کیوریتور کیست؟
و اما کیوریتور کیست؟ این اولین و اساسی ترین سوالی است که باید در ابتدا از خودمان بپرسیم تا در ادامۀ راه دچار خطاهای فاحش شناختی نشویم. نباید فراموش کنیم همان گونه که عنوان هنرمند را به هر کسی که دستی به بوم و قلم مو و هر ابزار هنری دیگر دارد نمیتوان اطلاق کرد، عنوان کیوریتور هم ابداً به معنی کسی نیست که چند اثر را در قالب یک مجموعه گرد هم می آورد. پس ببینیم یک کیوریتو چه توانایی هایی را باید داشته باشد:
تسلط علمی: بی تعارف کیوریتور باید، باید و باید حتماً سبقۀ پژوهشی داشته باشد. چون اولین و مهم ترین بخش کار دقیقاً کاری پژوهشی است. او به دنبال یک مساله است، مسالهای که در عرصۀ هنر کشورش اهمیت داشته باشد، پس درست مثل یک محقق باید مسئلهای داشته باشد، اهمیت آن برایش روشن باشد، هدفی روشن از طرح آن داشته باشد و در نهایت آن را در قالب یک پروپوزال بنویسد و ارائه کند. او باید بر سه حوزه مسلط باشد: 1. جامعهشناسی 2. هنر به طور کلی 3. تجارت هنر. و البته وقتی راجع به ایران صحبت می کنیم تسلط کامل بر زبان انگلیسی که زیربنای تحقیق و مطالعۀ فردی و سواد کیوریتور و همچنین احیاناً برقراری ارتباطهای خارجی برای کار نمایشگاه است. وقتی کیوریتور به جامعۀ خودش و نیازها و مشکلاتش آگاه نباشد دست به انتخاب سوژههای بیربط می زند. مضامینی که مهم نیست، در کانتکست جامعه معنادار نیست و یا دست کم سطحی است. و بالعکس. به عنوان مثال نمایشگاه مونوکسید تهران که سال گذشته در راستای دغدغۀ آلودگی هوای پایتخت و تهدید سلامت کودکان شکل گرفت موضوعی مناسب و مرتبط با جامعه اش را معرفی کرد و برای مخاطب ایرانی معنادار بود. سواد تاریخ هنری و فلسفه هنری یک کیوریتور بخش مهم دیگری از داشتههای اوست این تسلط صرفاً به از بر بودن جنبشهای هنری، تعاریف کلی و نام هنرمندان آن که در سطح لیسانس به دانشجویان هنر تدریس می شود، خلاصه نمیشود.
بگذارید منظورم رو با یک مثال روشنتر کنم به عنوان مثال همونطور که احتمالاً همه می دانید یکی از ابزارهای هنر پست مدرن تلفیق کهنه و نو یا همان امر تازه و امر قدیمی بود با حسی از آیرونی و طنز، خب این تم سال ها پیش مطرح شده و اولاً نباید فراموش کنیم این تلفیق یک ابزار است برای بیان یک ایده و خودش به خودی خود یک ایده به شمار نمیرود، ثانیاً وقتی یک روشی بارها و بارها استفاده می شود ماهیتی ضد خلاقیت پیدا میکند. زمانی که دانش یک فرد از پست مدرنیسم به چند تعریف کاملاً خلاصه شده و سطحی محدود باشد تعاریف در ذهن او درست شکل نگرفتهاند، او از فلسفهها و ظرایف کار بیخبر است و حاصل چه می شود : پدیدهای مثلاً به نام شادی قدیریان. پس لازم است کیوریتور تصویری بزرگ و کلی از هنر داشته باشد، این تصویر فقط به هنر جهان محدود نمیشود بلکه حتماً باید آرشیو خوبی از رویدادهای هنر کشورش را در ذهن داشته باشد تا هنگامی که می خواهد برای نمایشگاهی موضوع انتخاب کند بداند خلاها کجاست؟ چه مضامینی دستمالی و اشباع شده است؟ آیا میتوان به ان ها از منظر تازهای نگاه کرد یا این پتانسیل وجود ندارد؟ او باید استیتمنتها را بخواند، نشریات ادواری را بخواند و به دیدن آثار هنری مختلف برود و خلاصه این که باید بر رویدادهای هنر کشورش هم به لحاظ دادهای و هم تحلیلی سوار باشد. در غیر این صورت مانند اسبی لنگ خواهد بود که یا به مقصد نمیرسد یا خود و سوارش را به درهای یا بیراهه خواهد کشاند. در مورد بخش تجارت هنری کیوریتور مسلماً نمیتواند هم یک بیزینس من قهار باشد و هم یک اندیشمند و پژوهشگر توانا که این دو احتمالاً در یک سرا نگنجند. تجارت و خاک خوریها و پشت میز نشینیهای کار تحقیقاتی به نظر میرسد فاصلۀ زیادی با یکدیگر داشته باشند ولی اولاً تواناییهای تحقیقی کیوریتور به او اجازۀ سرچ و بررسی بازارهای هنر و نیازهای آن را میدهد و مورد دوم که کاملاً به شخصیت کیوریتور برمیگردد مهارتهای روابط عمومی و مدیریتی است که به او این امکان را میدهد تا با افراد مختلف از گالری دار گرفته تا هنرمند و دلالان رایزنی کند و امکانات مختلف را بسنجد.
پس همانطور که سعی کردم در این قسمت توضیح بدهم کیوریتوری عملاً تخصصی بینارشته ای است. در تمام دنیا معمولاً پژوهشگران هنر و علوم اجتماعی و گاه هنرمندانی که تواناییهای فوق را دارند به این شغل مشغولند. بر خلاف این جا که متاسفانه همگی همه کاره و هیچ کارهایم و به همین دلیل هیچ کار ز پیشمان بدین هنر نمیرود، در کشورهای پیشرفته کیوریتورشیپ موزه و گالری رشتهای هنری است و درست مانند هر رشته دانشگاهی دیگر و این اصلاً این بلندپروازی نیست که توقع داشته باشیم در کشور ایران که رسماً چنین رشتهای با این عنوان وجود ندارد پژوهشگران هنر دست به کار شوند و همتی به خرج بدهند. در پایان این قسمت توجهتون رو به بخشی از سرفصلهای دروس دورۀ کارشناسی ارشد کیوریتورشیپ در دانشگاه ملبورن جلب میکنم:
تحلیل نمایشگاهها- مدیریت پروژه در هنر- هنر پس از جنگ جهانی در اروپا- عکاسی، فیل و رسانه های جدید بومی- صنعت های فرهنگ بصری- کیوریتوری هنری- فوتوریسم و فاشیسم در هنر ایتالیا- تئوریهای تاریخ هنر- اتاق چاپ مجازی- بینالها، سه سالانهها و نمایشگاههای مستند- هنر و مدیریت فرهنگی در آسیا- سیاستهای مقالات هنری- قوانین هنری- مدیریت محتوای خلاقه- هنرهای تجسمی پسا استعماری- مالی و بودجه بندی- نویسندگی و ادیتوری برای رسانه های دیجیتال- سانسور فیلم، هنر و رسانه- ارتباطات هنری-اقتصاد فرهنگ- فستیوالهای فرهنگی و مناسبت های ویژه.
ارسال نظر