از انوشه و شیری تا هُلاکویی؛ چرا مردم به روانشناسنماها گرایش دارند؟
پارسینه: روز گذشته «سازمان نظام روانشناسی و مشاوره» در اقدامی دیر اما قابل توجه، اسامی شماری از افراد و صفحات را که در زمینههای روانشناسی و مشاوره فعالیت میکنند منتشر کرد. این فهرست نام های شناخته ای شده را شامل می شود که سال هاست در اینستاگرام فعالند بدون آنکه تحصیلات یا تجربه حرفه ای داشته باشند.
تحریریه پارسینه- حامد کشاورز : فهرستی که با عنوان « اسامی افراد غیرروانشناس فاقد مجوز » منتشر شده تا کنون شامل ۱۴۴ نفر و صفحه اینستاگرامی میشود که افراد شناخته شدهای همچون فرهنگ هلاکویی، محمود انوشه، ماهان تیموری، ایمان سرورپور، علیرضا شیری و هم در آن حضور دارند. تعداد دنبال کنندگان این افراد و صفحه ها از چند ده هزار نفر شروع شده و در مواردی میلیونی هم میشود و جالب آن که این فهرست به مشاوران روانشناسی محدود نمی شود و از هیپونتیزم و الانپی گرفته تا بازاریابی و فنگشویی و کوچینگ و کوانتوم را شامل می شود.
وجه مشترک اغلب این افراد این است که سخنرانان خوبی هستند. آنها با شور و هیجان حرف میزنند، خوشرو هستند، ساده سخن میگویند، «نمی دانم» در دایره لغاتشان جایی ندارد و تقریبا برای هر مشکلی راه حلهای فوری و قطعی در جیبشان دارند و در یک کلام میدانند چطور رگ خواب مخاطب را به دست بگیرند.
این فن سخنوری، اما لزوما با دانش روانشناسی همراه نیست و گاه با عناوینی مرتبط است که در هیچ کجای دنیا به عنوان «علم» شناخته نمیشوند. آنها یا عنوان «دکتر» را یدک میکشند و یا «استاد». برخی برای آنکه خلا نداشتن تحصیلات دانشگاهی را پر کنند، با حضور در دورههای ناشناختهای که داخل و خارج از کشور به وفور یاد میشوند، برای خود سابقهای دست و پا کرده اند.
برای نمونه، علیرضا شیری که خودش را طبیب میداند نه روانشناس، مدعی است که در دانشگاههای اسکس و کمبریج انگلستان تحصیل کرده است، اما نه چیزی درباره رشته تحصیلی اش میدانیم و نه در مجلهای معتبر مقالهای دارد که نشان دهنده سواد او باشد. او برای اثبات مدعایش تصویری را در اینستاگرامش منتشر کرده و مدعی شده است که کارتهای دانشجویی او در دانشگاههای فوق است. جالب اینجاست که عکس روی کارت ها برخلاف دستورالعمل دانشگاههای فوق و حتی خلاف عرف کارتهای شناسایی معمول است. همانطور که در دستور العمل دانشگاه کمبریج آمده است، عکس روی کارت باید دارای ویژگیهای عکس گذرنامه باشد، نه عکس قدی در باغ و بوستان!
وجه مشترک اغلب این افراد این است که سخنرانان خوبی هستند. آنها با شور و هیجان حرف میزنند، خوشرو هستند، ساده سخن میگویند، «نمی دانم» در دایره لغاتشان جایی ندارد و تقریبا برای هر مشکلی راه حلهای فوری و قطعی در جیبشان دارند و در یک کلام میدانند چطور رگ خواب مخاطب را به دست بگیرند.
این فن سخنوری، اما لزوما با دانش روانشناسی همراه نیست و گاه با عناوینی مرتبط است که در هیچ کجای دنیا به عنوان «علم» شناخته نمیشوند. آنها یا عنوان «دکتر» را یدک میکشند و یا «استاد». برخی برای آنکه خلا نداشتن تحصیلات دانشگاهی را پر کنند، با حضور در دورههای ناشناختهای که داخل و خارج از کشور به وفور یاد میشوند، برای خود سابقهای دست و پا کرده اند.
