گوناگون

روزهای دشوار محمود احمدی‌نژاد

پارسینه: محمود احمدی نژاد در طول نزدیک به هشت سال صدارتش روزهای تلخ و شیرین بسیاری را تجربه کرده است.وی که یک دهه پیش در غیاب نور فلاش دوربین‌های رسانه‌ها و به صورت چراغ خاموش پله‌های ترقی را به سرعت طی کرد دو سال بعد در قامت یک نامزد نه چندان معروف اما با پشتیبانی بسیار قوی برخی محافل اصولگرا و در یک انتخابات تفسگیر سکان هدایت کشور را از دست رقبای اصلاح طلب و اصولگرای خود ربود تا به پدیده ای در میانه دهه هشتاد در فضای سیاسی ایران تبدیل شود. پدیده ای که به زودی و از فرط هیجان پیروزی بر اصلاح طلبان،از سوی اصول گرایان «معجزه هزاره سوم » خوانده شد.یعنی که وی تنها یک پدیده ایرانی نیست بلکه جهان را جولانگاه اعجاز خود خواهد کرد، واین آغاز ماه عسلی دلپذیر و خوشگوار با حامیان اصولگرای او بود. از آن پس محمود احمدی نژاد در چشم کوچک و بزرگ اصولگرایان به عزیزی تبدیل شد که « هر چه آن خسرو کند شیرین بود ».

روزنامه ابتکار درسرمقاله خود به موضوع «روزهای دشوار محمود احمدی نژاد »پرداخت.

این روزنامه نوشت:

محمود احمدی نژاد در طول نزدیک به هشت سال صدارتش روزهای تلخ و شیرین بسیاری را تجربه کرده است.وی که یک دهه پیش در غیاب نور فلاش دوربین‌های رسانه‌ها و به صورت چراغ خاموش پله‌های ترقی را به سرعت طی کرد دو سال بعد در قامت یک نامزد نه چندان معروف اما با پشتیبانی بسیار قوی برخی محافل اصولگرا و در یک انتخابات تفسگیر سکان هدایت کشور را از دست رقبای اصلاح طلب و اصولگرای خود ربود تا به پدیده ای در میانه دهه هشتاد در فضای سیاسی ایران تبدیل شود. پدیده ای که به زودی و از فرط هیجان پیروزی بر اصلاح طلبان،از سوی اصول گرایان «معجزه هزاره سوم » خوانده شد.یعنی که وی تنها یک پدیده ایرانی نیست بلکه جهان را جولانگاه اعجاز خود خواهد کرد، واین آغاز ماه عسلی دلپذیر و خوشگوار با حامیان اصولگرای او بود. از آن پس محمود احمدی نژاد در چشم کوچک و بزرگ اصولگرایان به عزیزی تبدیل شد که « هر چه آن خسرو کند شیرین بود ».

وقتی مخالفان را خس و خاشاک خواند، از سوی مداحان مشهور همراهی و همنوایی شد. وقتی وعده افشای مفاسد اقتصادی را می‌داد با کف و صوت بدنه اصولگرایی تشویق و تهییج شد . وقتی در برنامه زنده تلویزیونی اتهامات ثابت نشده ای را به رقبای انتخاباتی وارد کرد، کسی به گذشتن از خطوط قرمز قانون و شرع و اخلاق اعتراض نکرد. سفرهایش به اقصا نقاط جهان فتح الفتوح سردار اسلام در بلاد کفر خوانده می‌شد.

آهنگر زاده سمنانی گویی کاوه ای بود که درفش مبارزه با ضحاکان فساد و تباهی را بر دوش گرفته بود. تمامی درهایی که پیش از این برای رؤسای دولت‌ها بسته بود به اشاره ابرویش گشوده بود و هر گرهی که در کار بود به انگشت اشاره اش باز می‌شد.

مخالفت با اقدامات اقتصادی،سیاسی و اجتماعی وی از سوی برخی محافل سیاسی اصولگرا، همراهی با استکبار جهانی و گناهی نابخشودنی به شمار می‌رفت. مجلس به گواهی برخی از نمایندگان بسیاری از اهرمهای نظارتی خود را از کار انداخت تا محمود احمدی نژاد «فارغ البال» و «باسط الید» به راهش ادامه دهد. رسانه‌های ملی و حکومتی از او قهرمانی ساخته بودند که استکبار جهانی و ایادی داخلی اش را به زانو در آورد ه است.محمود احمدی نژاد سرداری بود که با یک واسطه پرچم اسلام را به دست امام موعود می‌رساند.

