ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی؛ افتخار و مسوولیت برای ایران
پارسینه: در روز چهاردهم تیرماه، در چهلوسومین جلسه کمیتهی میراث جهانی یونسکو (سازمان آموزشی، علمی، فرهنگی ملل متحد) بخشهایی از جنگلهای شمال در فهرست میراثهای جهانی ثبت شد. این ثبت، تأییدی بر ارزش بیمانند پهنههایی است که ما ایرانیان آنها را با آمیزهای از عشق و بیخیالی حفظ کردهایم.
به جنگلهای هیرکانی با «عشق» نگریستهایم، زیرا از دیرباز رفتن به «شمال» و دیدن کوههای جنگلپوشِ یکسره سبز، و شنا در دریایی با آب خنک برای ما ایرانیانِ ساکن در جنوب رشتهکوه البرز، در تابستانِ پُرحرور این خطه، رویایی دلانگیز بوده است. نسبت به این جنگلها «بیخیال» هم بودهایم، زیرا تا حدود شصت سال پیش به آنها به چشم مخزن چوب و هیزم یا کارگاه زغالسازی مینگریستیم، و در چند دههی اخیر هم برای ما بدل شد به املاک ویلاسازی برای تفریحهایی که در مکانهای همگانی ناممکن شد یا جایی برای اجرای پروژههای راهسازی و سدسازی و احداث کارخانه و مانند اینها، برای مدیرانی که عاشق بریدن روبانهای افتتاح و صرف بودجه بودهاند.
منطقههای ثبتشده در فهرست میراث جهانی، شامل ۱۲ نقطه از پارک ملی گلستان، منطقهی جهاننما، جنگل الیمستان، جنگل ابر، جنگل لیسار گیلان، و چند منطقهی دیگر است که مساحت کل آنها یکصدو بیست هزار هکتار است و یکصدوهشت هزار هکتار هم بهعنوان حریم آنمحدودههای اصلی تعیین شده است. با توجه به این که مجموع سطح جنگلهای شمال (شامل جنگل انبوه، نیمهانبوه، و مخروبه) در حدود دو میلیون هکتار است، مساحت ثبتشده بهعنوان میراث جهانی، درصد کمی از کل این میراث بشری را در بر میگیرد. در حالی که جا دارد کل این جنگلها که بخش کموبیش سالم آن فقط در حدود یک درصد از خاک ایران را شامل میشود، بهعنوان یک میراث ملی و جهانی شناخته و ثبت شود. با وجود آن که این منطقهها نمونههای شاخص جنگلهای شمال به شمار میروند و پیش از نیز زیر پوشش حفاظت بودهاند، از عاملهای تخریبی و تهدیدکنندهی چندی در رنج و تهدید هستند.
برای مثال، یادآور میشوم که در دو سوی جادهای که از میان جنگل گلستان میگذرد، انبوهی از زبالههای مربوط به گردشگران دیده میشود. همچنین در جنگل الیمستان و منطقهی جهاننما و جنگل ابر، آثار گردشگری ولنگارانه بهصورت تودههای زباله، لکههای سیاه ناشی از افرختن آتش، و فرسودگی خاک بر اثر آمدوشد انسان و خودرو... چشم را میآزارد. در بسیاری از دیگربخشهای جنگلهای شمال یعنی آن پهنهی بزگتر که ثبت نشده، ریختوپاش زباله یا دفع «سازمانیافته»ی پسماند، بهواقع فاجعههایی را رقم زده است. برای مثال یادآور میشوم که جادهی مکارود (درکلاردشت) به عباسآباد که تا حدود سه دهه پیش دربرگیرندهی جنگلی بسیار زیبا و انبوه از نوع «میانبند» بود، چون چند نقطه از آن بدل به سایت دفع پسماندهای کلاردشت و عباسآباد شده، و همچنین بر اثر ریختوپاشهای گردشگران بیمبالات، به صحنهای دلخراش از رفتار غیرمسوولانه با جنگل بدل شده است. باز میتوان به یکی از پربارانترین نقطههای کشور که قاعدتاً میبایست در آنجا بهترین نمونههای جنگل هیرکانی را دید، یعنی سراوان در نزدیکیهای رشت اشاره کرد که در آنجا یکی از اندوهبارترین چشماندازها دیده میشود؛ سایت دهشتانگیزِ دفع پسماندِ سراوان. جنگل این منطقه تا حدود پانزده سال پیش تنها بخش باقیمانده از جنگلهای نزدیک به رشت و یادآور فضایی بود که دیگر بدل به خاطرهای دوردست شده است. اما افزایش روزافزون کوه زبالهها در اینجا، و بعد احداث جاده از میان این جنگل به سوی فومن، زیبایی و شکوه این تکه جنگل هیرکانی را سخت مخدوش کرد. مثالها از این دست بسیار است که باز میتوان برای نمونه به سایتهای پسماند سمسکنده در ساری و سایت عمارت در جادهی هراز (نزدیک آمل) اشاره کرد.
