راز هولناک یک مرد با لباسهای پاره در اتوبان چمران / خانم پرستار چه گفت؟
پارسینه: دو دزد خشن که در پوشش مسافربر شش زن و مرد را به تله انداخته و پس از تهدید آنها به قتل، اموالشان را سرقت کرده بودند، در دادگاه محاکمه شدند.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد ابتدا نماینده دادستان کیفرخواست را خواند.
وی گفت::حمید و پدرام متهم هستند یک سال قبل در محدوده جنوب تهران در پوشش مسافربر شش زن و مرد را به تله انداختند و اموالشان را سرقت کردند. اکنون با توجه به مدرکهای موجود در پرونده به اتهام سرقت مسلحانه و آدم ربایی برای آنها اشد مجازات میخواهم.
سپس سه شاکی که در دادگاه حضور داشتند یک به یک به تشریح شکایت شان پرداختند.
نخستین شاکی مرد جوانی به نام فرهاد بود. وی وقتی روبروی قضات ایستاد گفت:: من کارمند هستم. آن روز پول نقد و اموال زیادی همراه داشتم که اسنپ گرفتم تا از میدان آذری به سمت آزادی بروم. اما در میان راه مسیرم تغییر کرد و از راننده خواستم تا به سمت بلوار فردوس برود. وقتی راننده گفت: بنزین ماشینش تمام شده از ماشین پیاده شدند. من در خیابانی شلوغ در جنوب تهران سوار ماشین پراید شدم که یک مسافر داشت. صندلی شاگرد نشستم. چون به آسم مبتلا هستم میخواستم شیشه ماشین را پایین بکشم، اما راننده اعتراض کرد. همان موقع راننده به رویم چاقو کشید و چاقو را روی پهلویم گذاشت. مسافری هم که در صندلی عقب نشسته بود چاقو را روی شاهگرم قرار داد. آنها مرا تهدید به قتل کردند.
وی ادامه داد: آنها گوشی موبایل، عینک، ادکلن و هندزفری را که مارک بود به همراه هشت میلیون تومان پول نقد و یک و نیم میلیون تومانی که در کارت عابر بانک داشتم سرقت کردند.
این شاکی در حالی که از به یاد آوردن خاطره لحظههای دلهره آور حالش بد شده و به گریه افتاد بود گفت:: متهمان حتی کیف و کفشم را گرفتند و لباس هایم را پاره کردند و مرا پابرهنه در ورودی اتوبان چمران از ماشین پیاده انداختند. آنها در ماشین مرا تهدید به تجاوز کردند.
وی امه داد: وقتی متهمان مرا از ماشین بیرون پرت کردند آنقدر سر و وضعم آشفته بود که راننده خودروهای عبوری جرأت نمیکردند به من کمک کنند. تا اینکه یک موتورسوار در کنارم ایستاد و با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت. همه فکر میکردند من یک بیمار روانی هستم که لباس هایم را پاره کرده ام. به همین خاطر برای دو متهم شد مجازات میخواهم د.
دومین شاکی زن جوانی بود که گفت:: من پرستار هستم. از میدان ونک به عنوان مسافرسوار ماشین متهمان شدم تا به بیمارستان بروم. اما انها سرخیابان میرداماد به کوچه فرعی پیچیدند. وقتی با آنها اعتراض کردم به رویم چاقو کشیدند. یکی از آنها با لگد به من زد که به زیر صندلی ماشین پرت شدم. آنها گوشی موبایل و لپتاپ را با تهدید گرفتند و مرا در حالی که ماشین در حال حرکت بود به بیرون پرتاب کردند که به شدت آسیب دیدم. سومین شاکی نیز برای متهمان اشد مجازات خواست.
سپس متهمان در جایگاه ویژه ایستادند و اتهاماتشان را نپذیرفت. آنها گفتند ما فقط سرقت از کارمند را قبول داریم، اما سایر شاکیها را هرگز ندیده سپس وکیل حمید در جایگاه ویژه ایستاد و گفت:: موکلم در کودکی آسیب دیده و بارها کتک خورده است. او محصول خانوادهای فقیر است و تحت تاثیر شرایط سخت زندگی دست به چنین کاری زده است.
