باغهایی که فقط نامشان زنده ماند
همشهری - نصرالله حدادی:
کوچه باغانگوری، خیابان لالهزار، خیابان باغسپهسالار(صف)، ایستگاه باغ صبا، ساختمان باغفردوس، کوچه باغایلخانی، باغکلیسایانجیلی، خانه باغحاجحسینآقاامینالضرب، باغ قلهک (که به زور و عنف در اختیار انگلیسیهاست)، عمارت نگارستان و باغ بهارستان، کوچه باغ آقا سیدهاشم و... ،کدام یک از این نامهای دیروز و امروز، آشنای ذهن شماست؟
آیا میدانید در قلب خیابان لالهزار تهران که به راستی روزگاری لالهزار بود هنوز هم باغی به وسعت تقریبی بیش از 5هزارمتر وجود دارد و درختان تناور کاج و سرو آن طی 2-3دهه گذشته براثر بیتوجهی، یکی پس از دیگری سرنگون شده و فقط یک نام از آن باقیمانده است؟ خانهباغامینالسلطان که امروز به نام «اتحادیه» آن را میشناسیم و ایضا خانه حاجحسین آقا امینالضرب (مهدوی) در خیابان امیرکبیر و مجاور زیرگذر و روبهروی خیابان ری که یادگاری است از تهران که به روزگار ما رسیده و تنها باغ که نه، بلکه باغچه باقیمانده است؛ البته اگر بتوان به آن دسترسی یافت و از نزدیک به تماشایش نشست.
باغ کلیسای انجیلی(پطرس مقدس) در خیابان سیتیر، در قلب تهران دیروز تنها باغی است که طی 150سال گذشته تقریبا دست نخورده باقیمانده و از پس دیوارهای نسبتا بلندش، همچنان میتوان درختان سر به فلک کشیدهاش را از بیرون مشاهده کرد و این مکان مقدس هموطنان عزیز آشوری، خوشبختانه از دست تاراج روزگار به دور مانده و میتوان گفت بهشت گمشدهای در قلب تهران است، در حالی که تهران را روزگاری «چنارستان» مینامیدند و باغهای معروفش چنان در تلطیف هوای این شهر پر از آلودگی آب و خاک در روزگار قاجار موثر بود که طبق نوشته یاکوب ادوارد پولاک، پزشک اتریشی مدرسه دارالفنون، در فضای باز آن و در زیر درختان سر به فلک کشیدهاش اعمال جراحی باز به وسیله این پزشک حاذق صورت میگرفت و بیمار، دچار عوارض پس از عمل همچون عفونت نمیشد. در این مختصر، گشتو گذاری داریم میان برخی از باغچهها، باغها و بولاغهای فراموششده تهران. هرچند هنوز هم کوچه باغاناری در بزرگراه نواب، کوچه باغانگوری در خیابان خیام، پایینتر از میدان محمدیه(اعدام)، خیابان باغ سهپسالار(صف) در خیابان جمهوریاسلامی(شاهآباد) و دهها نام باغ و باغچه در تهران باقی ماندهاست، اما فقط در حد نام و از آن همه باغ در تهران امروز دیگر هیچ نشانی باقی نیست و از کوهپایههای رشته کوه البرز در شمال تهران، تا دشت کهریزک، باغها با ما وداع گفتهاند و باید فقط نامهایشان را در میان صفحات کتابها جستوجو کرد.
باغ ایلخانی
حد فاصل خیابانهای فردوسی درشرق و سوم اسفند سابق و سرهنگ سخایی فعلی در غرب، باغ بزرگی قرار داشت که متعلق به اللهقلیخان ایلخانی رئیس ایل قاجار بود. او که پسر موسیخان، فرزند حسینقلیخان و نوه دختری و نوهبرادر تنی فتحعلی شاهقاجار بود، بعد از ازدواج مادرش عزتنسا خانم با حاج میرزاآقاسی مرشد و مرادمحمدشاه قاجار که به مقام صدراعظمی رسیده بود و به گونهای پسر خوانده این صدراعظم به ظاهر درویش مسلک بود، عیشگاهی برای خودش در این باغ فراهم آورده بود و برای اینکه دریابید در این محوطه، چه ساختوسازهایی صورت گرفته ،کافی است گفته شود، سالن اپرا- در حال حاضر بانک مسکن و در گذشته بانک رهنی- بانک ملی، بیمارستان بانک ملی، فروشگاه سابق فردوسی (شهر و روستا) و دهها ساختمان دیگر ساخته شده است.
