شاید هاشمی از مشایی حمایت کند!
پارسینه: ترس آقای عبدی یا زاکانی هم اتفاقا از همین بابت است که اگر هاشمی بیاید شانس موفقیتش خیلی زیاد خواهد بود و چون آنها چشم دیدن ایشان را ندارند و نمیخواهند ایشان موفق شود، لذا به ایشان توصیه میکنند که اصلا یا در انتخابات شرکت نکند و خود را دوستدار ایشان هم نشان میدهند و وانمود میکنند که توصیهشان از سر خیرخواهی و علاقه به آقای هاشمی است یا چون ایشان را دوست دارند، نمیخواهند ایشان در انتخابات شکست بخورند.
صادق زیباکلام، تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب و مرد همیشگی میدان دفاع از آیتالله هاشمی رفسنجانی امروز نیز در گفتوگویی که در آرمان روابط عمومی به چاپ رسیده است از رای بالای آقای هاشمی! می گوید و اینگونه اظهار می کند که رقبا و مخالفین هاشمی از ورود او به میدان انتخابات ترس و واهمه دارند.
زیباکلام که در چند ماهه اخیر برای آیت الله 78 ساله تعاریف زیادی را منتشر کرده است از اقبال عمومی مردم به هاشمی اینگونه می گوید که "اگر در وضعیت فعلی به انتخابات برسیم یعنی وارد 24 خرداد 92 شویم و تغییر و تحول غیرمترقبهای پیش نیاید و اصلاحطلبان روی آقای هاشمی توافق کنند و پشت وی قرار گیرند، ایشان رای سنگینی خواهند آورد."
زیباکلام که اصرار ویژه ای بر مطرح کردن شخصیت هاشمی به عنوان یک عنصر خاتمه دهنده به اختلافات و همچنین فصل الخطاب جریانهای سیاسی کشور! دارد، چندی پیش درباره فعالیت های هاشمی قبل از انقلاب اینچنین گفته بود : "آنچه جلوی آن برخوردها و بحران میان مبارزان را که هر روز هم گستردهتر میشد گرفت، عقل و اعتدال روحانیای بود به نام اکبر هاشمی رفسنجانی که از قضای روزگار به واسطه اعترافات وحید افراخته رهبر مارکسیست شده سازمان گرفتار شده بود."
زیباکلام البته اشاره نکرده بود که آیتالله در آن مقطع جزو امضا کنندگان فتوای نجس بودن مارکسیستها و ایدئولوگهای مارکسیست سازمان مجاهدین خلق و عضو گروه روحانیون مشهور به "اصحاب فتوا" بوده است که مجاهدین نیز به همین واسه با او دشمن بودهاند.
این استاد علوم سیاسی اصلاحطلبان همچنین در حالی به تازگی با تئوری "کاندیداتوری هاشمی" به میدان آمده است که طی یکسال گذشته و قبل از آن هیچگاه حاضر نشد در تحلیلهای خود از آیتالله 78 ساله و احتمال کاندیداتوری او به مردم بگوید و به جای آن با تئوری سازیهایی مثل "تعامل اصلاحطلبان با یک کاندیدای اصولگرا" و یا "کاندیداتوری آقای ناطق نوری" به صحنه آمد.
در واقع زیباکلام نیز همانند سایر اصلاحطلبان برای همیشه در مظان این اتهام قرار دارد که چرا با وجود علم به احتمال کاندیداتوری آیتالله هاشمی بهرمانی(رفسنجانی)، در تمام این مدت راستش را به مردم نگفت و تلاش کرد تا آقای هاشمی را از گزند انتقادات صریح افکار عمومی دور نگه دارد.
- در ادامه گزیده ای مصاحبه زیباکلام را به انتخاب مشرق ملاحظه می کنید؛
* برخی مخالفان دیرینه آقای هاشمی در طیف چپ از جمله عباس عبدی هم قطعا به ایشان توصیه میکنند و هشدار میدهند که در انتخابات شرکت نکنند چون رای نمیآورند و برای آبرو و حیثیت سیاسیشان مناسب نیست.
* چه جناح راستیها و اصولگرایان و چه مخالفان قدیمی آقای هاشمی در جناح چپ توصیهشان از باب خیرخواهی نیست. به نظر میرسد آنها به واسطه بغض و کینهای که نسبت به آقای هاشمی دارند اتفاقا برعکس دلشان میخواهد که ایشان وارد گود انتخابات شوند و شکست هم بخورند.
* هیچکدامشان علاقهای به آقای هاشمی ندارند و در هر فرصتی به او نقدهای تندی داشتهاند که اکثر آنها هم چارچوب نداشتهاند یا اینگونه بگویم که هیچ فرصتی را برای توهین و بیاحترامی به ایشان از دست ندادهاند.
