ايكسشبهه: در دانشگاه بحث در خصوص «اثبات وجود خدا» بسیار میشود، چند دلیل متقن میخواهیم
سايت پاسخگويي به شبهات « x-shobhe » نوشت:
واقع مطلب این است که اگر کسی منکر است باید دلیلی بر نفی ارائه دهد، چرا که او در هر ذرهای خود را نشان میدهد و جایی از «وجود» یا «هستی» خالی نیست و حتی سرتاسر وجود و هستی منکر، خود دال بر «وجود» است و وجودی به جز «او» نیست. لا إله الاّ الله.
پس خدا که همان «وجود یا هستی محض» است در همه جا تجلی دارد و قابل انکار نیست. لذا خداوند متعال در کلام وحی میفرماید: وقتی منکران مدعی شدند که ما در وجود خدا شک داریم و چه دلیلی بر اثبات او وجود دارد، رسولانشان به آنها میگفتند: مگر در وجود الله که خالق و شکافندهی آسمانها و زمین است، شکی وجود دارد؟
«قالَتْ رُسُلُهُمْ أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ يُؤَخِّرَكُمْ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى قالُوا إِنْ أَنْتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُنا تُريدُونَ أَنْ تَصُدُّونا عَمَّا كانَ يَعْبُدُ آباؤُنا فَأْتُونا بِسُلْطانٍ مُبينٍ» (ابراهیم، 10)
ترجمه: پيغمبرانشان گفتند: مگر در خداى يكتا و ايجاد كننده آسمانها و زمين، شكى هست؟! او شما را دعوت مىكند تا گناهانتان را بيامرزد، و تا مدتى معين، نگاهتان دارد. آنها گفتند: شما نيز جز بشرهايى مثل ما نيستيد، كه مىخواهيد ما را از خدايانى كه پدرانمان مىپرستيدهاند منصرفمان كنيد، پس براى ما دليلى روشن بياوريد.
اگر «هستی» در ماهیات مختلف چون آسمانها و زمین متجلی شده و عقل نیز گواهی میدهد که هیچ مخلوقی بدون خالق، هیچ مصنوعی بدون صانع، هیچ معلولی بدون علت، هیچ نظمی بدون ناظم، هیچ حرکتی بدون محرک ... و اساساً پیدایش ماهیاتهای متفاوت بدون هستیبخش محال است، همه ناچارند اذعان کنند که جهان هستی خود به خود به وجود نیامده و حتماً به وجود آورنده دارد. و فقط بحث در این میماند که آن به وجود آورنده کیست؟ آیا «الله» است و یا غیر او؟
بدیهی است که یک «مادهگرا» یا به اصطلاح قدیمی «دهری» یا به اصطلاح جدید «ماتریالیسم» که اساس شناختش بر اساس «تجربهی مادی و حسّی» میباشد، به هیچ وجه نمیتواند وجود خدا یا هیچ چیز دیگری را نفی کند، چرا که «نفی» نیز مانند «اثبات» مستلزم و منوط به تجربه است و تجربهی همه عالم هستی برای «نفی» یک موجود نیز محال است، چه رسد به نفی «وجود» که اگر عالمی باشد، خود تجلی وجود است.
امام صادق (ع) به یک ماتریالیسم زمان خودش فرمود: تو که نه به اوج آسمانها توانی رفت و نه به اعماق زمین، چگونه میتوانی مدعی شوی که «او» نیست؟ شاید باشد. [یعنی نبودنش برای تو قابل تجربه و اثبات نیست].
به همین دلیل «اثبات یا نفی وجود» از حیطهی علم تجربی خارج میگردد و فقط در حوزهی «عقل» و «فطرت» قابل طرح است. و عقل نیز به محض تصور «وجود»، آن را تصدیق میکند. لذا ماتریالیستهای دیروزی و امروزی اصرار بر نفی «عقلانیت» دارند.
وقتی عقل به «وجود و هستی» در ماهیات متفاوت گواهی داد و آن «ماهیات» را فاقد هستی ذاتی دانست [چرا که اگر هستی ذاتی آنها بود هیچ گاه تغییر نیافته و از بین نرفته، یا حرکت نکرده و مبدل نمیشدند]، گواهی به وجود هستیبخش نیز میدهد.
این هستی بخش که همان «هستی محض»است، یا باید خالق و آفریدگار عالمیان باشد که به اسامی متفاوتی چون «الله، خالق، رب و ...» و یا «God, Got, …» از او یاد میگردد، و یا غیر او. و غیر او هر چه که باشد، خود از صفات مخلوق برخوردار است و نمیتواند خالق باشد.
پس معلوم میشود که «هستی محض» که وجودش را در عالم هستی تجلی داده، اولاً «واحد» است، چرا که تکثر و ترکیب از صفات مخلوق فانی است و ثانیاً «احد» است، چرا که «هستی» دوئیت بر نمیدارد و دو هستی معنایی ندارد و اگر دوئیت برداشت، هر دو محکوم به محدودیت و نقص در وجود میگردند که دیگر به آنها «هستی» اطلاق نمیگردد. و ثالثاً وقتی واحد و نیز احد بود، حتماً «لیس کمثله شیء» میباشد و هیچ چیزی مثل او نخواهد بود. رابعاً چون «هستی محض» است و هیچ گونه نیستی و نقص به او راه نمییابد، «سبحان» یعنی منزه از نقص است و چون همیشه هست، حیّ است و چون ماهیات متفاوت هستی تجلی اوست، او «قیّوم» است و ... . و عالم همه اسامی و نشانههای اوست.
امروزه اندیشمندان ماتریالیست غربی نیز اذعان دارند که عالم همه اسم و نشانه است و میگویند: «هیچ چیزی خودش نیست». درست میگویند: هیچ چیزی خودش نیست و هر چیزی نشانهی چیز دیگری است، اما نمیخواهند اقرار کنند که اگر همه چیز نشانه است و غیر خود را نشان میدهد، لابد «او»یی وجود دارد که همه او را نشان میدهند.
«وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحيمُ» (البقره، 163)
ترجمه: و معبود شما معبودى است يگانه جز او معبودى نيست او رحمان و رحيم است.
ارسال نظر