حسن عباسی: بازنشستههای برخی نهادهای امنیتی، حلقه اصلی عناصر سرخود هستند
«خبرگزاری دانشجو» نوشت:
عناصر سرخود؛ بسیاری با شنیدن این عنوان به یاد غوغاسالاری های گروه های معاند نظام می افتند که همواره این بحث را برای تخریب نظام اسلامی به میان می کشند.
عناصر سرخود؛ بسیاری با شنیدن این عنوان به یاد غوغاسالاری های گروه های معاند نظام می افتند که همواره این بحث را برای تخریب نظام اسلامی به میان می کشند.
در حقیقت نیز این گروه همیشه سوژه ساز خوبی برای دشمنان کشور بوده تا با توسل به اقدامات خارج از عرف آنان در ظاهر دفاع از نظام، به نهادهای مسئول کشور حمله کنند.
حسن عباسی یکی از کسانی است که خیلی صریح درباره این موضوع سخن می گوید و بدون تعارف رفتار این گروه ها باعث ریختن آبروی نظام می داند.
البته رئیس مرکز پژوهشی یقین، در این گفت و گو از پشت پرده برخی از این عناصر پرده بر می دارد و برخی از آنان را افراد بازنشسته از نهادهای امنیتی معرفی می کند که توسط یک آقازاده سازماندهی شده اند.
در ادامه مشروح این گفت و گو را می خوانید:
رهبر انقلاب از کسانی که به اسم دفاع از رهبری «حیدر حیدر» می گفتند انتقاد کردند
«خبرگزاری دانشجو»- در زمان فتنه های مختلف و زمانی که درگیری شهری به وجود می آید یک گروهی همیشه در معرض شک و شبهه قرار دارند، تعبیری شکل می گیرد به عنوان عناصر سرخود و یا لباس شخصی ها، درباره این مسئله صحبت های مختلفی شده است و رهبر انقلاب نیز در ماجرای کوی دانشگاه 78 و 88 به آن اشاره کردند.
عباسي: رهبری در سال 78 همانطور که گفتید به این موضوع اشاره کرده و گفتند؛ «بعضی ها آمدند، در خیابان و حیدر حیدر گفتند که من راضی نبودم» نمی دانم فیلم های آشوب های 78 را دیده اید یا نه، نیروی انتظامی در خیابان بود و آن گروه خاص داخل پیاده رو حضور داشتند.
در برخی موارد وقتي آن گروه خاص به طرف جلو حرکت می کرد، نیروی انتظامی می توانست به جلو حرکت کند، این ها شاید تعدادشان به 60 یا 70 نفر هم نمی رسید، این گروه در یکجا جمع می شدند برای روحیه گرفتن و حیدر حیدر می گفتند و یک دفعه هجوم می بردند و نیروی انتظامی هم مجبور می شد دنبالشان راه بیفتد. بعد در آن سخنرانی روز دوشنبه آقا اعتراض کردند به این قضیه و فرمودند، «اگر کسی عکس من را هم آتش زدند این کار را نکنید» و گلایه کردند که چرا بعضی ها با کلمه حیدر این اقدامات را انجام دادند.
لباس شخصی کیست؟
«خبرگزاری دانشجو»- چند درصد عناصر سرخود از روی بی تدبیری این کارها را انجام می دهند و چند درصد طراحی شده وارد صحنه می شوند؟ ضمنا این نکته نیز مطرح است که هم سال 78 و هم 88 معلوم نشد برخورد با این افراد چگونه انجام شده است؟
عباسی: در قضایای سال 78 شخص رهبری به این افرادی که اینگونه در صحنه حضور داشتند و حیدر حیدر می گفتند اعتراض کردند، البته این گروه ها تعداد محدودی هم بودند که شاید به 50-60 نفر هم نمی رسید، از چند زاویه باید به این موضوع نگاه کرد یکی حرکت سازمان یافته نیروی لباس شخصی و نیروی مردمی و دیگری نیروی لباس شخصی به نام نیروی وزارت اطلاعات.
نیروی اطلاعاتي که با یونیفرم وارد صحنه نمی شود، مجموعه عناصر اطلاعاتی از وزارت اطلاعات تا اطلاعات نیروی انتظامی طبیعتا لباس شخصی به تن دارند، این ها سازمان یافته و با حکم ماموریت و حدود اختیارات مشخص در صحنه هستند، پس یک گروه این ها هستند که تعدادشان هم مشخص است، گروه دوم مجموعه های موسوم به بسیج هستند که این ها به ندرت با لباس شخصی در صحنه می آیند.