* اگر در وضعیت فعلی به انتخابات برسیم یعنی وارد 24 خرداد 92 شویم و تغییر و تحول غیرمترقبهای پیش نیاید و اصلاحطلبان روی آقای هاشمی توافق کنند و پشت وی قرار گیرند، ایشان رای سنگینی خواهند آورد.
* ترس آقای عبدی یا زاکانی هم اتفاقا از همین بابت است که اگر هاشمی بیاید شانس موفقیتش خیلی زیاد خواهد بود و چون آنها چشم دیدن ایشان را ندارند و نمیخواهند ایشان موفق شود، لذا به ایشان توصیه میکنند که اصلا یا در انتخابات شرکت نکند و خود را دوستدار ایشان هم نشان میدهند و وانمود میکنند که توصیهشان از سر خیرخواهی و علاقه به آقای هاشمی است یا چون ایشان را دوست دارند، نمیخواهند ایشان در انتخابات شکست بخورند.
* در اینکه هاشمی رفسنجانی به راحتی اصولگرایان را شکست خواهند داد هیچ تردیدی ندارم. اما مساله این است که اصولگرایان با شرکت ایشان در انتخابات موافقت نخواهند داشت. اگر اصولگرایان با آمدن آقای هاشمی موافقت کنند یعنی همه حرفها و تحلیلهایی را که پیرامون ایشان، اصلاحطلبان و... گفتهاند پس گرفتهاند یا آن حرفها خیلی جدی و واقعی نبوده.
* مشکل اساسیتر و بنیادیتر آن است که آقای هاشمی بعد از 24 خرداد دولتی مرکب از اصلاحطلبان و کارگزاران تشکیل میدهند و فعالیتشان را آغاز میکنند و این یعنی شروع درگیری با جناح راست و اصولگرایان.برای اینکه اصولگرایان به هیچ روی حاضر نیستند قوه مجریه را به ایشان واگذار کنند و اساسا به هیچ روی حاضر به پذیرش دیدگاهها و سیاستهای آقای هاشمی نیستند.
* سیاستهای ایشان در عرصههای داخلی و بینالمللی. در عرصه بینالمللی و سیاست خارجی آقای هاشمی به دنبال تنشزدایی با کشورهای دیگر پیش خواهند رفت. در عرصه داخلی مهمترین و عمدهترین استراتژی و برنامه آقای هاشمی از بین بردن ایجاد اقتصادی برنامهریزی شده و کارآمد است و رفتن به سمت و سوی الگوی توسعه اقتصادی که در مالزی، هند، چین، ترکیه، برزیل، آرژانتین و کشورهای بسیار دیگری ظرف دو سه دهه گذشته جواب داده است.
* ببینید از همان مرداد ماه که آقای هاشمی دولتش را تشکیل میدهد و در پاستور مستقر میشود با دیواری از چین در قالب مخالفت اصولگرایان مواجه میشود. آنها نخواهند گذاشت ایشان هیچ گامی در جهت بهبود برنامههایش بردارد.
* برای اینکه دولت آشتی ملی راهحل من برای برونرفت از وضعیت فعلی است. اما اصولگرایان اساسا قبول ندارند که ما در شرایط عادی نیستیم که بخواهند به دنبال راهحل بیفتند. آنان مدیریت اصولگرایان ظرف 8 سال گذشته را در همه عرصهها خیلی موفق و خوب میدانند و اصلا قبول ندارند که مشکلی وجود دارد که حالا برای حل آن نیاز به دولت وحدت ملی یا آشتی ملی داشته باشیم. برعکس آنها آمدن هاشمی یا دیگران را سرآغاز مشکل میدانند.
* من بعد از اتکا به خداوند متعال، به تغییر و تحول و استحاله در میان اصولگرایان هم امیدوارم، چون در غیاب اکبر هاشمی رفسنجانی و اصلاحطلبان، آقای رحیم مشایی مثل آب خوردن اصولگرایان را در انتخابات شکست میدهد.
* آقای هاشمی ذوب در انقلاب و نظام هستند. اگر ببینند ولایتی یا یک رئیسجمهور اصولگرای دیگر دارد سیاستهای 8 سال گذشته را تعدیل و تغییر میدهد با همه توان پشت او قرار میگیرند و از وی حمایت میکنند.
* حتی اگر به فرض آن فرد رحیم مشایی باشد مشروط بر آنکه آقای هاشمی ببینند سیاستهای هشت سال گذشته دارند تغییر و تحول پیدا میکنند. هرکس که در جهت اصلاح و خدمت به نظام گام بردارد و هرکس در مسیر اعتدال و میانهروی کشور را هدایت کند، آقای هاشمی از او حمایت خواهند کرد چه آن فرد علیاکبر ولایتی باشد و چه اسفندیار رحیممشایی...
ارسال نظر