وکیل پدرام نیز گفت: موکم فقط در سرقت از کارمند حضور داشته و اتهام آدم ربایی را قبول ندارد. چون شاکی با میل خودش سوار ماشین آنها شده است. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
وی گفت::حمید و پدرام متهم هستند یک سال قبل در محدوده جنوب تهران در پوشش مسافربر شش زن و مرد را به تله انداختند و اموالشان را سرقت کردند. اکنون با توجه به مدرکهای موجود در پرونده به اتهام سرقت مسلحانه و آدم ربایی برای آنها اشد مجازات میخواهم.
سپس سه شاکی که در دادگاه حضور داشتند یک به یک به تشریح شکایت شان پرداختند.
نخستین شاکی مرد جوانی به نام فرهاد بود. وی وقتی روبروی قضات ایستاد گفت:: من کارمند هستم. آن روز پول نقد و اموال زیادی همراه داشتم که اسنپ گرفتم تا از میدان آذری به سمت آزادی بروم. اما در میان راه مسیرم تغییر کرد و از راننده خواستم تا به سمت بلوار فردوس برود. وقتی راننده گفت: بنزین ماشینش تمام شده از ماشین پیاده شدند. من در خیابانی شلوغ در جنوب تهران سوار ماشین پراید شدم که یک مسافر داشت. صندلی شاگرد نشستم. چون به آسم مبتلا هستم میخواستم شیشه ماشین را پایین بکشم، اما راننده اعتراض کرد. همان موقع راننده به رویم چاقو کشید و چاقو را روی پهلویم گذاشت. مسافری هم که در صندلی عقب نشسته بود چاقو را روی شاهگرم قرار داد. آنها مرا تهدید به قتل کردند.
وی ادامه داد: آنها گوشی موبایل، عینک، ادکلن و هندزفری را که مارک بود به همراه هشت میلیون تومان پول نقد و یک و نیم میلیون تومانی که در کارت عابر بانک داشتم سرقت کردند.
این شاکی در حالی که از به یاد آوردن خاطره لحظههای دلهره آور حالش بد شده و به گریه افتاد بود گفت:: متهمان حتی کیف و کفشم را گرفتند و لباس هایم را پاره کردند و مرا پابرهنه در ورودی اتوبان چمران از ماشین پیاده انداختند. آنها در ماشین مرا تهدید به تجاوز کردند.
وی امه داد: وقتی متهمان مرا از ماشین بیرون پرت کردند آنقدر سر و وضعم آشفته بود که راننده خودروهای عبوری جرأت نمیکردند به من کمک کنند. تا اینکه یک موتورسوار در کنارم ایستاد و با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت. همه فکر میکردند من یک بیمار روانی هستم که لباس هایم را پاره کرده ام. به همین خاطر برای دو متهم شد مجازات میخواهم د.
دومین شاکی زن جوانی بود که گفت:: من پرستار هستم. از میدان ونک به عنوان مسافرسوار ماشین متهمان شدم تا به بیمارستان بروم. اما انها سرخیابان میرداماد به کوچه فرعی پیچیدند. وقتی با آنها اعتراض کردم به رویم چاقو کشیدند. یکی از آنها با لگد به من زد که به زیر صندلی ماشین پرت شدم. آنها گوشی موبایل و لپتاپ را با تهدید گرفتند و مرا در حالی که ماشین در حال حرکت بود به بیرون پرتاب کردند که به شدت آسیب دیدم. سومین شاکی نیز برای متهمان اشد مجازات خواست.
سپس متهمان در جایگاه ویژه ایستادند و اتهاماتشان را نپذیرفت. آنها گفتند ما فقط سرقت از کارمند را قبول داریم، اما سایر شاکیها را هرگز ندیده سپس وکیل حمید در جایگاه ویژه ایستاد و گفت:: موکلم در کودکی آسیب دیده و بارها کتک خورده است. او محصول خانوادهای فقیر است و تحت تاثیر شرایط سخت زندگی دست به چنین کاری زده است.
وکیل پدرام نیز گفت: موکم فقط در سرقت از کارمند حضور داشته و اتهام آدم ربایی را قبول ندارد. چون شاکی با میل خودش سوار ماشین آنها شده است. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع:
رکنا
ارسال نظر