باغ ایلخانی، پس از اللهقالیخان، محل اقامت ولیعهد ناصرالدین شاه (مظفرالدینمیرزا) بود و به علت پیدا شدن جسدی در آن از سوی وی رها شد و چندی بعد، میرزا علی اصغرخان اتابک اعظم، صدراعظم ناصرالدینشاه آن را به قیمت 20هزارتومان خرید و هنگام قیام مردمی علیه امتیاز تنباکو، در اختیار کمپانی رژی انگلیس قرار گرفت و از آنجا که غرامت خسارت این کمپانی به حساب آمده بود، بعدها به چندینبرابر به دولت ایران فروخته شد. گفته میشد به علت وسعت و متروکبودن این باغ، پس از بردار کردن میرزا رضایکرمانی، ضارب ناصرالدینشاه ،پیکر او را در این باغ رها کرده و طعمه جانوران وحشی ساکن این باغ شد.
پارک اتابک
میرزا علیاصغرخان امینالسلطان که تقرب خاصی از روزگار نوجوانی در دستگاه و دربار ناصرالدین شاه قاجار داشت، باغهای بسیاری را در تهران در تصرف خود داشت. او در خیابان خاوران(خراسان) صاحب باغی وسیع بود که امروز به خیابان شهید ذوالفقاری آن را میشناسند و اهالی محلی به آن «اتابک» میگویند. او که لقب اتابک اعظم را پس از میرزا تقیخان امیرکبیر از ناصرالدینشاه دریافت کرده بود محدوده وسیعی را از خیابانهای لالهزار، فردوسی و نوفل لوشاتو تسخیر کرده و پارک اتابک- محل فعلی سفارت روسیه- از جمله باغهای او در داخل شهر بود. این باغ، توسط ورثهاش به فروش گذاشته شد و پس از چند دست گشتن، سرانجام به ارباب مهربان زرتشتی رسید و به علت بدهی او به بانک شاهی و استقراضی، از سوی روسهای تزاری تصرف شد و پس از چند سال کشوقوس، این محل به عنوان سفارت این کشور در تهران شناخته شد.
روسها که اولین سفارتخانهشان در «کوچه باغ ایلخانی» در میان بازار تهران به سمت چهارراه مولوی فعلی قرار داشت، پس از کشته شدن اعضای سفارت روسیه و همچنین سفیر این کشور (گریبایدوف)، به میان ارگ سلطنتی انتقال یافتند و بخش تجاری آنان- که هنوز هم باقی است- در شمال تهران روزگار فتحعلیشاه، یعنی در جوار دروازه شمیران- ابتدای خیابان پامنار فعلی- فعالیت میکرد و پس از تصرف پارک و باغ اتابک، این محل به سفارتخانه تبدیل شد. نکته جالب توجه در مورد پارک اتابک این بود که پس از سرنگونی نظام تزارها در روسیه و جایگزینی آن با «اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» بنا به دستور این دولت از آنجا که محوطه حیاط این سفارتخانه از روزگار اتابک، باغ بسیار باصفا و پر از درختان زیبا و گلها و ریاحین بود، به روی مردم گشوده شد تا در روزهای جمعه مردم در آن به گشتوگذار پرداخته و با مزایای فروپاشی حکومت تزارها و آرمان کمونیستها آشنا شوند!
