کنترل گری سم مهلک زندگی مشترک
پارسینه: آنچه که باعث از هم گسیختن پیوند ازدواج میشود ناسازگاری و فقدان عشق نیست، بلکه کنترل گری زوجین است.
لیلا ماهرروانشناس گفت: افراد باید از ویژگیهای شخصیتی خود و الگوهای رفتاری والدین که مراقبان اصلی در زندگی هستند آگاه شوند. افراد به دلایل بسیار زیادی دیگران را تحت نفوذ خود قرار میدهند. برای مثال افرادی هستند با شکایت اینکه همسرشان مدام آنها را کنترل میکنند یا باید و نبایدهایی دارند، تحت فشار قرار میگیرند و فرزندشان با دیدن چنین رفتاری از پدرش مدام به دوستان خود زور میگوید و در بازیها حرف، حرف خودش است.
این روانشناس با ذکر مثالی درباره یکی از مراجعین خود گفت: من با همفکری همسرم، پسرمان را در کلاس زبان انگلیسی ثبت نام کردیم و بعد از مدتی پدرش اجازه رفتن به کلاس را به او نداد و اگر هم چیزی میخواستیم بخریم و یا به سفر برویم باید به نظر او توجه میکردیم.
وی در ادامه گفت: ابتدا باید مشکل کنترل گری ریشه یابی شود تا مسأله راحتتر حل شود، به عنوان مثال اگر همسرتان شما را مدام کنترل میکند شاید خودش پدر کنترل گری داشته و همسرتان این رفتار را از او یاد گرفته است و باید با کمک روانشناس فرد نسبت به این مشکل آگاهی پیدا کند و رفتارش را اصلاح شود.
وی افزود: روانشناس فرد را از این که کنترل گری چه صدماتی میتواند به رابطه و زندگی وارد کند، آگاه میکند. معایب و مزایا به فرد گفته میشود و کمک میکند که رفتارهای متعارف تری داشته باشد و دست از کنترل بیرونی بردارد و کنترل درونی داشته باشد.
ماهر اظهار کرد: کنترل درونی و بیرونی از تئوری انتخاب، نشات گرفته است. دراین تئوری، افراد بسیار از کنترل گری بیرونی استفاده میکنند. به همین دلیل، از زندگیشان ناراضی هستند و شاد نیستند.
وی تاکید کرد: متاسفانه کنترل گری بین زن وشوهر، والدین با فرزندان و حتی روابط بین خواهر و برادران وجود دارد. افراد کنترل گر بر این باورند که با این رفتار، خودشان را میتوانند آرام کنند. در حالی که در دراز مدت نه تنها آنها را آرام نمیکند، بلکه اضطرابشان بالا میرود و باعث آزارمخاطبشان میشود.
وی در ادامه گفت:کسی که کنترل بیرونی میکند، یکسری بایدها و نبایدهای غیر منطقی دارد. یعنی گمان میکند همه باید از او پیروی کنند و دیگران را تحت فشار خود قرار دهند و اگر این کار را نکنند اوضاع بر وفق مرادشان نیست.
این روانشناس گفت: متاسفانه یکی از علتهای اصلی طلاق و جداییها همین کنترل گریها است. زیرا افراد میخواهند دیگران را عوض کنند. ما بسیار شنیدیم، مردی با این طرز تفکر با دختری که دوستش دارد ازدواج میکند که در آینده درستش کند در حالی که این اشتباهترین کار است.
وی تصریح کرد: حتی در نوجوانان، بزه کاری، دور شدن از خانواده و مصرف کردن مواد به این دلیل است که فرد از شرایطی که قرار دارد راضی نیست و به جای اینکه مسئله را حل کند، خانواده اش را تحت فشار قرار میدهد یا به چیزهایی که به ضررش است روی میآورد.
وی در ادامه افزود: افراد برای رسیدن به خواسته هایشان از انجام هیچ کاری ابایی ندارند. یعنی به راحتی به دیگران توهین میکنند و یا ممکن است آبرو و شخصیت افراد رازیر سوال ببرند.
این روانشناس با ذکر مثالی درباره یکی از مراجعین خود گفت: من با همفکری همسرم، پسرمان را در کلاس زبان انگلیسی ثبت نام کردیم و بعد از مدتی پدرش اجازه رفتن به کلاس را به او نداد و اگر هم چیزی میخواستیم بخریم و یا به سفر برویم باید به نظر او توجه میکردیم.
وی در ادامه گفت: ابتدا باید مشکل کنترل گری ریشه یابی شود تا مسأله راحتتر حل شود، به عنوان مثال اگر همسرتان شما را مدام کنترل میکند شاید خودش پدر کنترل گری داشته و همسرتان این رفتار را از او یاد گرفته است و باید با کمک روانشناس فرد نسبت به این مشکل آگاهی پیدا کند و رفتارش را اصلاح شود.