برای نمونه، علیرضا شیری که خودش را طبیب میداند نه روانشناس، مدعی است که در دانشگاههای اسکس و کمبریج انگلستان تحصیل کرده است، اما نه چیزی درباره رشته تحصیلی اش میدانیم و نه در مجلهای معتبر مقالهای دارد که نشان دهنده سواد او باشد. او برای اثبات مدعایش تصویری را در اینستاگرامش منتشر کرده و مدعی شده است که کارتهای دانشجویی او در دانشگاههای فوق است. جالب اینجاست که عکس روی کارت ها برخلاف دستورالعمل دانشگاههای فوق و حتی خلاف عرف کارتهای شناسایی معمول است. همانطور که در دستور العمل دانشگاه کمبریج آمده است، عکس روی کارت باید دارای ویژگیهای عکس گذرنامه باشد، نه عکس قدی در باغ و بوستان!
از محمود انوشه هم اطلاعات دقیقی در دسترس نیست. او وبسایتی شخصی برای ارتباط با مخاطبان ندارد، اما در بیوگرافیهای منتشر شده در مجلههای خبری آنلاین، درباره تحصیلات و سابقه او این طور آمده است: «فارغ التحصیل لیسانس دامپروری و دکترای روانشناسی از لبنان میباشد که بعنوان متخصص تیپولوژی مدتی مشاور وزیر فرانسه بود و حالا محقق و سخنران است.»
«دانشگاه لبنان» و «وزیر فرانسه» خود گویای احوالات و تخصص دکتر انوشه است.
ایمان سرورپور نام آشنای دیگر این فهرست است. او که مهندسی صنایع خوانده و در صدا و سیما هم حضوری فعال دارد، بدون آن که مجوز رسمی مشاوره داشته باشد، در زمینه مشاوره تحصیلی فعال است. البته اگر صفحه اینستاگرام سرورپور را دنبال کنید مطالب متعددی میبینید که از «آرامش درون گرفته» تا «آزادگی و بردگی» را شامل میشود.
دکتر فرهنگ هلاکویی احتمالا شناخته شدهترین نام این فهرست باشد که در اینستاگرام ۳.۴ میلیون نفر دنبال کننده دارد. هلاکویی به خاطر صراحت کلام و نظرات قاطعی که به مخاطبان میدهد معروف است. اگرچه مدرک دکترای هلاکویی جای شک و تردید ندارد، اما مسئله این است که او این مدرک را در رشته جامعه شناسی کسب کرده و در روانشناسی تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کرده است. با این اوصاف، شاید حضور هلاکویی در فهرست «افراد فاقد مجوز» را بتوان بحث برانگیزتر از بقیه دانست، هرچند رویکرد او نیز مورد تایید روانشناسان نیست.
چرا مردم جذب روانشناسنماها میشوند؟
از دیرباز عموم مردم به افرادی که خوب صحبت میکنند جذب میشده اند. در میان سیاستمداران و رهبران میتوان نامهای متعددی را پیدا کرد که مردم را مجذوب کلام خود میکردند، اما این موضوع به آنها محدود نمیشود و تقریبا در هر حوزهای افرادی که باب میل مردم صحبت کنند محبوبترند. با گسترش شبکههای اجتماعی حضور سخنوران در موضوعات دیگر، از بازارهای مالی گرفته تا موضوعات مرتبط با سلامت افراد، بیش از پیش به چشم میآید. در روانشناسی هم از سالها پیش کتابها و مجلاتی که راه صدساله موفقیت را یک شبه یاد می دادند وارد بازار شدند و اکنون در اینستاگرام به حوزههای حساس تری همچون مشاوره خانواده و تربیت فرزندان هم رسیده است. برای بررسی این موضوع با بیتا راد ، کارشناس ارشد مشاوره، گفتگو کردیم.
