ادعای زیباکلام: اصولگرایان، به دنبال حضور حداقلی مردم در انتخابات
پارسینه: دو تجربه تلخ 2 خرداد 76 و 3 تير سال 84 براي اصولگرايان سبب شده است که اين جريان حضور حداقلي در انتخابات را به حضور حداکثري مردم ترجيح دهد زيرا در کنار اين موضوع ديگر شاهد تکرار حوادث فوق نخواهند بود و از بابت رئيسجمهوري آينده خيالشان راحت است.
صراحت لهجه و نداشتن خط قرمز در اظهارات، اصليترين ويژگي دکتر صادق زيباکلام است.همين امر سبب شده است که اظهارات وي در رسانهها هميشه از جذابيت بالايي برخوردار باشد.
با او درباره چگونگي حضور جريانهاي اصلاحطلب و اصولگرا در انتخابات رياستجمهوري يازدهم به گفتوگو نشستيم که با پاسخهاي جالبي مواجه شديم.
در آستانــــه انتخـــابـات رياستجمهوري، فضاي کشور و فعاليت جريانهاي سياسي را چگونه ارزيابي ميکنيد؟
به نظر بنده اصلاحطلبان به هيچ وجه در انتخابات شرکت نخواهند کرد زيرا اساسا اصولگرايان و رهبران اصولگرايي اجازه شرکت در انتخابات را به اصلاحطلبان نخواهند داد، البته براي آنکه نشان دهند فضاي انتخابات باز و آزاد است، سعي ميکنند بهصورت کنترلشده از اصلاحطلبان در انتخابات استفاده کنند. به همين دليل تلاش خواهند کرد که اصلاحطلبان درجه دو و شبهاصلاحطلبان را بزرگ کنند.
هر گفته و اظهارنظر آنان را در رسانههاي خود و رسانههاي حاکميتي انعکاس ويژهاي ميدهند. واقعيت اين است که اصلاحطلبان واقعي امکان حضور در انتخابات را ندارند و در انتخابات شرکت نميکنند.
اين عدم حضور هم شامل اصلاحطلبان ميشود و هم شامل آيتالله هاشمي رفسنجاني. پس در اين وضعيت انتخابات صرفا صحنه رقابت ميان اصولگرايان و آقاي احمدينژاد خواهد بود.
اگر آقاي احمدينژاد بتواند اجازه حضور آقاي رحيم مشايي را در انتخابات بگيرد، احتمال تداوم قدرت آقاي احمدينژاد بسيار بالا خواهد بود و اصولگرايان در انتخابات با وجود آقاي مشايي به مشکل خواهند خورد.
در نبود آقاي هاشمي و اصلاحطلبان بزرگ، آقاي مشايي رقيبي در انتخابات نخواهد داشت. نامزد اصلي اصولگرايان آقاي ولايتي يا حدادعادل خواهد بود و شکست اين نامزدها براي آقاي مشايي مثل آب خوردن است.
به همين دليل اصولگرايان با مشکل روبهرو خواهند شد. اگر رئيسجمهوري موفق به تأييد صلاحيت مشايي نشود، آقاي ولايتي ميتواند راهي پاستور شود زيرا ايشان اصليترين نامزد اصولگرايان تلقي ميشود.
سبد رأي اصولگرايان 5 يا 6 ميليون است که با راهکارهايي نظير ترغيب و تشويق ميتوانند رأي مورد نياز براي رياستجمهوري را به دست آورند.
دو تجربه تلخ 2 خرداد 76 و 3 تير سال 84 براي اصولگرايان سبب شده است که اين جريان حضور حداقلي در انتخابات را به حضور حداکثري مردم ترجيح دهد زيرا در کنار اين موضوع ديگر شاهد تکرار حوادث فوق نخواهند بود و از بابت رئيسجمهوري آينده خيالشان راحت است.
نبودِ رحيم مشايي يا اصلاحطلبان و به تبع آن کاهش شديد مشارکت مردم در انتخابات، نگراني خاصي را براي اصولگرايان ايجاد نکرده است.
احتمالا آقاي قاليباف را بهعنوان معاون اول استفاده خواهند کرد تا بتوانند از توان اجرايي او نيز بهره ببرند. اين سناريو بهنظرم اصليترين سناريوي انتخابات خردادماه است.
تنها عاملي که ميتواند اين سناريو را تغيير دهد، شخص آقاي احمدينژاد است. اگر مشارکت در انتخابات کاهش يابد، صرفا براي چند ماه ممکن است براي اصولگرايان مشکل ايجاد شود ولي به سرعت همه اين مشارکت پايين را از ياد خواهند برد اما از سوي ديگر اصولگرايان براي 4 سال خيالشان از بابت دولت راحت خواهد بود.
اين روزها همه نامزدهاي انتخاباتي انتقاد از دولت را يک موضوع رأيآور ميدانند و نسبت به عملکرد اقتصادي دولت نقد دارند. در اين شرايط اقتصادي کشور چگونه ممکن است نامزد دولت اکثريت آراء را به دست آورد؟
اگر آقاي مشايي کانديدا شود، مردم درست يا غلط ايشان را يک نامزد غيرحکومتي و خارج از حکومت تلقي ميکنند و شايد بتوان گفت مشايي به همان دليل که خاتمي در سال 76 رأي آورد، ميتواند در انتخابات رأي مردم را به دست آورد.