این القاب و عناوین دهن پرکن در حقیقت نازشستی بود که اصولگرایان به خاطر اخراج اصلاح طلبان از عرصه سیاسی کشور، به احمدی نژاد اعطا کرده بودند. اما مدتی است که گویی ورق برگشته است و محمود احمدی نژاد مانند ژنرالی از همه درجه‌های پیشین خلع شده است. اصولگرایان واژه"جریان انحرافی"را جایگزین همه عناوین پیشین کرده اند.

این اتفاق اگر چه از دو سال پیش آغاز شده است، اما در این روزها و هفته‌های منتهی به انتخابات ریاست جمهوری یازدهم به نقطه اوج خود رسیده است.

محمود احمدی نژاد این روزها دیگر یک مهاجم یا مدافع اصولگرایان در برابر اصلاح طلبان نیست. پس از انتخابات جنجالی خرداد 88 تا کنون اصلاح طلبان عملاً از عرصه سیاسی کشور کناره گرفته اند و همین موضوع سبب شده است تا اصولگرایان در غیبت این رقیب قدیمی،اختلافات خود را روی دایره بریزند.در این میان محمود احمدی نژاد که در این هشت سال هیچگاه خود را مدیون اصولگرایان ندیده در قامت یک مدعی ظاهر شده است. وی نشان داده برای ادامه حضور گفتمان منسوب به خود در فضای سیاسی ایران، به طور جدی به انتخابات آینده چشم دوخته است و همین موضوع اصولگرایان را نگران پیروزی نزدیکان وی کرده است. آنان نگران قدرت یافتن جریان موسوم به انحرافی هستند که به هیچ وجه خود را وامدار اصولگرایان نمی‌داند و در هشت سال گذشته آن را بارها اعلام کرده است.

به همین خاطر است که محمود احمدی نژاد در ماههای گذشته (واحتمالادر چند هفته آینده ) هدف شدید حملات سیاسی و رسانه ای این جناح قرار گرفته است. آیت الله مصباح یزدی که روزگاری او مستظهر به پشتیبانی امام زمان می‌دانست، این روزها وی را جادو شده کس دیگری می‌داند. بقیه اصولگرایان نیز در دسته‌های چند نفری تشکیل شده وهرکدام یک نفر را به مصاف وی در انتخابات پیش رو فرستاده اند. راز حضور همزمان ولایتی،حداد عادل،قالیباف،پور محمدی،فلاحیان،آل اسحاق،سعیدی کیا، رضایی،باهنر،متکی، زاکانی و... با سخنان و وعده‌های انتخاباتی مشابه نیز در همین است. این روزها هر کاندیدای اصول گرا یک ظرفیت ویژه برای حمله به احمدی نژاد است. ولایتی از وضع نابسامان سیاست خارجی می‌نالد،قالیباف از رواج ریا و دروغ می‌گوید، پورمحمدی از فساد اقتصادی سخن می‌گوید،باهنر قانون گریزی دولت را اعلام کرده است، حداد عادل از بد اخلاقی‌ها گله دارد،دیگران هم نیز هر کدام گوشه ای از پرده را گرفته و بالا کشیده اند تا بخشی از نابسامانی‌ها و کاستی‌ها را بر ملا کننند. همان کاستی‌ها و کمبودهایی که بیش از این جهاد همگانی اصولگرایان برای توجیه و یا پوشاندن آن واجب به نظر می‌رسید.

محمود احمدی نژاد روزهای دشواری را می‌گذارند. روزهایی که هیچ تحلیل گر تیزبینی تا همین چهار سال پیش قادر به پیش بینی آن نبود. اما اصولگرایان نشان داده اند که فکر می‌کننند می‌توانند به راحتی سمت و سوی بازی را تغیییر دهند و در این راه نگران سؤالات پیش آمده در ذهن مردم نیز نباشد. آنان توضیح نمی‌دهند که چگونه در چند سال معجزه هزاره سوم به دامن جریان انحرافی سقوط می‌کند ؟ چگونه دولت مدعی امام زمان به فاسد ترین دولت بعد از انقلاب تبدیل شده است ؟چگونه سفرهای استانی که روزی موجب فخر اصولگرایی به دولت‌های هاشمی و خاتمی خوانده می‌شدبه مناطق محروم استفاده تبلیغاتی از امکانات دولتی محسوب می‌شود ؟

اصولگرایان نیازی به توضیح تغییرات رفتار خود نمی‌بینند.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار