یک نگاه/ چادریها بدانند، چادریها بخوانند
نشریه دخترانه «چارقد» نوشت:
پیادهروهای طولانی خیابان ولیعصر را متر میکنم. سالن انتظار پُر رفتوآمد درمانگاهی دولتی پایین شهر -جایی نزدیکهای پونز نقشهی تهران- را روزها و ماههاست زیر نظر دارم. توی رختکن تاریک باشگاه بدنسازی و توی جادهی پیادهروی پارک محلهمان ساعتها انتظار میکشم. به ایستگاههای گرم و شلوغ بی.آر.تی و مترو و حتی صف نانوایی و حتیتر اتاقهای پرو مزونها و مرکز خریدهای بالای شهر هم، هفتهای چندبار سرک میکشم.
نه! من راه قرض ندارم! نسخهی نچسب ایرانی خانم مارپل هم نیستم! من تنها با مشاهده کردن، میانگین زاویهی انحنای پشت و کمر و متوسط وزن خانمهای چادری را اندازه میگیرم؛ از بنز و بی.ام.و سوار گرفته تا لواشکفروش و فالگیر توی مترو.
نه برای وزارت بهداشت و نه برای دفتر مطالعات زنان و نه برای آنجایی که چادر را حجاب برتر ملی کرد. آنها صدالبته که حتما خودشان این کارها را کردهاند و هنوز هم میکنند. من فقط یک زن چادریام که دنبال خط ظریفی هستم، به نام «میانهروی» در دستورات دینی؛ جایی درست وسط دو جهنم افراط و تفریط، که هر روز با خودم بارها و بارها مثل ذکر میگویم که «یادت باشد دین و دستورات دین آمدهاند که عقل را کامل کنند، نه زائل».
من هر روز همانقدر که عاشق چادرم هستم، از عوارضش هم هراس دارم و من هر روز ناامیدتر میشوم از دیروز، وقتی که از متوسط صد خانمی که برای تناسب اندام به باشگاه ما میآیند، شاید فقط ده نفرشان چادری باشند. توی شهری که از بیشتر خانمهای بالای پنجاه سالی که هر روز میبینم و ناهنجاری قامتی ندارند، به زحمت -آن هم توی بالابالاهایش- شاید یکیشان چادری باشد؛ جایی که از اشتراکات اکثر چادریهای پابهسنگذاشتهای که توی درمانگاههای مختلف قلب و غدد و گوارش و ارتوپدی و… ویزیت میکنم، بهجز چربی و کلسترول و قند و وزن بالا، بوی عرق آمیخته در خاک پایین چادرهایشان است که بارها و بارها دلسرد و مست غمم میکند.
و حالا دیگر اطمینان پیدا کردهام که به قول بیشتر اساتید چیرهدست ارتوپدی، در میان خانمهای ایرانی، چادریها، خصوصا در ردههای سنی دبیرستانی، میانسال و بالاتر، سردمداران بلامُنازع انواع و اقسام ناهنجاریهای قامتیاند. شاید هم دلیلش برگردد به کمتر دیده شدن شانههای خمیده، پشتِ برآمده و گردن بیش از حد جلو آمده، بهعلت پوشیده شدن با چادر.
ستون فقرات همگی ما دارای سه انحنای طبیعی است؛ اولی در ناحیهی گردن با یک انحنا به جلو با تقعر به پشت با زاویهی طبیعی ۲۰ تا ۴۰ درجه، دومی در ناحیهی پشت با یک انحنا به عقب با تحدب به پشت با زاویهی طبیعی ۲۰ تا ۴۰ درجه و سومین انحنا در ناحیهی کمر که یک انحنا به جلو با تقعر به پشت است، با زاویهی طبیعی ۳۰ تا ۵۰ درجه.
بیشترین ناهنجاری در بین زنان چادری مربوط به انحنای دوم است که وقتی بیشتر از ۵۰ درجه باشد، کیفوز یا همان قوز نام میگیرد. قوز بیماری نیست و اگر در مراحل پیشرفته نباشد، تنها با اصلاح وضعیت نشستن و ورزش منظم اصلاحشدنی است.
ورزش به قویتر شدن عضلات پشت شما کمک میکند، تا ستون فقرات شما را در حالت پایدارتری حفظ کند؛ به شرطی که ورزش تفریح نباشد و جزء مهمی از برنامهی هرروزهی شما باشد.
خواهران دینی من، خانمهای چادری که بهترین و کاملترین پوشش را برای اجتماع برگزیدهاید، بخوانید و بدانید همانقدر که به تهذیب نفستان میاندیشید، به سلامت بدنتان و ورزش هم باید اهمیت بدهید. بدانید توجه امروز شما به سلامت بدنتان، پیشگیری است برای فرداهای نهچندان دورتان، تا کمتر پول و وقت گرانبهایتان را صرف چرخههای فرسایشی درمان کنید؛ اگر شما از آن دسته مسلمانانی هستید که میخواهید در پرتو تکالیف دینیتان و مطابق نیازهای زمانتان زندگی کنید.
پس تمام کسانی که با لباسی منتسب به دین اسلام در جامعه حضور پیدا میکنند، باید عوارض و پرتگاههای لباسشان را خوب بشناسند و بهراسند از خطبهی امام پارسایان، علی (ع) در نهجالبلاغه و نخواهند که مصداقش باشند که فرمودند: «وَ لُبِسَ الْإِسْلَامُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً»*؛ در آن زمان لباس را که نامش اسلام است میپوشند، اما مثل اینکه پوستینی را وارونه پوشیده باشند، هم خاصیت خودش را از دست میدهد و هم اسباب مسخره میشود.
باشد که تمام دختران و زنان محجبه و چادری ایرانی در راستای تکالیف دینشان عمل کنند و لباس بپوشند و همیشه روی خط مستقیم اعتدال و میانهروی بمانند و خوشبخت زندگی کنند.
---------------
* خطبهی ۱۰۸ نهجالبلاغه
ارسال نظر