اگر مسایل سیاسی خودمان را با جهان حل کنیم، کشور ما به یکی از جاذبههای مهم برای گردشگران سراسر گیتی بدل، و از این رهگذر درآمد در خور توجهی نصیب ما خواهد شد. ثبت جنگلهای هیرکانی و دیگر آثار طبیعی و فرهنگی کشور در فهرست میراثهای جهانی، نقش مهمی در جلب جهانگردان دارد. مقامهایی که حفظ محیط زیست را در مقابل مسایلی مانند اشتغالزایی و توسعه قرار میدهند، یا برای مثال تهیهی وسایل آتشنشانی جنگل را «فاقد توجیه اقتصادی» میخوانند، درواقع آدرس غلط میدهند و خواست درونی خود را که بهرهکشی زودبازده از منابع خدادادی کشور است، با اینگونه سخنان پوشش میدهند. درست آن است که معضلات جنگلهای هیرکانی و دیگر آثار طبیعی و فرهنگی کشور را رفع کنند تا نسل حاضر و نسلهای آینده از مواهب اقتصادی و معنوی این آثار بهرهمند شوند.
ملت ایران میتواند مفتخر باشد که برخلاف اروپاییان که نود درصد جنگلهای طبیعی خود را نابود کردهاند، بخش در خور اعتنایی از جنگلهای باستانی این کشور را حفظ کرده است؛ یا افتخار کنند که هیچگاه مانند آمریکاییان برنامههای سازمانیافته برای نابودسازی نسل بعضی از گونههای حیات وحش (بوفالو، کایوت، پوما، ...) نداشته است. مدیران کشور هم باید قدردان این ملت باشند و با اصلاح رفتارهای اشتباهآمیز گذشته و جلوگیری جدی از سودجوییهای زمینخوارانه و جنگلخوارانه و مانند اینها، در حفظ میراثهای طبیعی بکوشند.
* کارشناس محیط زیست
منطقههای ثبتشده در فهرست میراث جهانی، شامل ۱۲ نقطه از پارک ملی گلستان، منطقهی جهاننما، جنگل الیمستان، جنگل ابر، جنگل لیسار گیلان، و چند منطقهی دیگر است که مساحت کل آنها یکصدو بیست هزار هکتار است و یکصدوهشت هزار هکتار هم بهعنوان حریم آنمحدودههای اصلی تعیین شده است. با توجه به این که مجموع سطح جنگلهای شمال (شامل جنگل انبوه، نیمهانبوه، و مخروبه) در حدود دو میلیون هکتار است، مساحت ثبتشده بهعنوان میراث جهانی، درصد کمی از کل این میراث بشری را در بر میگیرد. در حالی که جا دارد کل این جنگلها که بخش کموبیش سالم آن فقط در حدود یک درصد از خاک ایران را شامل میشود، بهعنوان یک میراث ملی و جهانی شناخته و ثبت شود. با وجود آن که این منطقهها نمونههای شاخص جنگلهای شمال به شمار میروند و پیش از نیز زیر پوشش حفاظت بودهاند، از عاملهای تخریبی و تهدیدکنندهی چندی در رنج و تهدید هستند.
برای مثال، یادآور میشوم که در دو سوی جادهای که از میان جنگل گلستان میگذرد، انبوهی از زبالههای مربوط به گردشگران دیده میشود. همچنین در جنگل الیمستان و منطقهی جهاننما و جنگل ابر، آثار گردشگری ولنگارانه بهصورت تودههای زباله، لکههای سیاه ناشی از افرختن آتش، و فرسودگی خاک بر اثر آمدوشد انسان و خودرو... چشم را میآزارد. در بسیاری از دیگربخشهای جنگلهای شمال یعنی آن پهنهی بزگتر که ثبت نشده، ریختوپاش زباله یا دفع «سازمانیافته»ی پسماند، بهواقع فاجعههایی را رقم زده است. برای مثال یادآور میشوم که جادهی مکارود (درکلاردشت) به عباسآباد که تا حدود سه دهه پیش دربرگیرندهی جنگلی بسیار زیبا و انبوه از نوع «میانبند» بود، چون چند نقطه از آن بدل به سایت دفع پسماندهای کلاردشت و عباسآباد شده، و همچنین بر اثر ریختوپاشهای گردشگران بیمبالات، به صحنهای دلخراش از رفتار غیرمسوولانه با جنگل بدل شده است. باز میتوان به یکی از پربارانترین نقطههای کشور که قاعدتاً میبایست در آنجا بهترین نمونههای جنگل هیرکانی را دید، یعنی سراوان در نزدیکیهای رشت اشاره کرد که در آنجا یکی از اندوهبارترین چشماندازها دیده میشود؛ سایت دهشتانگیزِ دفع پسماندِ سراوان. جنگل این منطقه تا حدود پانزده سال پیش تنها بخش باقیمانده از جنگلهای نزدیک به رشت و یادآور فضایی بود که دیگر بدل به خاطرهای دوردست شده است. اما افزایش روزافزون کوه زبالهها در اینجا، و بعد احداث جاده از میان این جنگل به سوی فومن، زیبایی و شکوه این تکه جنگل هیرکانی را سخت مخدوش کرد. مثالها از این دست بسیار است که باز میتوان برای نمونه به سایتهای پسماند سمسکنده در ساری و سایت عمارت در جادهی هراز (نزدیک آمل) اشاره کرد.
اگر مسایل سیاسی خودمان را با جهان حل کنیم، کشور ما به یکی از جاذبههای مهم برای گردشگران سراسر گیتی بدل، و از این رهگذر درآمد در خور توجهی نصیب ما خواهد شد. ثبت جنگلهای هیرکانی و دیگر آثار طبیعی و فرهنگی کشور در فهرست میراثهای جهانی، نقش مهمی در جلب جهانگردان دارد. مقامهایی که حفظ محیط زیست را در مقابل مسایلی مانند اشتغالزایی و توسعه قرار میدهند، یا برای مثال تهیهی وسایل آتشنشانی جنگل را «فاقد توجیه اقتصادی» میخوانند، درواقع آدرس غلط میدهند و خواست درونی خود را که بهرهکشی زودبازده از منابع خدادادی کشور است، با اینگونه سخنان پوشش میدهند. درست آن است که معضلات جنگلهای هیرکانی و دیگر آثار طبیعی و فرهنگی کشور را رفع کنند تا نسل حاضر و نسلهای آینده از مواهب اقتصادی و معنوی این آثار بهرهمند شوند.
ملت ایران میتواند مفتخر باشد که برخلاف اروپاییان که نود درصد جنگلهای طبیعی خود را نابود کردهاند، بخش در خور اعتنایی از جنگلهای باستانی این کشور را حفظ کرده است؛ یا افتخار کنند که هیچگاه مانند آمریکاییان برنامههای سازمانیافته برای نابودسازی نسل بعضی از گونههای حیات وحش (بوفالو، کایوت، پوما، ...) نداشته است. مدیران کشور هم باید قدردان این ملت باشند و با اصلاح رفتارهای اشتباهآمیز گذشته و جلوگیری جدی از سودجوییهای زمینخوارانه و جنگلخوارانه و مانند اینها، در حفظ میراثهای طبیعی بکوشند.
* کارشناس محیط زیست
منبع:
خبرآنلاین
ارسال نظر