توجه مردم به این باغ بسیار باصفا موجب شد تا دولت وقت ایران در سال 1301 به فکر چاره افتاد و محوطه باغ بهارستان را که از روزگار میرزاحسین خان سپهسالار بسیار باصفا آراسته شده بود، به روی مردم گشود و این اندیشه مؤثر افتاد و پس از چندی روسهای کمونیست، از این حاتمبخشی منصرف و درهای سفارت خود را بر مردم تهران بستند. ذکر این نکته ضروری است که در آن روزگار تهران فاقد پارک عمومی بود و پس از تخریب بخشی از محله سنگلج و پس از یک دهه تلاش، محوطه فعلی پارک شهر ساخته شد تا تهران صاحب اولین پارک عمومی شود و تا سالها مردم به آن «باغ سنگلج» میگفتند و با توسعه شهر، ایجاد فضای سبز در دستور کار دولتها و شهرداریها قرار گرفت و خوشبختانه در روزگار ما، علاوه بر ایجاد کمربند سبز در حاشیه شهر، طی سالهای گذشته، با ایجاد صدها پارک و بوستان جدید، سرانه فضای سبز افزایش یافته و امید آنکه با تصرف پادگانهای موجود در داخل شهر- همچون پادگان جی- این میزان سرانه افزایش یابد، شاید بتوانیم نفسی در روزهای آلوده شهر بکشیم!
* * *
نوشتن از باغهای تهران به این مختصر خلاصه نمیشود و گفتن از باغهای منقرض شده معیرالممالک، نصرتالدوله، بهجتآباد، حسنآباد، آجودانباشی، ظهیرالدوله، امیریه، منیریه، جنتگلشن، اکبرآباد مستوفی، سقاباشی، بهاءالملک، پستهبیگ، حاجکاظم، باغشاه و... در داخل حصار ناصری و همچنین باغ فردوس، باغ محمودیه یا محمدیه، باغ دوشانتپه و صدها باغ دیگر در اطراف تهران، مثنوی هفتاد من کاغذ را طلب میکند و این وجیزه «حرفی کاندر هزاران آمد» است و به همین مقدار بسنده میکنم که تهران شهر باغها بود و میوههای فراوانی در آن به عمل میآمد و این دو سه باغچه باقیمانده، همچون کلیسای انجیلی و حاجحسین آقاامین الضرب و باغ سفارت انگلیس(غصب شده از روزگار محمدشاه قاجار)، تنها باغهای باقیمانده تهران هستند.*
پینوشت:
* اخیرا توسط استاد عبدالله انوار، کتابی به نام «باغهای تهران» آن هم در محدوده خندق جدید تهران به چاپ رسیده است. این کتاب توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی روانه بازار شده است.
کوچه باغانگوری، خیابان لالهزار، خیابان باغسپهسالار(صف)، ایستگاه باغ صبا، ساختمان باغفردوس، کوچه باغایلخانی، باغکلیسایانجیلی، خانه باغحاجحسینآقاامینالضرب، باغ قلهک (که به زور و عنف در اختیار انگلیسیهاست)، عمارت نگارستان و باغ بهارستان، کوچه باغ آقا سیدهاشم و... ،کدام یک از این نامهای دیروز و امروز، آشنای ذهن شماست؟
آیا میدانید در قلب خیابان لالهزار تهران که به راستی روزگاری لالهزار بود هنوز هم باغی به وسعت تقریبی بیش از 5هزارمتر وجود دارد و درختان تناور کاج و سرو آن طی 2-3دهه گذشته براثر بیتوجهی، یکی پس از دیگری سرنگون شده و فقط یک نام از آن باقیمانده است؟ خانهباغامینالسلطان که امروز به نام «اتحادیه» آن را میشناسیم و ایضا خانه حاجحسین آقا امینالضرب (مهدوی) در خیابان امیرکبیر و مجاور زیرگذر و روبهروی خیابان ری که یادگاری است از تهران که به روزگار ما رسیده و تنها باغ که نه، بلکه باغچه باقیمانده است؛ البته اگر بتوان به آن دسترسی یافت و از نزدیک به تماشایش نشست.
