علت گرایش قهرمانان به حوزه سیاست چیست ؟
پارسینه: علیرضا دبیر، حمید سوریان، حسین رضازاده، هادی ساعی، عباس جدیدی ، یوسف کرمی و ... .
پارسینه-گروه ورزش: علیرضا دبیر، حمید سوریان، حسین رضازاده، هادی ساعی، عباس جدیدی ، یوسف کرمی و ... .
شنیدن این نام ها برای همه مردم تنا یک چیز را تداعی می کند. قهرمانان ملی و مدال آوران اغلب طلایی کارون ورزش ایران در رقابت های جهانی و المپیک.
در چند روز اخیر اما این نام ها در حوزه دیگری هم شنیده می شود که برای اقشار مختلف جامعه غیر منتظره است. حوزه سیاست و به عبارت دقیق تر لیست های ثبت نام برای انتخابات شوراها.
در روزهای اخیر که تنور ثبت نام افراد مختلف برای شرکت در انتاخبات شورای شهر گرمای زیادی داشت و چهره های بسیاری از صنوف مختلف میدان را برای حضور خود مهیا دیدند، ورزشکاران هم برای جا نماندن از قافله به سرعت خود را به وزارت کشور رساندند تا برای شرکت در این انتخابات ثبت نام کنند.
این چهره ها همان طور که گفته شد یادآور تشک و زیر گیری و مدال و وزنه و ... هستند نه شهر سازی و مدیریت و کار شورایی .
نکته قابل توجه در این جریان تغییری است که در نظر همین ورزشکاران ایجاد شده و خودشان برخلاف عقیده خود پا در کفش دیگران کرده اند. سال های سال است که همین قهرمانان وورزشکاران از مدیریت افراد غیر ورزشی در حوزه خود شکایت دارند و اعتقاد دارند که مدیریت حوزه ورزش متعلق به ورزشی هاست. اکنون خود آن ها رشته های تخصصی خود را رها کرده و به کار در بخش سیاست و حضور در شورای شهر علاقمند شده اند.
در طرف دیگر اما باید دید که چه چیزی قهرمانان ملی ایران را به این سمت و سو کشانده است. در نقطه مقابل نظریه بالا حسن رضازاده قرار دارد. قهرمان ملی وزنه برداری که هم اکنون ریاست فدراسیون مربوطه خود را هم بر عهده دارد اما به آن راضی نیست.
ورزشکارانی مانند حمید سوریان و یوسف کرمی که هنوز دوران قهرمانی خود را سپری می کنند چرا به شرکت در چنین فعالیتی گرایش پیدا کرده اند؟ باید دید که عضویت در شورای شهر چه مزیت ها و امکاناتی را در اختیار افراد قرار می دهد که حمید سوریان بیست و چند ساله در تکاپو برای نشستن روی صندلی شورا هاست.
سوریان مدت هاست که برای این انتخابات مصمم است و این نکته از اعمال و رفتار او در رقابت های جام حهانی کشتی مشخص بود؛ دور کامل سوریان در سالن و خوش و بش او با هزاران هوادار داخل سالن که به ندرت در میان ورزشکاران و افراد مشهور دیده می شود.
این روز ها اگر با پیشکسوتان حوزه ورزش هم صحبت شوید تمامی شان از این حضور گله مندند. چراکه آن ها تنها نگران رشته ورزشی خود و دور ماندن قهرمانان بزرگ حوزه ورزش از رشته های تخصصی خودشان اند.
هادی ساعی، علیرضا دبیر و حسین رضازاده اکنون بجای این کار ها باید به فکر کسب کرسی های بین المللی در رشته های خود باشند. این درست است که اکنون خیلی به این ورزشکاران در حوزه ورزش بها داده نمی شود اما این طور که مشخص است قهرمانان ملی ما با ریاست فدراسیون هم راضی نمی شوند.
شخص حسین رضازاده در سال های گذشته که بحث حضورش در این انتخابات مطرح می شد جوابش کاملا منفی بود. او معتقد بود که تنها کار با وزنه و وزنه برداری می داند و در همین حوزه هم در حال مدیریت است. حال اکنون چه شده که او در بحبوحه مشکلات داخلی فدراسیونش به فکر شرکت در انتخابات شورای اسلامی شهر تهران است؟!
