او مثل سابق بود و همچنان باید در فیلمهای شوخی با مردم در شهرهای فنوم پنه و کوالالامپور شرکت میکرد.
کمی بعد این ماموران اطلاعاتی کره شمالی به هدفشان یعنی کیم جونگ نام نزدیک شده و رد او را حین آمدن به مالزی گرفتند. منابع پلیسی به دیلی میل تایید کردند، کیم جونگ نام در روز به قتل رسیدنش قرار بوده با یک مامور سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا سیا برای دادن یک لپتاپ مملو از اطلاعات در ازای یک کیف پر از ۱۰۰ دلاری دیدار کند.
سیتی آسیه یادآور میشود که دو روز قبل از ترور وی آقای چانگ به او یک پاداش ۲۰۰ دلاری داد.
او میگوید: وقتی از او پرسیدم این پول برای چه چیزی است او گفت، چون من کارم را خوب انجام دادهام و رئیس او بسیار از من راضی بوده، این پول را به من میدهد، اما آنها به او گفتند که کار بعدی او باعث خواهد شد که تبدیل به یک ستاره بینالمللی شود.
سیتی آسیه تاکید میکند: من فکر نمیکردم که قرار است اینقدر مشهور شوم، اما از آن پول خوشم آمد.
او میگوید که این اتفاقات آنقدر او را قانع کرده بودند که حتی به دوستانش در جشن تولد ۲۵ سالگی خود این وعدهها را مطرح کرده بود.
او اظهار کرد، روز بعد وارد فرودگاه کوآلالامپور شد و با آقای چانگ درباره آنچه که یک شوخی مهم خوانده شده بود ملاقات کرد.
در این ملاقات این مامور اطلاعاتی کره شمالی که خودش را فیلمساز جا زده بود، به او گفت، کار او این بار کمی متفاوت است. به گفته سیتی آسیه این بار مشخص بود که برای این عملیات شوخی یک هدف خاص وجود دارد و در اتفاقی بی سابقه قرار بود که با کمک یک بازیگر دیگر این شوخی را انجام دهد.
به گفته این زن اندونزیایی این مامور اطلاعاتی "فیلمساز" کره شمالی همچون شوخیهای قبلی یک قوطی کوچک از جیبش بیرون آورد و مایعی را روی دستهای او ریخت و هدفش را در فرودگاه کوآلالامپور به او نشان داده و او را در مسیر وی هدایت کرد.
وی توضیح میدهد: آقای چانگ به من گفت: این مرد رئیس بزرگی در یک شرکت است و بسیار مغرور بوده و ممکن است از کار من عصبانی شود؛ بنابراین من باید وقتی با او شوخی کردم با سرعت هر چه تمامتر از محل خارج شوم.
سیتی آسیه اظهار کرد که در آن زمان او به شکلی غیر عادی با وجود آنکه از این توطئه خبری نداشت مضطرب شده و به یاد میآورد زمانی که تنها دو قدم با برادر ناتنی رهبر کره شمالی فاصله داشت همدست او از مسیری متفاوت با او به وی نزدیک شد و دستانش را روی چشمان او گذاشت.
وی توضیح میدهد: بعد از این اتفاق کیم جونگ نام ناراحت و عصبانی شد و من فکر میکردم، چون او شبیه یک فرد پولدار است گزارش کار ما را به پلیس خواهد داد.
در این توطئه مقامهای اطلاعاتی کره شمالی در واقع به هر یک از این دو زن یکی از دو بخش یک ماده سمی واحد را دادند که به تنهایی خطری نداشتند، اما به هنگام ترکیب با هم تبدیل به ماده سمی ویایکس میشدند. آنها گفتهاند که در ادامه خودشان نیز بعد از انجام این توطئه به این ماده سمی آلوده شدند و نزدیک بود جان خودشان را نیز از دست بدهند.
به گفته سیتی آسیه او زمانی که بر حسب شانس این ماده را در دستشویی از دستانش شست جانش را نجات داده است، اما در فاصله کمی از او کیم جونگ نام در حالیکه از شدت درد روی زمین افتاده بود به این ماده آلوده شده بود.
بعدا معلوم شد که کیم جونگ نام در کوله پشتیاش پادزهر ماده ویایکس را نیز داشته، اما بعد از ابتلا به درد جانکاهی که او را کور کرده بود دیگر نتوانست به استفاده از آن فکر کند.
به گفته سیتی آسیه مقامهای مالزی بعد از این اتفاق ابتدا او را به دلیل وجود آثار ماده ویایکس روی لباسش به بیمارستان منتقل کردند و کمی بعد اولین دادگاه او به اتهام قتل تشکیل شد.
او توضیح میدهد: من وقتی فهمیدم که ممکن است اعدام شوم شدیدا وحشت کردم و سردرگم بودم و نمیفهمیدم چطور این وضعیت برای من پیش آمده و تا سه ماه هر روز گریه میکردم و فکر میکردم دیگر هرگز دوباره پسرم را نخواهم دید.
سیتی آسیه اظهار کرد که اولین سال زندانی بودنش را در حبس انفرادی سپری کرده است. او تعریف میکند: نگهبانان زندان به من توصیه میکردند خودکشی کنم، چون در یک پرونده خیلی بزرگ گرفتار شدم.
با این حال بعد از ماهها تاخیرهای رنج آور در رسیدگی به پرونده وی، به طرزی عجیب چند ماه پیش اعلام شد که پرونده او بدون هیچ دلیلی کنار گذاشته شده است. ماهاتیر محمد نخست وزیر مالزی تاکید کرده که این تصمیم بدون هیچ مذاکرات قبلی و صرفا بر مبنای حاکمیت قانون اتخاذ شده است.
در ادامه مقامهای مالزی اتهام او را به "حمل یک ماده سمی" کاهش دادند و، چون تا آن زمان او مجازات حبس لازم برای این اتهام را طی کرده بود از زندان آزاد شد.
با این حال در پایان این ماجرا، این زن به حدی از شهرت رسید که بعد از آزادی با یک هواپیمای شخصی و در جایگاه افراد مهم به کشورش برگشته و با رئیس جمهور اندونزی نیز دیدار کرد و تا دو ماه در یک خانه امن تحت حفاظت قرار داشت.
ارسال نظر