ایکسشبهه: این روزها بسیار شبهه میکنند که چرا امام به پاریس رفتند و چرا بیبیسی اخبار جریان انقلاب را منعکس میکرد؟
سایت « x- shobhe » (پاسخگویی به شبهات) نوشت :
سوال: این روزها بسیار شبهه میکنند که چرا امام (ره) به پاریس رفتند و چرا بیبیسی اخبار جریان انقلاب را منعکس میکرد؟ پس امام با حمایت غرب به ایران بازگشتند ...! و ما نسل جدید از روند تحقق و پیروزی این انقلاب هیچ نمیدانیم؟
پاسخ: همانطور که مشاهده مینمایید، روند هجمهی شبهات و ضد تبلیغ همیشه متناسب با شرایط تاریخی است و هجمه در این روزها نیز به خاطر نزدیک بودن سالروز استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس رأی اکثریت قریب به اتفاق مردم در 12 فروردین میباشد.
تحریف تاریخ، شخصیتها و انقلابها، یکی از سیاستها، تاکتیکها و ابزار تهاجمات فرهنگی لیبرال دموکراسی غرب است که البته سابقهای طولانی در سیاستهای سلطهی انگلیس دارد. لذا حتی تحت عنوان اندیشههای پست مدرنیستی صریحاً اعلام میکنند که ما مجبور نیستیم که تاریخ را آن طور که نقل شده و یا مستند به ثبت رسیده است بپذیریم. بلکه میتوانیم آن طور که مایل هستیم تصویر و قبول کنیم.
بدیهی است اگر حضرت امام (ره) در همان روزها یا ماههای اول پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار این نظام رحلت نموده و یا به شهادت میرسیدند، فرصت و زمینه برای تحریف کنندگان تاریخ مساعدتر میگردید. چنان چه شیخ فضل الله نوری (ره) را به رغم اعدام، انگلیسی خواندند و این تحریف ظالمانه حتی امروزه در دانشگاههای ما مطرح و القا میگردد.
حضرت امام خمینی (ره) را جهت انتقال به عراق، به ترکیه تبعید کردند، چرا که با توجه به بحرانهای ایجاد شده در سال 1342 از تبعات حبس، اعدام یا ترور میترسیدند. چنین فرض کردند که اگر به عراق تبعید و در نجف سکنا گزینند، در بین مراجع و فقهای نجف، امکانی برای مطرح شدن نخواهند داشت، مضافاً بر این که دیگر در ایران نیستند و با جو خفقان شدید رژیم بعث و صدام نیز امکان ارتباط با سایر مراجع و مردم ایران را برایشان میسر نخواهد بود.
البته نگاه امام (ره)، نه فقط به ایران، بلکه به اسلام بود، لذا کلّ جهان اسلام را مخاطب تذکارها و هشدارهای خود قرار میدادند. مانند:
«... اینجانب حسب وظیفه وظیفهی شرعیه، به ملت ایران و مسلمین جهان اعلام خطر میکنم: قرآن کریم و اسلام در معرض خطر است، استقلال مملکت و تمام اقتصاد آن در معرض قبضهی صهیونیسم است...» (نهضت امام خمینی ره، دفتر نخست، ص 208)
«... تبعید اینجاب به ترکیه و از آنجا به عراق موجب نگرانی نیست. چون در راه ایفای وظیفه و برای دفاع از احکام اسلامی و مصالح مسلمین و جلوگیری از نفوذ اجانب به ممالک اسلامی و دفع ظلم و ستمکاری صورت گرفت ...» (همان مدرک، دفتر دوم، ص 231)
و خطاب به علمای نجف فرمودند:
«... شما روزهای سیاهی در پیش دارید، اینطور که زمینه است شما روزهای بدی خواهید دید ... اینها خوابهای خیلی عمیقی برای شما دیدهاند، خوابهای خیلی عمیق برای اسلام و مسلمین دیدهاند ... شما موظفید که مجهز شوید و در مقابل بایستید، اگر مجهز نشوید و ایستادگی نکنید، هم خودتان به فنا میروید و احکام اسلام، و شما مسئول خواهید بود ...» (همان مدرک،ص 579)
با اوج گرفتن قیام مردم ایران و طرفداری از امام خمینی (ره) به خاطر اسلامخواهی از یک سو و بروز بحران در عراق از سوی دیگر، رژیم بعثت اقدام به اخراج امام نمود. مردم ورود وی به ایران را خواستار شدند، اما بر اساس سیاست بسیار بصیرانه میفرمود: شاه باید برود. چرا که شدت خواست مردم انقلابی که نگرانی از زیر تانک رفتن نیز نداشتند سبب تنگ شدن عرصه بر شاه و حامیان بقایش در ایران (امریکا، انگلیس و اسرائیل) میگردید. لذا ایشان به ناچار باید از عراق خارج میشدند. تصمیم عزیمت به کویت گرفتند که دولت کویت اجازه نداد.
