بازیگر «قلادههای طلا»:۲۲ سال است پیشنهادهای سینمایی آنچنانی سراغم نیامدند
پارسینه: نورایی این روزها در پروژه استراتژیک «نفوذ» حضور دارد اما از نامهربانیها رنج میبرد؛ او اعتقاد دارد بایکوتها هنوز ادامه دارند و هنوز میگویند "نورایی" باشد ما نیستیم.
علیرام نورایی در برنامه «فرمول یک» حضور پیدا کرد؛ بازیگری که این روزها مشغول بازی در سریال «نفوذ» است و از بهمنماه سال ۱۳۹۶ جلوی دوربین جواد شمقدری قرار گرفته است.
پروژه تولید این فیلم توقفهای متعدد داشته، اما از چند روز گذشته دوباره در هتل لاله کار خود را آغاز کرده و "محسن علیاکبری" تهیهکننده فیلم خبر از تکمیل آن تا دهه فجر امسال داده است.
او در «فرمول یک» به سؤالی پاسخ داد که پیش از این چندینبار به طریقهای مختلفی از او پرسیده شده بود؛ ماجرای شایعه کتکخوردن از یکی از بازیگران خانم سینما؛ نورایی گفت: درباره آن اتفاق شایعات عجیب و غریبی مطرح شد، اما واقعیت این است که سکانسهای مربوط به تئاترشهر سریال «ماتادور» تصویربرداری میشد و من به همراه "لیندا کیانی" در آن سکانسها بازی داشتیم؛ گروه تئاتری که آن خانم بازیگر هم جزوش بود، آنجا حضور داشتند و برنامهای را رقم زدند که اصلاً آن چیزهایی نبود که مثلاً گفتند «کفگرگی» خوردهام! به من و همراهان و کسانی که با من عکس میگرفتند بیاحترامی کردند، اما ماجرا با برخورد فیزیکی من ختم شد. افتخار نیست که در فرهنگیترین محیط شهرمان (تهران) اتفاق کاملاً غیرفرهنگی و بدی افتاد.
نورایی تأکید کرد: من هنوز هم اعتقاد دارم «قلادههای طلا» را ندیدند و همیشه هم گفتهام لااقل این فیلم را ببینید و بعد نقد کنید!
این بازیگر سینما و تلویزیون در خصوص بایکوت شدن در سینما گفت: هنوز ادامه دارد و بهعنوان کسی که از ۱۹ سالگی وارد این حرفه شدهام، میتوانم به جرأت بگویم ۲۲ سال است پیشنهادهای سینمایی آنچنانی سراغم نیامدند؛ هنوز هم میشنوم و میگویند که اگر "نورایی" باشد ما نیستیم و یا نامش را به خاطر بازی در فلان فیلم خط بزنید!
او به ماجرای پاسخِ اینستاگرامی به پوران درخشنده توضیح داد: من به پست اینستاگرامی کارگردان قدیمی سینما خانم درخشنده پاسخ دادم و گفتم از سینمایی که جمعاً به اندازه ۲ دست بازیگر ندارد و فقط بازیگران ثابتی در فیلمهایش جا به جا میشوند چه انتظاری دارید که مبالغ هنگفت میلیاردی نگیرند!
نورایی تصریح کرد: به هیچوجه آدم سیاسی نیستم؛ من تعلق خاطر به اصلاحطلب و اصولگرا ندارم و به مملکتم تعلقخاطر دارم؛ در انتخابات برای هیچکس تبلیغ نکردم و فقط عکسی گرفتم که دارم رأی میدهم و دوستداران و مخاطبین بدانند که باید برای سرنوشت مملکتشان تصمیم بگیرند. من بازیگریام که منتظر نقشهای خوبم تا به بهترین شکل ممکن آنها را ایفا کنم.
وی در پاسخ به این سوال که اگر روزی عرصهها بر شما تنگ شود و این ناراحتیها تشدید شوند به سراغ حرفه دیگری جز بازیگری میروید؟ گفت: بازیگری را خیلی دوست دارم، اما ممکن است مجبور شوم و به جایی برسم که عطای این کار را به لقایش ببخشم؛ برای سالهای طلایی که از جوانیام روی این کار گذاشتهام ادامه میدهم و همیشه از "ابوالقاسم طالبی" عزیز که به من اعتماد کرد و این نقش را سپرد تقدیر میکنم.