چون بسیجی ها لباس مشخص دارند، به ویژه بعد از قضایای سال 78، نیروهای بسیج وقتی در حرکت ها جلو می آیند، سازمان یافته هستند، روز دوم ماجرای کوی در 1378 گردان هایی که از نیروی مقاومت بسیج آن زمان تحت امر و اختیار نیروی انتظامی در آمدند همه سازمان یافته و با یونیفرم بسیج بودند و در واقع لباس شخصی نبودند، از آن لحظه به بعد یعنی پس از ماجرای کوی دانشگاه در 18 تیر 78، روز 19 و 20 تیر، لباس شخصی به کسی گفته می شد، که لباس بسیج تنش نبود ولی در این میان علقه هایی داشت؛ مثلا دلش برای اسلام و نظام می سوخت.
این گروه آخر با لباس شخصی آمده بودند و در صحنه حضور داشتند، یعنی یک حرکت مردمی و یا به تعبیر شما کسانی بودند که از سوی طرف مقابل سازمان دهی شده بودند که بیایند در این زمین و با قواعد خودشان عمل کنند و وجهه حزب اللهی را تخریب نمايند.
از آنجا که دو روز بعد از قضایای 18 تیر، رسما هر عنصر موسوم به ارزشمدار، ولایتی و بسیجی باید با یونیفرم مشخص به صحنه می آمد، دیگر چنین حربه ای کارایی نداشت، حتی در دوره 88 نیز همه مردم اگر بسیج ایست بازرسی می گذاشت، می دیدند که رسما نیروهای حاضر یونیفرم دارند و با اختیارات قانونی و چارچوب مشخص و طبق قواعد خاصی خیابان را بسته اند.
ولی با کمال تاسف هم در دوره 78 و به ویژه هم در دوره 88 در ماجرای کوی و مواردی از این دست، اتفاقاتی افتاد که برخی آمدند از این فرصت استفاده کردند که من واقعا برآورد ندارم که چند درصد مربوط به توطئه طرف مقابل بود و چند درصد مربوط به نیروهای خالصی که سوء تدبیر داشتند و بد عمل کردند اما آنچه که مشخص مي باشد این است که این پدیده هزینه زیادی برای نظام دارد.
شاید یک اشکال اصلی بر می گردد به عناصر و ارکانی که باید این حرکت ها را سازماندهی کنند تا معلوم شود آن کس که در صحنه مشغول انجام حرکات تشنج آفرین است خودسرانه این کار را انجام می دهد یا از طرف مقابل و برای تخریب عناصر حزب اللهی سازماندهی شده است.
نظامی ها یک اصطلاحی دارند به نام سکوت رادیویی، وقتی که احتمال می دهند در جبهه، دشمن فرکانس بیسیم ها را پیدا کرده و با کسانیکه زبان شما را می دانند، در حال فرستادن اطلاعات روی طول موج خودی هستند، کد رمزی را استفاده می کنند به نام سکوت رادیویی، وقتی این کد رمز را می گویند، همه کسانی که در فضای درگیری آن کد را می شنوند از آن لحظه به مدت 10 تا 30 دقیقه سکوت رادیویی دارند، هر کس از این لحظه به بعد در ارتباطات بیسیمی صحبت کرد، معلوم می شود که آدم دشمن است.
ماجرای عکس منتشر شده از یک بسیجی پشت موتور سیکلت «بنلی»
در قضایای 88 پذیرفته نبود که هر فردی سر خود هر کاری دلش می خواهد انجام دهد! نوعی سکوت رادیویی باید اعلام می شد که مثلا هیچ نهاد و سازمانی در این قسمت های مشخص که ما اعلام می کنیم، نباشد تا مشخص شود این ها چه کسانی هستند که تخریب ها و خودسری ها را انجام می دهند، آن زمان می شد با کسانی که در صحنه بودند برخورد کرد.
روز سوم یا چهارم بعد از قضایای سال 88، برخی دانشجویان عکس هایی را به من نشان دادند که همان عکس ها در فضای سایبر منتشر شده بود، موتور سیکلت های «بنلی» و بعضی موتور سیکلت های لوکس و متفاوت که عموما بچه های حزب اللهی این دست موتورها را سوار نمی شوند در عکس ها دیده می شد، موتورهای سنگینی که بچه حزب اللهی ها سوار می شوند کلاس خاصی دارد؛ مثلا سوزوکی 1000 و موارد هم شکل این نوع موتورها، ولی موتور «بنلی 900 سی سی» اساسا در ساختار افراد حزب اللهی و بسیجی نمی گنجد.