تيم اقتصادي مشايي و احمدينژاد تفاوت چنداني ندارد. مشايي مشکل پسته و پرايد را حل خواهد کرد؟!
اگر بخواهيم از اين منظر موضوع را بررسي کنيم، بايد اذعان کنيم که شرايط موجود ماحصل عملکرد دولت نيست زيرا در اين ميان آقاي ولايتي، مجالس هشتم و نهم و قوه قضائيه و حتي بقيه اصولگرايان هم سهيم هستند و نميتوان ادعا کرد که همه مشکلات را دولت بهوجود آورده است.
اصولگرايان در بهوجود آمدن شرايط اقتصادي کنوني کمتر از آقاي احمدينژاد مقصر نيستند. اگر تصور شما اين است که مردم بهخاطر مشکلات و گرانيها به آقاي احمدينژاد رأي نميدهند، پس مردم به آقاي ولايتي هم رأي نخواهند داد! براي اينکه آقاي ولايتي هم مانند آقاي احمدينژاد نماينده جريان اصولگرايي محسوب ميشود.
مدعي شديد که نامزدهاي اصلاحطلب کنوني افراد سطح پايين اصلاحطلبي هستند. آقاي خاتمي در سال 76 صرفا رئيس کتابخانه ملي بود. آيا آقايان عارف يا نجفي با سوابق و پستهاي کنوني، افراد سطح پاييني محسوب ميشوند؟!
آقايان نجفي، عارف و حتي جهانگيري به هيچ وجه اجازه شرکت در انتخابات را نخواهند يافت و اساسا شرکت اصلاحطلبان در انتخابات منتفي است.
اصولگرايان به خوبي ميدانند که اگر اصلاحطلبان در انتخابات شرکت کنند، داستان دوم خرداد دوباره تکرار خواهد شد و قوه مجريه به دست اصلاحطلبان خواهد افتاد و اصولگرايان هيچ تمايلي به اين موضوع ندارند.
مردم در سالهاي 76 و 84 صرفا به فردي رأي دادند که بيشترين زاويه و اختلاف را با آقاي هاشمي داشته است. شما با چه دلايلي براي ايشان احتمال رأيآوري قائل بوده و نبودشان را مؤثر ميدانيد؟
براي اينکه مردم در اين دو دوره اصلاحات و اصولگرايان متوجه شدهاند که برخلاف آنچه تصور ميکردند، مقصر همه مشکلات آقاي هاشمي نبوده است.
مثلا در هشت سال اخير آقاي هاشمي نقش خاصي نداشته اما مشکلات برطرف نشده است. پس مشکل، ايشان نيست.
ضمن اينکه مردم معتقدند که سياستهاي آقاي هاشمي در مقايسه با سياستهاي اصولگرايان بسيار بهتر است. در سال 84 با وجود اينکه اين همه عليه آقاي هاشمي و خانواده ايشان تبليغ شد و گفتند ايشان و فرزندانشان در اين مملکت خوردهاند و بردهاند، باز هم در دور دوم انتخابات شاهد بوديم که 10 ميليون نفر از اقشار تحصيلکرده به ايشان رأي دادند و امروز مطمئنا اين رقم از 10 ميليون بسيار فراتر رفته است.
برخلاف گفته شما اينروزها رابطه حاکميت و اصلاحطلبان گرمتر از گذشته شده است و چندي پيش سه تن از اصلاحطلبان با رهبري ديدار داشتهاند. آيا اين ديدارها نشانههاي مثبت براي حضور در انتخابات نخواهد بود؟
نه به هيچ وجه. از امروز تا 24 خردادماه اصولگرايان و رسانههاي اصولگرا سعي در القاي اين موضوع دارند که اصلاحطلبان در انتخابات شرکت خواهند کرد ولي مطمئن باشيد که اصلاحطلبان در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
در سناريوي فرضي شما مسأله حضور اصلاحطلبان در انتخابات صرفا مانور تبليغاتي اصولگرايان و رسانههاي اصولگرا. اما ما از چند ماه پيش شاهد بودهايم که فعاليت رسانههاي اصلاحطلب شدت گرفته است و تقريبا هر روز يکي از نامزدهاي احتمالي اصلاحطلبان در رسانههاي اين جريان مطرح ميشود. آيا رسانههاي اصلاحطلبان در زمين اصولگرايان بازي ميکنند؟
مهم اين است که اصلاحطلبان اصلي از انتخابات محروم هستند. اعضاي مجمع روحانيون مبارز، اعضاي حزب مشارکت، دفتر تحکيم وحدت، سازمان مجاهدين انقلاب، آيتالله هاشمي رفسنجاني و ديگر رهبران اصلاحطلب از جمله افراد و گروههايي هستند که واقعا نماينده اصلاحطلبان به شمار ميروند ولي از حضور در انتخابات محروم خواهند شد.
اصولگرايان به کبريتهاي بيخطر علاقه بيشتري دارند. اصولگرايان افرادي مانند آقاي کواکبيان را که بيخطر هستند، بهعنوان اصلاحطلب پر و بال ميدهند و آنها را مطرح ميکنند تا وانمود کنند که انتخابات با حضور همه گروهها برگزار ميشود ولي واقعيت چيز ديگري است.
منبع:آخرین نیوز
ارسال نظر