گرانی و آرامش روانی مردم
پارسینه: رکود فعالیتهای اقتصادی، کسب و کار، آسیب دیدن بخش صنعت، کشاورزی و تعاون و خروج سرمایهگذاری به خارج از کشور و به تبع آن عدم وجود انگیزه برای سرمایهگذاری در داخل کشور، فعال شدن مراکز غیررسمی اقتصاد که بازار سیاه و واسطهگری...
پارسینه - مجید ترابی: رهبر انقلاب در بیانات بسیار مهمی که در دیدار با مردم تبریز داشتند، با اشاره به رخدادهای ناگوار جلسه استیضاح وزیر کار و امور اجتماعی تاکید نمودند: این رفتار، حقوق اساسی مردم را نیز تضییع کرد چرا که زندگی در «آرامش و امنیت روانی و اخلاقی»، جزو حقوق اساسی ملت است. ایشان تصریح کردند: «مسئولان، دولت و مجلس، همه تلاشهای خود را برای حل گرهها و مشکلات اقتصادی مردم و کشور متمرکز کنند زیرا همانطور که چند سال پیش گفتم دشمن نقشهها و توطئههایش را در مسائل اقتصادی متمرکز کرده است.»
بسیاری صرفا به جنبههای سیاسی سخنان رهبری پرداخته و برخی ابعاد صحبتهای ایشام مغفول مانده است. تاکید ایشان بر حل مشکلات و ایجاد آرامش روانی برای مردم، نشاندهنده اهمیت این موضوعات است.
هر روز خبری تازه از گرانی و افزایش قیمتها، شوکهای اقتصادی و اخبارهای متعدد از آن منتشر میشود و این روند بخشی از زندگی روزمره شهروندان شده است و آشفتگی و نگرانیهای آنها را دو چندان میکند. نگرانیهایی که تمام موضوعات زندگی را تحتالشعاع قرار میدهد و معلوم نیست چه زمانی، نقطهای بر پایان آن خواهد خورد. تیترهای مختلف رسانهها از آشفتگیهای اقتصادی و نوسانات قیمتی که لاجرم برای اطلاع بخشهای عمومی صورت میگیرد، خود مزید بر علت شده و رنگ آرامش در جریان روزانه زندگی کمرنگ میشود و همگان نگران فردا و آمدن آن هستند.
این اتفاق در حالی میافتد که لازمه داشتن جامعهای پویا، آرامش روانی و اجتماعی است و فقدان آن، زنگ خطری مهم برای نسلهای آینده جامعه است. ذهنهای مشوش افراد جامعهای که نوسانات اقتصادی و بعضا سوء مدیریتهای آن نقش مهمی در تشکیل آن دارد، بیشتر و بیشتر میشود و همه مردم نگرانند از فردایی که میآید. فردایی که جهشهای تازه قیمتها در حوزههای مختلف اقتصادی را رقم بزند و به تبع آن، مشکلات مدیریت زندگی و فعالیتهای اجتماعی مردم را فزونی دهد.
با توجه به اینکه در جامعه با پدیده بسیار خطرناکی با عنوان گرانی مواجه هستیم باید توجه داشته باشیم که اگر به موقع و سنجیده در مقابل آن نایستیم مشکلات فراوانی را برای جامعه پدید خواهد آورد. کاهش قدرت خرید مردم و به تبع آن، کاهش مواد مورد نیاز سبد خانواده از مشکلات بروز گرانی است که در آن صورت مردم نیز آرامش را در زندگی نخواهند داشت. به هم خوردن تعادل بین عرضه و تقاضا و در نهایت بیثباتی اقتصادی نیز از مشکلات مهم و خطرناکی محسوب میشود که در پی آن نه تنها بازار، بلکه مردم را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد.
رکود فعالیتهای اقتصادی، کسب و کار، آسیب دیدن بخش صنعت، کشاورزی و تعاون و خروج سرمایهگذاری به خارج از کشور و به تبع آن عدم وجود انگیزه برای سرمایهگذاری در داخل کشور، فعال شدن مراکز غیررسمی اقتصاد که بازار سیاه و واسطهگری در جامعه و کاهش قدرت چانهزنی اقتصادی در عرصه بینالملل از این دست مشکلات است؛ مشکلاتی که اثرات آن جبرانناپذیر خواهد بود. افزایش ناامیدی در روند اقتصادی کشور و در نهایت ناامیدی مردم از زندگی از آسیبهای جدی گرانی است و مسئولان باید به این نکته توجه داشته باشند.
طی ماههای گذشته که بازار خودرو در کشور روند صعودی به خود گرفته است، خودرویی که تا چند ماه گذشته با قیمت ۲۰ میلیون تومان در بازار فروخته میشد اکنون به مرز ۷۰ میلیون تومان رسیده است. باید به این نکته توجه کرد که چه کسی در همان چند ماه پیش میتوانست خودروی ۲۰ میلیون تومانی را تهیه کند؟ بدون شک فردی که از رفاه نسبی اقتصادی برخوردار بوده و اکنون نیز با گرانتر شدن قیمت خودرو باز هم ممکن است توان خرید آن را داشته باشد، اما در مقابل فردی که در همان مقطع امکان تهیه هیچ نوع وسیله نقلیهای را نداشته، هم اکنون با چند برابر شدن قیمتها آسیبپذیرتر شده است.
در خصوص افزایش قیمت دیگر کالاها نیز وضعیت اقشار آسیبپذیر به همین منوال است و در چنین اقتصاد بیماری، تزریق پول، افزایش نقدینگی و شوکهای اقتصادی تنها تعداد بیشتری از خانوادهها را به زیر خط فقر خواهد برد. تزریق بیضابطه پول به جامعه همچنین تبعات دیگری نظیر آسیب رساندن به «اخلاق کار» در جامعه را در پی دارد. چرا که در تمام سالهایی که یارانه نقدی به خانوادهها پرداخت میشد، بسیاری از افراد روستایی که حقوق ماهانهشان حتی به ۱۰۰ هزار تومان هم نمیرسید، با دریافت ماهانه ۴۰ یا ۷۰ هزار تومان، قانع و به قول معروف به یک زندگی «بخور و نمیر» راضی شدند. همین اتفاق در طولانی مدت از بین رفتن اشتغال، تولید صنعت و نیروی کار را در پی خواهد داشت.
به راستی باید به فکر چاره و بازگرداندن ثبات به بازار و دادن آرامش به مردم و خانوادهها بود، نه اینکه یک روند اشتباه را ادامه داد تا همه چیز بد و بدتر شود. باید طبق آنچه که از سوی رهبری مشخص شده عمل کرد. سخنان و عملکرد نباید به گونهای باشد که فرصت کافی را برای فرصتطلبان پدیدار سازد.
ارسال نظر