نورایی به ماجرای پاسپورتهای عجیب و غریب و علاقه برخی از مسئولین به بریتانیا اشاره کرد و افزود: ما پروژهای کار کردیم به نام «یتیمخانه ایران» که کار بسیار سختی با موضوع عجیب و غریبی که تاریخ از آن غفلت کرده بود و حتی در کتابهای درسی هم به آن اشاره نشده بود؛ من گفتم برخی هستند که حتی در این مملکت مسئولیت هم دارند، اما فرزندانشان در بریتانیا زندگی و تحصیل میکنند و حتی خودشان هم آنجا تحصیل کردهاند؛ گفتم اگر به این مقولهها اهمیتی داده نمیشود و از این موضوعات غفلت میکنند شاید به وجود همان پاسپورتهای عجیب و غریب برمیگردد.
وی با اشاره به دیالوگ مورد علاقهاش در «یتیمخانه ایران» که میگوید آرزو میکنم روزی برسد که بچههای این مرز و بوم از سرباز، وکیل و سفیر انگلیسی نترسند، تصریح کرد: «یتیمخانه ایران» از بزرگترین نسلکشی ایران میگوید و به روایتی بین ۴ تا ۱۲ میلیون نفر ایرانی که در جنگ جهانی دوم بیطرف بوده و به واسطه حضور ارتش بریتانیا در ایران از بین رفتهاند و کسی هم خبر نداشته است. واقعاً سکانس سخت این فیلم برای من همان سکانسی است که دست و پایم را به گاری بستند و کشیدند و در همان حال بارندگی شدیدی هم در شمال کشور اتفاق افتاده بود.
نورایی با بیان اینکه دوست داشتم نقشی در سریال «مختارنامه» داشته باشم، تأکید کرد: دوست داشتم در سریال «مختارنامه» بازی کنم، پپیشنهاد هم شد که جلسهای در خدمت دوستان یکی از نقشها را کار کنم؛ آن موقع خیلی کار نکرده بودم و تجربه کمتری داشتم؛ نقش یکی از سرداران سپاه پیشنهاد شد و دوست داشتم حضور داشته باشم، چون کار تاریخی و اکشن بسیار دوست دارم، اما نشد.
پروژه تولید این فیلم توقفهای متعدد داشته، اما از چند روز گذشته دوباره در هتل لاله کار خود را آغاز کرده و "محسن علیاکبری" تهیهکننده فیلم خبر از تکمیل آن تا دهه فجر امسال داده است.
او در «فرمول یک» به سؤالی پاسخ داد که پیش از این چندینبار به طریقهای مختلفی از او پرسیده شده بود؛ ماجرای شایعه کتکخوردن از یکی از بازیگران خانم سینما؛ نورایی گفت: درباره آن اتفاق شایعات عجیب و غریبی مطرح شد، اما واقعیت این است که سکانسهای مربوط به تئاترشهر سریال «ماتادور» تصویربرداری میشد و من به همراه "لیندا کیانی" در آن سکانسها بازی داشتیم؛ گروه تئاتری که آن خانم بازیگر هم جزوش بود، آنجا حضور داشتند و برنامهای را رقم زدند که اصلاً آن چیزهایی نبود که مثلاً گفتند «کفگرگی» خوردهام! به من و همراهان و کسانی که با من عکس میگرفتند بیاحترامی کردند، اما ماجرا با برخورد فیزیکی من ختم شد. افتخار نیست که در فرهنگیترین محیط شهرمان (تهران) اتفاق کاملاً غیرفرهنگی و بدی افتاد.
نورایی تأکید کرد: من هنوز هم اعتقاد دارم «قلادههای طلا» را ندیدند و همیشه هم گفتهام لااقل این فیلم را ببینید و بعد نقد کنید!