راد درباره علل گرایش مردم به روانشناس نماها و مروجان شبه علم گفت: «یک دلیل این است که آنها راهکارهای سریع و قطعی ارائه میدهند، در حالی که علم راهکارهایش زمانبرتر و گاهی مبهمتر است. برای مثال، فردی اعتماد به نفس پایینی دارد و نمیتواند ارتباط عاطفی برقرار کند. حالا اگر یک روانشناس بگوید باید روی اعتماد به نفس و پذیرش خودت کار کنی، خیلی زمانبرتر است تا این که یک نفر بگوید من برای تو ۱۰ کلید جذابیت دارم. چون این کوتاهتر و قطعیتر است فرد جذب آن میشود، اما در اغلب موارد مشکل حل نمیشود و اگر هم بشود ریشهای حل نمیشود.»
او دلیل دیگر گرایش به این افراد و نگرشها را این میداند که به نوعی مسئولیت تصمیمهای فرد را به عهده میگیرند و ترجیح ما آدمها هم این است که در شرایط سخت تصمیم گیری این مسئولیت را به عهده نگیریم. برای مثال زن و شوهری در زندگی اختلافی دارند و ممکن است یکی از این روانشناس نماها به راحتی بگوید که باید از هم جدا بشوید. اما کسی که کار علمی میکند به جای تصمیم گیری، آگاهیهایی میدهد که خود شخص مسئولیت زندگی اش را به عهده بگیرد.
راد دلیل سوم را این میداند که مردم از حال بد و احساس منفی فرار میکنند و اغلب این جریانات یک وجه مشترک دارند و آن این است که به شما یک «سنگ جادویی» مثل انرژی مثبت یا قانون جذب معرفی میکنند که احساس منفی یا مشکل و سختی را میتواند از زندگیتان پاک کند و این خیلی وسوسه کننده است. او اضافه میکند: «اما روانشناس برعکس این است و به تو میگوید که زندگی احساس منفی و سختی دارد و تو باید روی خودت کار کنی که از پس اینها بربیایی. این اثر جادویی و رویاسازی چیزی است که انسان در کل تاریخ اسیر آن بوده است.»
راد درباره علل گرایش مردم به روانشناس نماها و مروجان شبه علم گفت: «یک دلیل این است که آنها راهکارهای سریع و قطعی ارائه میدهند، در حالی که علم راهکارهایش زمانبرتر و گاهی مبهمتر است. برای مثال، فردی اعتماد به نفس پایینی دارد و نمیتواند ارتباط عاطفی برقرار کند. حالا اگر یک روانشناس بگوید باید روی اعتماد به نفس و پذیرش خودت کار کنی، خیلی زمانبرتر است تا این که یک نفر بگوید من برای تو ۱۰ کلید جذابیت دارم. چون این کوتاهتر و قطعیتر است فرد جذب آن میشود، اما در اغلب موارد مشکل حل نمیشود و اگر هم بشود ریشهای حل نمیشود.»
او دلیل دیگر گرایش به این افراد و نگرشها را این میداند که به نوعی مسئولیت تصمیمهای فرد را به عهده میگیرند و ترجیح ما آدمها هم این است که در شرایط سخت تصمیم گیری این مسئولیت را به عهده نگیریم. برای مثال زن و شوهری در زندگی اختلافی دارند و ممکن است یکی از این روانشناس نماها به راحتی بگوید که باید از هم جدا بشوید. اما کسی که کار علمی میکند به جای تصمیم گیری، آگاهیهایی میدهد که خود شخص مسئولیت زندگی اش را به عهده بگیرد.
راد دلیل سوم را این میداند که مردم از حال بد و احساس منفی فرار میکنند و اغلب این جریانات یک وجه مشترک دارند و آن این است که به شما یک «سنگ جادویی» مثل انرژی مثبت یا قانون جذب معرفی میکنند که احساس منفی یا مشکل و سختی را میتواند از زندگیتان پاک کند و این خیلی وسوسه کننده است. او اضافه میکند: «اما روانشناس برعکس این است و به تو میگوید که زندگی احساس منفی و سختی دارد و تو باید روی خودت کار کنی که از پس اینها بربیایی. این اثر جادویی و رویاسازی چیزی است که انسان در کل تاریخ اسیر آن بوده است.»