وی افزود: روانشناس فرد را از این که کنترل گری چه صدماتی میتواند به رابطه و زندگی وارد کند، آگاه میکند. معایب و مزایا به فرد گفته میشود و کمک میکند که رفتارهای متعارف تری داشته باشد و دست از کنترل بیرونی بردارد و کنترل درونی داشته باشد.
ماهر اظهار کرد: کنترل درونی و بیرونی از تئوری انتخاب، نشات گرفته است. دراین تئوری، افراد بسیار از کنترل گری بیرونی استفاده میکنند. به همین دلیل، از زندگیشان ناراضی هستند و شاد نیستند.
وی تاکید کرد: متاسفانه کنترل گری بین زن وشوهر، والدین با فرزندان و حتی روابط بین خواهر و برادران وجود دارد. افراد کنترل گر بر این باورند که با این رفتار، خودشان را میتوانند آرام کنند. در حالی که در دراز مدت نه تنها آنها را آرام نمیکند، بلکه اضطرابشان بالا میرود و باعث آزارمخاطبشان میشود.
وی در ادامه گفت:کسی که کنترل بیرونی میکند، یکسری بایدها و نبایدهای غیر منطقی دارد. یعنی گمان میکند همه باید از او پیروی کنند و دیگران را تحت فشار خود قرار دهند و اگر این کار را نکنند اوضاع بر وفق مرادشان نیست.
این روانشناس گفت: متاسفانه یکی از علتهای اصلی طلاق و جداییها همین کنترل گریها است. زیرا افراد میخواهند دیگران را عوض کنند. ما بسیار شنیدیم، مردی با این طرز تفکر با دختری که دوستش دارد ازدواج میکند که در آینده درستش کند در حالی که این اشتباهترین کار است.
وی تصریح کرد: حتی در نوجوانان، بزه کاری، دور شدن از خانواده و مصرف کردن مواد به این دلیل است که فرد از شرایطی که قرار دارد راضی نیست و به جای اینکه مسئله را حل کند، خانواده اش را تحت فشار قرار میدهد یا به چیزهایی که به ضررش است روی میآورد.
وی در ادامه افزود: افراد برای رسیدن به خواسته هایشان از انجام هیچ کاری ابایی ندارند. یعنی به راحتی به دیگران توهین میکنند و یا ممکن است آبرو و شخصیت افراد رازیر سوال ببرند.
ابعاد مختلف کنترل گری
این روانشناس در ادامه گفت: کنترل گری را به اشکال مختلفی میتوانیم طبقه بندی کنیم. در حالت اول فرد به صورت خیلی منفی سعی میکند دیگران را تحت نفوذ خود قرار دهد و او را کنترل کند. برای مثال همیشه از طرف مقابل ایراد میگیرد و یا انتقاد، تهدید و تحقیر میکند.
وی گفت: در حالت دوم فرد با ظاهر مثبت تری کنترل گری را ادامه میدهد. به عنوان مثال با طرف مقابل به صورت دوستی نزدیک میشود و در ازای چیزی که به فرد میدهد او را مجبور به کاری که میخواهد میکند و در موقعیتهایی پشت او را خالی میکند. از طریق دروغ گفتن هم میتواند مواردی از این قبیل باشد.
وی افزود:حالت سوم هم میتواند از طریق دشمنی و سواستفاده، مانند باج گیریهای عاطفی باشد. برای مثال فردی رابطه را میخواهد به پایان برساند. رابطه را به صورت غیر مستقیم کنترل میکند با بیان اینکه تو لیاقتت از من خیلی بیشتر است. این کنترل گری یک مدل از مکانیزم دفاعی است. عده ایی برای اینکه احساس خوبی داشته باشند این کار را انجام میدهند.
معایب کنترل گری درزندگی مشترک
این روانشناس گفت:کنترل گری باعث میشود دایره ارتباطات محدود و فرد تنها شود. اعتماد به نفس طرف مقابل پایین میآید و باعث احساس گناه خود سرزنش گری میشود وحس حقارت به او دست میدهد، که باعث از بین رفتن زندگی مشترک میشود.
وی اظهار کرد: فرد کنترل گر پایش را از یک چهارچوبی فراتر میگذارد و باعث نزاع و درگیری میشود؛ و رابطه برابر و لذت بخش و خوشایند نیست. زیرا رابطه مالک گونه میشود و افراد دچار افسردگی میشوند. این رفتار باعث رنجش طرفین مخصوصا طرف مقابل میشود.
همهی افراد به قدرت و آزادی نیاز دارند و میزان آن از یک فرد به فرد دیگر متفاوت است. زمانی که کنترل گری اتفاق میافتد انگار آزادی فرد را از او میگیریم.
منبع:باشگاه خبرنگاران
ارسال نظر