این بازیگر سینما و تلویزیون در خصوص بایکوت شدن در سینما گفت: هنوز ادامه دارد و بهعنوان کسی که از ۱۹ سالگی وارد این حرفه شدهام، میتوانم به جرأت بگویم ۲۲ سال است پیشنهادهای سینمایی آنچنانی سراغم نیامدند؛ هنوز هم میشنوم و میگویند که اگر "نورایی" باشد ما نیستیم و یا نامش را به خاطر بازی در فلان فیلم خط بزنید!
او به ماجرای پاسخِ اینستاگرامی به پوران درخشنده توضیح داد: من به پست اینستاگرامی کارگردان قدیمی سینما خانم درخشنده پاسخ دادم و گفتم از سینمایی که جمعاً به اندازه ۲ دست بازیگر ندارد و فقط بازیگران ثابتی در فیلمهایش جا به جا میشوند چه انتظاری دارید که مبالغ هنگفت میلیاردی نگیرند!
نورایی تصریح کرد: به هیچوجه آدم سیاسی نیستم؛ من تعلق خاطر به اصلاحطلب و اصولگرا ندارم و به مملکتم تعلقخاطر دارم؛ در انتخابات برای هیچکس تبلیغ نکردم و فقط عکسی گرفتم که دارم رأی میدهم و دوستداران و مخاطبین بدانند که باید برای سرنوشت مملکتشان تصمیم بگیرند. من بازیگریام که منتظر نقشهای خوبم تا به بهترین شکل ممکن آنها را ایفا کنم.
وی در پاسخ به این سوال که اگر روزی عرصهها بر شما تنگ شود و این ناراحتیها تشدید شوند به سراغ حرفه دیگری جز بازیگری میروید؟ گفت: بازیگری را خیلی دوست دارم، اما ممکن است مجبور شوم و به جایی برسم که عطای این کار را به لقایش ببخشم؛ برای سالهای طلایی که از جوانیام روی این کار گذاشتهام ادامه میدهم و همیشه از "ابوالقاسم طالبی" عزیز که به من اعتماد کرد و این نقش را سپرد تقدیر میکنم.
نورایی به ماجرای پاسپورتهای عجیب و غریب و علاقه برخی از مسئولین به بریتانیا اشاره کرد و افزود: ما پروژهای کار کردیم به نام «یتیمخانه ایران» که کار بسیار سختی با موضوع عجیب و غریبی که تاریخ از آن غفلت کرده بود و حتی در کتابهای درسی هم به آن اشاره نشده بود؛ من گفتم برخی هستند که حتی در این مملکت مسئولیت هم دارند، اما فرزندانشان در بریتانیا زندگی و تحصیل میکنند و حتی خودشان هم آنجا تحصیل کردهاند؛ گفتم اگر به این مقولهها اهمیتی داده نمیشود و از این موضوعات غفلت میکنند شاید به وجود همان پاسپورتهای عجیب و غریب برمیگردد.
وی با اشاره به دیالوگ مورد علاقهاش در «یتیمخانه ایران» که میگوید آرزو میکنم روزی برسد که بچههای این مرز و بوم از سرباز، وکیل و سفیر انگلیسی نترسند، تصریح کرد: «یتیمخانه ایران» از بزرگترین نسلکشی ایران میگوید و به روایتی بین ۴ تا ۱۲ میلیون نفر ایرانی که در جنگ جهانی دوم بیطرف بوده و به واسطه حضور ارتش بریتانیا در ایران از بین رفتهاند و کسی هم خبر نداشته است. واقعاً سکانس سخت این فیلم برای من همان سکانسی است که دست و پایم را به گاری بستند و کشیدند و در همان حال بارندگی شدیدی هم در شمال کشور اتفاق افتاده بود.
نورایی با بیان اینکه دوست داشتم نقشی در سریال «مختارنامه» داشته باشم، تأکید کرد: دوست داشتم در سریال «مختارنامه» بازی کنم، پپیشنهاد هم شد که جلسهای در خدمت دوستان یکی از نقشها را کار کنم؛ آن موقع خیلی کار نکرده بودم و تجربه کمتری داشتم؛ نقش یکی از سرداران سپاه پیشنهاد شد و دوست داشتم حضور داشته باشم، چون کار تاریخی و اکشن بسیار دوست دارم، اما نشد.
منبع:
خبرگزاری تسنیم
ارسال نظر