آیا روانشناسها به سخنرانان انگیزشی حسودی میکنند؟
یکی از حربههای روانشناس نماها برای فرار از پاسخگویی به انتقادات این است که منتقدان را متهم میکنند چون در جذب مخاطب ناتوان هستند، به آنها حسادت میکنند.
خانم راد اما این اتهام را وارد نمیداند و میگوید تعداد زیادی روانشناس با رویکرد علمی مخاطبان خودشان را دارند، اما حتی اگر فرض کنیم که جذابیت ندارند میتوان علت آن را این دانست که یک سری اصول علمی و حدود اخلاقی باعث میشود نتوانند هرچیزی را که «سلیقه یا تجربه شخصی» آنهاست به مخاطب منتقل کنند.
او ادامه میدهد: «ممکن است این موضوع به خاطر خود روانشناسان هم باشد، اما کارکرد آن بیشتر برای مخاطب است و ما در اتاق درمان افراد زیادی را دیده ایم که از مشاورههای غیرعلمی آسیب دیده اند. اگر الان افرادی بخواهند در زمینه پزشکی بدون داشتن مدرک وارد شوند، سازمان نظام پزشکی وارد خواهد شد تا هم از حرفه پزشکی و هم از جامعه مراقبت کند.»
اگر حس خوبی از این افراد میگیریم، چرا نباید آنها را دنبال کنیم؟
هر اندازه هم که علیه این سخنرانهای حرفهای اما غیرعلمی استدلال کنید، باز این سوالی است که بسیاری از مخاطبان افراد مذکور مطرح میکنند. ممکن است شما هم با صحبتهای دکتر فلانی و استاد بهمانی حال بهتری پیدا کنید و سختیهای زندگی برایتان قابل تحملتر شوند، اما این میتواند خود سرآغاز مشکلات بیشتری باشد.
بیتا راد به مدافعان چنین استدلالی این گونه پاسخ میدهد: «گرفتن حس خوب یک حرف است و گرفتن درمان یک حرف دیگر. ممکن است شخصی افسردگی داشته باشد و مواد مخدر استفاده کند و حس خوب بگیرد. این حس خوب ربطی به درمان ندارد. خیلی از این جریانها هم همین طور است. در کوتاه مدت اثر مشابهی میدهد، اما درمان نمیشوید و چند وقت بعد با حال بدتری رو به رو میشوید.»
او با بیان اینکه برای داشتن حس خوب میتوان سفر رفت یا با یک دوست هم صحبت شد، تاکید میکند که اگر دنبال درمان هستیم باید راهکار علمی را پیش بگیریم که آن هم توسط افراد خبره و کارشناس ارائه میشود.
منبع:
پارسینه
ظاهرا عوام گرایی در جامعه خریدار دارد بنابر این تا خر هست خر سوار هم پیدا میشود
نظرتون در خصوص راتقي پور و عباسي و مير زاده و دکتر تبريزي چيه؟ کاش از اونا هم ميگفتين
نویسنده این مقاله در مورد دکتر هلاکویی کاملا اشتباه و هدفدار نظر داده است و خودش
مدارک دکترای جامعه شناسی و فوق لیسانس روانشناسی ایشان را تایید کرده است در ایران
با مدرک فوق لیسانس می توان کار مشاوره را انجام داد.ضمن آنکه دکتر هولاکویی فوق لیسانس اقتصاد
و فوق لیسانس مشاوره هم دارند.
پزشک نواها راهم وت فی چنید .
آدم وقتی مشکل داره میره پیش روانشناس مشکلش تازه دوتا میشه این خانم دکتر چرا چیزی راجع به سرکیسه شدن مردم نمیگه خیلی از افراد لیستو اصلا قبول ندارم ولی خیلی اوقات مشکلاتمون راه حل ساده ای دارن ما فکر میکنیم راه حل حتما باید پیچیده باشه حتما باید ۱۰ جلسه ۲۰ جلسه بریم پیش روانشناس کلی پول بدیم تا بهون بگه.