باغ کلیسای انجیلی(پطرس مقدس) در خیابان سیتیر، در قلب تهران دیروز تنها باغی است که طی 150سال گذشته تقریبا دست نخورده باقیمانده و از پس دیوارهای نسبتا بلندش، همچنان میتوان درختان سر به فلک کشیدهاش را از بیرون مشاهده کرد و این مکان مقدس هموطنان عزیز آشوری، خوشبختانه از دست تاراج روزگار به دور مانده و میتوان گفت بهشت گمشدهای در قلب تهران است، در حالی که تهران را روزگاری «چنارستان» مینامیدند و باغهای معروفش چنان در تلطیف هوای این شهر پر از آلودگی آب و خاک در روزگار قاجار موثر بود که طبق نوشته یاکوب ادوارد پولاک، پزشک اتریشی مدرسه دارالفنون، در فضای باز آن و در زیر درختان سر به فلک کشیدهاش اعمال جراحی باز به وسیله این پزشک حاذق صورت میگرفت و بیمار، دچار عوارض پس از عمل همچون عفونت نمیشد. در این مختصر، گشتو گذاری داریم میان برخی از باغچهها، باغها و بولاغهای فراموششده تهران. هرچند هنوز هم کوچه باغاناری در بزرگراه نواب، کوچه باغانگوری در خیابان خیام، پایینتر از میدان محمدیه(اعدام)، خیابان باغ سهپسالار(صف) در خیابان جمهوریاسلامی(شاهآباد) و دهها نام باغ و باغچه در تهران باقی ماندهاست، اما فقط در حد نام و از آن همه باغ در تهران امروز دیگر هیچ نشانی باقی نیست و از کوهپایههای رشته کوه البرز در شمال تهران، تا دشت کهریزک، باغها با ما وداع گفتهاند و باید فقط نامهایشان را در میان صفحات کتابها جستوجو کرد.
باغ ایلخانی
حد فاصل خیابانهای فردوسی درشرق و سوم اسفند سابق و سرهنگ سخایی فعلی در غرب، باغ بزرگی قرار داشت که متعلق به اللهقلیخان ایلخانی رئیس ایل قاجار بود. او که پسر موسیخان، فرزند حسینقلیخان و نوه دختری و نوهبرادر تنی فتحعلی شاهقاجار بود، بعد از ازدواج مادرش عزتنسا خانم با حاج میرزاآقاسی مرشد و مرادمحمدشاه قاجار که به مقام صدراعظمی رسیده بود و به گونهای پسر خوانده این صدراعظم به ظاهر درویش مسلک بود، عیشگاهی برای خودش در این باغ فراهم آورده بود و برای اینکه دریابید در این محوطه، چه ساختوسازهایی صورت گرفته ،کافی است گفته شود، سالن اپرا- در حال حاضر بانک مسکن و در گذشته بانک رهنی- بانک ملی، بیمارستان بانک ملی، فروشگاه سابق فردوسی (شهر و روستا) و دهها ساختمان دیگر ساخته شده است.
باغ ایلخانی، پس از اللهقالیخان، محل اقامت ولیعهد ناصرالدین شاه (مظفرالدینمیرزا) بود و به علت پیدا شدن جسدی در آن از سوی وی رها شد و چندی بعد، میرزا علی اصغرخان اتابک اعظم، صدراعظم ناصرالدینشاه آن را به قیمت 20هزارتومان خرید و هنگام قیام مردمی علیه امتیاز تنباکو، در اختیار کمپانی رژی انگلیس قرار گرفت و از آنجا که غرامت خسارت این کمپانی به حساب آمده بود، بعدها به چندینبرابر به دولت ایران فروخته شد. گفته میشد به علت وسعت و متروکبودن این باغ، پس از بردار کردن میرزا رضایکرمانی، ضارب ناصرالدینشاه ،پیکر او را در این باغ رها کرده و طعمه جانوران وحشی ساکن این باغ شد.
پارک اتابک
میرزا علیاصغرخان امینالسلطان که تقرب خاصی از روزگار نوجوانی در دستگاه و دربار ناصرالدین شاه قاجار داشت، باغهای بسیاری را در تهران در تصرف خود داشت. او در خیابان خاوران(خراسان) صاحب باغی وسیع بود که امروز به خیابان شهید ذوالفقاری آن را میشناسند و اهالی محلی به آن «اتابک» میگویند. او که لقب اتابک اعظم را پس از میرزا تقیخان امیرکبیر از ناصرالدینشاه دریافت کرده بود محدوده وسیعی را از خیابانهای لالهزار، فردوسی و نوفل لوشاتو تسخیر کرده و پارک اتابک- محل فعلی سفارت روسیه- از جمله باغهای او در داخل شهر بود. این باغ، توسط ورثهاش به فروش گذاشته شد و پس از چند دست گشتن، سرانجام به ارباب مهربان زرتشتی رسید و به علت بدهی او به بانک شاهی و استقراضی، از سوی روسهای تزاری تصرف شد و پس از چند سال کشوقوس، این محل به عنوان سفارت این کشور در تهران شناخته شد.
روسها که اولین سفارتخانهشان در «کوچه باغ ایلخانی» در میان بازار تهران به سمت چهارراه مولوی فعلی قرار داشت، پس از کشته شدن اعضای سفارت روسیه و همچنین سفیر این کشور (گریبایدوف)، به میان ارگ سلطنتی انتقال یافتند و بخش تجاری آنان- که هنوز هم باقی است- در شمال تهران روزگار فتحعلیشاه، یعنی در جوار دروازه شمیران- ابتدای خیابان پامنار فعلی- فعالیت میکرد و پس از تصرف پارک و باغ اتابک، این محل به سفارتخانه تبدیل شد. نکته جالب توجه در مورد پارک اتابک این بود که پس از سرنگونی نظام تزارها در روسیه و جایگزینی آن با «اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی» بنا به دستور این دولت از آنجا که محوطه حیاط این سفارتخانه از روزگار اتابک، باغ بسیار باصفا و پر از درختان زیبا و گلها و ریاحین بود، به روی مردم گشوده شد تا در روزهای جمعه مردم در آن به گشتوگذار پرداخته و با مزایای فروپاشی حکومت تزارها و آرمان کمونیستها آشنا شوند!
توجه مردم به این باغ بسیار باصفا موجب شد تا دولت وقت ایران در سال 1301 به فکر چاره افتاد و محوطه باغ بهارستان را که از روزگار میرزاحسین خان سپهسالار بسیار باصفا آراسته شده بود، به روی مردم گشود و این اندیشه مؤثر افتاد و پس از چندی روسهای کمونیست، از این حاتمبخشی منصرف و درهای سفارت خود را بر مردم تهران بستند. ذکر این نکته ضروری است که در آن روزگار تهران فاقد پارک عمومی بود و پس از تخریب بخشی از محله سنگلج و پس از یک دهه تلاش، محوطه فعلی پارک شهر ساخته شد تا تهران صاحب اولین پارک عمومی شود و تا سالها مردم به آن «باغ سنگلج» میگفتند و با توسعه شهر، ایجاد فضای سبز در دستور کار دولتها و شهرداریها قرار گرفت و خوشبختانه در روزگار ما، علاوه بر ایجاد کمربند سبز در حاشیه شهر، طی سالهای گذشته، با ایجاد صدها پارک و بوستان جدید، سرانه فضای سبز افزایش یافته و امید آنکه با تصرف پادگانهای موجود در داخل شهر- همچون پادگان جی- این میزان سرانه افزایش یابد، شاید بتوانیم نفسی در روزهای آلوده شهر بکشیم!
* * *
نوشتن از باغهای تهران به این مختصر خلاصه نمیشود و گفتن از باغهای منقرض شده معیرالممالک، نصرتالدوله، بهجتآباد، حسنآباد، آجودانباشی، ظهیرالدوله، امیریه، منیریه، جنتگلشن، اکبرآباد مستوفی، سقاباشی، بهاءالملک، پستهبیگ، حاجکاظم، باغشاه و... در داخل حصار ناصری و همچنین باغ فردوس، باغ محمودیه یا محمدیه، باغ دوشانتپه و صدها باغ دیگر در اطراف تهران، مثنوی هفتاد من کاغذ را طلب میکند و این وجیزه «حرفی کاندر هزاران آمد» است و به همین مقدار بسنده میکنم که تهران شهر باغها بود و میوههای فراوانی در آن به عمل میآمد و این دو سه باغچه باقیمانده، همچون کلیسای انجیلی و حاجحسین آقاامین الضرب و باغ سفارت انگلیس(غصب شده از روزگار محمدشاه قاجار)، تنها باغهای باقیمانده تهران هستند.*
پینوشت:
* اخیرا توسط استاد عبدالله انوار، کتابی به نام «باغهای تهران» آن هم در محدوده خندق جدید تهران به چاپ رسیده است. این کتاب توسط فرهنگستان زبان و ادب فارسی روانه بازار شده است.
ارسال نظر