نکته بعد این که شما به ندرت بچه های بسیجی حزب اللهی در سن 40 سال را می بینید که یک مقدار شقیقه هاشان سفید شده و سشوار کشیده باشند و بعد هم سلاح کمری حمل کنند! عکسی در فضای سایبر منتشر شده بود که یک نفر ترک یک موتور «بنلی» نشسته و در ظاهر یک حزب اللهی، حدودا با سن 35 سال و اسلحه خود را روی کمرش غلاف می کند. اینها کسانی بودند که با ظاهر بسیجی و حزب اللهی و با لباس شخصی در صحنه قضایای فتنه 88، فتنه گری کردند.
سرخودهای مسلح بازنشسته برخی نهادهای امنیتی بودند/ ردپای آقازاده برای سازمان دهی سرخودها
«خبرگزاری دانشجو»- بالاخره باید مشخص شود که این افراد از کجا سلاح تهیه کرده بودند؟
عباسي: بعدا معلوم شد که بعضی از افراد بازنشسته شده از نهادهای امنیتی، با هدایت یک جریان سیاسی و مشارکت یک آقازاده! و پول هایی که هزینه کرده بود با استفاده از شبه کاری هایی که شعبان بی مخ انجام داده بود و ناآرامی های خیابانی به وجود آورده بود، اینگونه تحرکات را انجام دهند، البته با شکل پیچیده و مدرن تر.
گفته می شود که این افراد حتی در دوره سازندگی پول هایی را به برخی گروه ها می داند که سخنرانی خودشان را در بعضی مساجد بر هم بزنند یا از بعضی حرکت ها مثلا در کیش، که جنبه اعتراضی داشت را نوعی طراحی کنند که از یک سو متدینین خوشحال بشوند علیه بعضی از رفتارهای این چنینی افشاگری شد، ولی گروهی دیگر از همین راه در دل طبقه متوسط جا باز کنند و طبقه متوسط و طبقه شبه بورژوا اینها را درخطر دیده و بگویند اینها که سردمداران این حرکت بورژوایی و لیبرالی هستند و به سختی دارند دولت و مجلس را حفظ می کنند و باید از اینها حمایت شود.
اما در قضایای فتنه 88 وجهه مشخص چیز دیگری بود، آن چه که ما دیدیم این بود که افرادی به عنوان لباس شخصی در صحنه بودند که فقط از حزب اللهی بودن، ریش داشتند و پیراهنشان روی شلوار بود در حاليكه نوع آرایش سر و صورت و وضعیت ریش و نوع موتورشان هیچ شباهتی به بچه بسیجی نداشت.
اساسا نیروهای بسیجی طی یک سلسله مراتب و یک سازماندهی مشخص، آن هم در هماهنگی با نیروهای انتظامی و سپاه [به عنوان حافظ دستاوردهای نظام] در صحنه حضور داشتند، یک رفتار بدون ساختار و توام با هرج و مرج و رفتار خودسرانه، اساسا در سازوکار نیروهای آنان نیست، مجموع این اتفاقات افتاد و متاسفانه آن قضایا منعکس هم شد و البته هم اکنون معلوم شد که بعضی از عناصری که این عکس ها و رفتارها را داشتند، بازنشسته بعضی نهادهای امنیتی بودند که با کمک های یک آقازاده، این موارد را رقم زدند.
عدم پیگیری موضوع سرخودها؛ تهدیدی برای نظام
متاسفانه هیچ کدام از این موارد پیگیری نشد و مثل آتش زیر خاکستر ماند، نتیجه عدم پیگیری این موارد در آینده این خواهد بود که باز هم نظام از این سوراخ گزیده خواهد شد.
همچنین عدم شفاف شدن ابعاد پرونده لباس شخصی ها و عناصر سرخود علی رغم موضع رهبری و علی رغم بیان صریح ایشان که از طریق رسانهها نیز منعکس شد، عجیب است، رهبر انقلاب حتی نسبت به قضایای کوی موضع گیری کردند و گفتند؛ «عده ای رفتند در کوی دانشگاه تهران و دانشجویان را ضرب و شتم کردند، آنهم به اسم بسیج!»
مدارک و اسناد بسیاری از مواردی که عرض کردم موجود بود و انتظار می رفت که برخورد انجام شود، واقعا نمی دانم تا کی باید هزینه این موارد را بدهیم، حداقل مسئله ای که عدم برخورد با اینگونه موارد ایجاد می کند، این است که این محافظه کاری به بدنه نیروهای اصولگرا تحمیل می شود و این دقیقا همان چیزی است که دشمن آن را دنبال می کند.
آفرین به حسن عباسی،دارم بهت امیدوار میشم.
مركز پژوهشي يقيين؟ به چه چيزي؟ چطوره موضوع همين مصاحبه را به يك پژوهش تبديل كنه . همين آقاي عباسي كه رئيس مركز دكترينال .... بوده. بالاخره يكي پيدا شد كه از مرحله شك به يقيين عبور كنه.