فرانسه به عنوان کشور آزاد، به ایشان ویزای موقت داد و قصد این بود که اولاً از عراق خارج شود تا به ایران نزدیک نباشد و جوّ انقلابی به مردم (شیعیان) عراق تسری نیابد - ثانیاً در پاریس تحت کنترل قرار گیرد - ثالثاً بتوانند امثال بنیصدر، قطبزاده، یزدی و ... را دور او بچینند و رابعاً فرصتی داشته باشند تا برای شاه، قیام مردم در ایران و تکلیف امام چارهای بیاندیشند.
به رهبری امام و قیام عمومی و سراسری مردم، شاه مجبور به فرار شد. حکومتهای موقت امثال شریف امامی و بختیار نیز به مراتب ضعیفتر از شاه بودند و دیگر چارهای جز بازگشت امام (ره) نبود.
البته طرح تروری که هیچگاه مطرح نشد، تدوین شد. امام ساعتی جهت عزیمت به فرودگاه اعلام کردند و خودرویی جهت انتقال ایشان قبل از پرواز به اقامتگاهشان در نوفل لوشاتو آمد. اما امام دو ساعت زودتر امر به تخلیهی مکان اقامت کردند و با خودروی دیگری به فرودگاه رفتند و آن خودرو در همان محل و در ساعت مقرر برای سوار شدن امام منفجر شد. البته بعد به اسم منافقین کل آن خانه را منفجر کردند که دیگر اثری در تاریخ باقی نماند. حتی تابلوی نوفل لوشاتو را چند صد متر جا به جا کردند تا آن خانه به خارج از نوفل لوشاتو بیافتد و این سند تاریخی مخدوش گردد.
بیبیسی نیز در اختیار امام (ره) و انقلابیون ایران نبود. بلکه فقط برخی از اخبار را پخش میکرد تا بتواند در راستای سیاستهای انگلیسی، رسانهی انقلاب مردم ایران قرار گیرد و جهت دادن به اذهان عمومی را مدیریت کند، که نتوانست.
«وَ مَكَرُوا مَكْراً وَ مَكَرْنا مَكْراً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ» (النمل، 50)
ترجمه: و آنها مكر كردند مكر كردنى و ما مكر كرديم [و كيفرشان داديم] در حالى كه آنها نمىدانستند.
در طول حیات حضرت امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی و 33 سالی که از عمر پر برکت جمهوری اسلامی ایران میگذرد، نه امریکا، نه انگلیس، نه سایر دولتهای غربی و صهیونیستی، نه تنها لحظهای از ایشان و انقلاب و نظام ما حمایت نکردند، بلکه هر چه میتوانستند علیه آن انجام دادند و چنان چه مقام معظم رهبری فرمودند اگر کاری نکردند، چون نمیتوانستند، وگرنه میکردند (مضمون).
بدیهی است که اگر غرب کمترین رویکرد مثبتی به امام (ره) و انقلاب و کشور اسلامی ما داشت، اولین مدافع آنها همین ضد انقلابهای وابسته به اجانب میشدند. و هم چنین تجربهی انقلاب در این 33 سال، آثار انقلاب در جهان و به ویژه جهان اسلام [بیداری اسلامی]، دشمنیها و شکستهای پیاپی امریکا، انگلیس، اسرائیل و در یک کلمه صهیونیسم بینالملل، دیگر جایی برای هیچ شبهه و تحریفی نگذاشته است.
ارسال نظر