به هر ترتیب مردم هم همگی می دانند که این اشخاص هیچ کدام تحصیلات و همچنین تجربه لازم برای نشستن روی صندلی شورا را ندارند. اگر چه در سال های گذشته امثال علیرضا دبیر با همین استراتژی وارد شورای شهر تهران شدند و اکنون داعیه مالکیت بر این شورا را هم دارند!
شنیدن این نام ها برای همه مردم تنا یک چیز را تداعی می کند. قهرمانان ملی و مدال آوران اغلب طلایی کارون ورزش ایران در رقابت های جهانی و المپیک.
در چند روز اخیر اما این نام ها در حوزه دیگری هم شنیده می شود که برای اقشار مختلف جامعه غیر منتظره است. حوزه سیاست و به عبارت دقیق تر لیست های ثبت نام برای انتخابات شوراها.
این چهره ها همان طور که گفته شد یادآور تشک و زیر گیری و مدال و وزنه و ... هستند نه شهر سازی و مدیریت و کار شورایی .
نکته قابل توجه در این جریان تغییری است که در نظر همین ورزشکاران ایجاد شده و خودشان برخلاف عقیده خود پا در کفش دیگران کرده اند. سال های سال است که همین قهرمانان وورزشکاران از مدیریت افراد غیر ورزشی در حوزه خود شکایت دارند و اعتقاد دارند که مدیریت حوزه ورزش متعلق به ورزشی هاست. اکنون خود آن ها رشته های تخصصی خود را رها کرده و به کار در بخش سیاست و حضور در شورای شهر علاقمند شده اند.
در طرف دیگر اما باید دید که چه چیزی قهرمانان ملی ایران را به این سمت و سو کشانده است. در نقطه مقابل نظریه بالا حسن رضازاده قرار دارد. قهرمان ملی وزنه برداری که هم اکنون ریاست فدراسیون مربوطه خود را هم بر عهده دارد اما به آن راضی نیست.
ورزشکارانی مانند حمید سوریان و یوسف کرمی که هنوز دوران قهرمانی خود را سپری می کنند چرا به شرکت در چنین فعالیتی گرایش پیدا کرده اند؟ باید دید که عضویت در شورای شهر چه مزیت ها و امکاناتی را در اختیار افراد قرار می دهد که حمید سوریان بیست و چند ساله در تکاپو برای نشستن روی صندلی شورا هاست.
سوریان مدت هاست که برای این انتخابات مصمم است و این نکته از اعمال و رفتار او در رقابت های جام حهانی کشتی مشخص بود؛ دور کامل سوریان در سالن و خوش و بش او با هزاران هوادار داخل سالن که به ندرت در میان ورزشکاران و افراد مشهور دیده می شود.
این روز ها اگر با پیشکسوتان حوزه ورزش هم صحبت شوید تمامی شان از این حضور گله مندند. چراکه آن ها تنها نگران رشته ورزشی خود و دور ماندن قهرمانان بزرگ حوزه ورزش از رشته های تخصصی خودشان اند.
هادی ساعی، علیرضا دبیر و حسین رضازاده اکنون بجای این کار ها باید به فکر کسب کرسی های بین المللی در رشته های خود باشند. این درست است که اکنون خیلی به این ورزشکاران در حوزه ورزش بها داده نمی شود اما این طور که مشخص است قهرمانان ملی ما با ریاست فدراسیون هم راضی نمی شوند.
شخص حسین رضازاده در سال های گذشته که بحث حضورش در این انتخابات مطرح می شد جوابش کاملا منفی بود. او معتقد بود که تنها کار با وزنه و وزنه برداری می داند و در همین حوزه هم در حال مدیریت است. حال اکنون چه شده که او در بحبوحه مشکلات داخلی فدراسیونش به فکر شرکت در انتخابات شورای اسلامی شهر تهران است؟!
به هر ترتیب مردم هم همگی می دانند که این اشخاص هیچ کدام تحصیلات و همچنین تجربه لازم برای نشستن روی صندلی شورا را ندارند. اگر چه در سال های گذشته امثال علیرضا دبیر با همین استراتژی وارد شورای شهر تهران شدند و اکنون داعیه مالکیت بر این شورا را هم دارند!
ارسال نظر