به زنان روس "حق حجاب" ندهید!
پارسینه: بازگردیم به قصه "حق حجاب" زنان روسی! اگر بپذیریم که تفسیر رایج از اصل چهارم قانون اساسی، تفسیر درستی است، محجبه بودن زنان روسی شاغل در ایران، امری است همسو با حاکمیت سیاسی و حاکمیت حقوقی.
«نماینده مردم دشستان در مجلس شورای اسلامی، اواخر هفته گذشته اعتراض کرد که چرا زنان روسی شاغل در نیروگاه بوشهر، با وجود دریافت "حق حجاب"، حجاب اسلامی را در سطح شهر به شکل شایستهای رعایت نمیکنند؟»
«درباره موضوع حجاب زنان خارجی شاغل در ایران، میتوان از چند منظر فقهی و جامعه شناسانه بحث کرد و مثلاً به این موضوع پرداخت که اساساً رعایت حجاب برای زنان غیرمسلمان در سرزمین اسلامی تا چه اندازه با فقه اسلامی تطابق دارد؟ که البته پاسخ این پرسش با فقهاست و یا در این باره تامل کرد که وقتی مجموعه سیاستهای ارشادی و تنبیهی به کار گرفته شده از سوی نهادهای مسئول، هنوز نتوانسته مساله بدحجابی دختران و زنان هموطن را حل کند، چگونه میتوانیم مشکل بدحجابی زنان روسی مقیم ایران را حل کنیم و نظایر اینها.
اما در این یادداشت کاری با جنبههای فقهی و جامعه شناسانه این موضوع نداریم و صرفاً از منظر مفهوم "حاکمیت" به مساله حجاب زنان روسی میپردازیم.
حاکمیت در جهان قدیم از آنِ اشخاص بود. معمولاً یک فرد در یک سرزمین، واجد حاکمیت بود. یعنی حکمی بالاتر از حکم او وجود نداشت. در جهان جدید، حاکمیت از آنِ نهادهاست. در جریان مشروطه شدن قدرت در اروپا، حاکمیت از پادشاه به پارلمان منتقل شد. تفکیک قوا نیز در جهان جدید، حاکمیت را میان نهادهای حکومتی توزیع کرده است تا مشکلات ناشی از تمرکز قدرت دامنگیر جوامع بشری نشود.
بازگردیم به قصه "حق حجاب" زنان روسی! اگر بپذیریم که تفسیر رایج از اصل چهارم قانون اساسی، تفسیر درستی است، محجبه بودن زنان روسی شاغل در ایران، امری است همسو با حاکمیت سیاسی و حاکمیت حقوقی.
اصل چهارم قانون اساسی میگوید: "کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید بر اساس موازین اسلامی باشد ... تشخیص این امر بر عهده فقهای شورای نگهبان است."
از آنجایی که در این بحث کاری به جنبههای فقهی مساله نداریم و از آنجا که شورای نگهبان به عنوان مفسر قانون اساسی، نقض حجاب از سوی کلیه زنان مقیم ایران را مصداق نقض قانون اساسی کشور میداند، بنابراین میتوان گفت تا زمانی که قانون اساسی فعلی مبنای اداره امور کشور است، حاکمیت سیاسی در ایران بر حفظ حجاب از سوی همگان، چه مسلمان چه غیرمسلمان، دلالت دارد.
در مرتبهای پایینتر نیز یعنی در سطح حاکمیت حقوقی که در نهادهای حکومتی متبلور میشود، بر ضرورت رعایت حجاب اسلامی از سوی همه زنان مقیم ایران تاکید میشود. بنابراین محجبه بودن زنان روسی، امری است همسو با قانون اساسی و قوانین موضوعه کشور.
حال سوال این است که حکومت ایران به چه دلیل باید به زنان روسی "حق حجاب" بپردازد؟ آیا اتباع خارجی مقیم هر کشوری، برای پایبندی به قانون آن کشور، باید مزد و مواجب بگیرند؟ این پرسش را میتوان این گونه هم مطرح کرد که آیا حکومت ایران باید به شهروندان خارجی پول بدهد تا آنها حاکمیت (سیاسی و حقوقی) را در این کشور در عمل به رسمیت بشناسند؟
مگر نه اینکه ایرانیان در سایر کشورهای دنیا ناگزیرند از رعایت قوانین آن کشورها و تطبیق اعمال و رفتار خویش با حاکمیت موجود در آن کشورها؟
آیا دولت روسیه به ایرانیان شاغل در کشور خودش "حق رعایت قانون" میپردازد؟ پس چرا باید مالیات مردم ایران صرف محجبه شدن زنان روسی شود؟
چگونه میتوان پذیرفت که زن ایرانی به دلیل عدم رعایت حجاب، مجازات شود ولی برای رعایت حجاب به زن روس پول داد؟!
دستمزد زنان روسی شاغل در نیروگاه بوشهر یا همسران آنها، قطعاً رقم قابل توجهی است. اگر رعایت حجاب یکی از قوانین این کشور است، دیگر نیازی نیست به زنان خارجی "حق حجاب" پرداخت شود. پرداخت چنین پولی به زنان روسی، ولو که اندک باشد، متضمن تحقیر ملت و حکومت و حاکمیت در سرزمین ایران است.»
يك نوع حق كاپيتولاسيون به روسهاي مقيم نيروگاه بوشهر
آدم یاد ادبیات زمان استعمار می افتد! مانند: حق توحش...