علت مخالفت مراجع با طب اسلامی چیست؟
پارسینه: تعداد پزشکان متخصص طب سنتی فارغالتحصیل شده، آنچنان نیست که بتواند پاسخگوی نیاز مردم باشد، همین خلأ موجب شده تا از اقشار گوناگون با عناوینی همچون «طب اسلامی» وارد حوزه طب سنتی شوند.
۶۰ سال قبل بود که با ورود طب مدرن به ایران، طب سنتی با قدمت چند هزار ساله ممنوع شد. این نخستین تقابل طب سنتی و طب مدرن در کشورمان بود که موجب شد تا طب سنتی با نگاه پیشگیرانه و مداخله حداقلیاش برای ۶۰ سال به محاق برود، اما ناتوانی طب مدرن و اطبای این طب در درمان بسیاری از بیماریها موجب شد تا مردم رفته رفته به سمت و سوی طب سنتی گرایش پیدا کنند.
هر چند در طول ۶۰ سال انزوای طب سنتی بودند طبیبانی که اسرار این طب را سینه به سینه منتقل میکردند و این میراث ارزشمند آیا و اجدادیمان را حفظ کردند. با تمام اینها اقبال مردم به طب سنتی باعث ظهور فرصتطلبانی شد که در پوشش طب سنتی و به نام درمان بیماریها و بیماران به دنبال خالی کردن جیب مردم بودند، اما طب سنتی در تمام دنیا جایگاه خود را پیدا کرده است و روشها، داروها و درمانهای این طب در بسیاری از کشورهای اروپایی هم کاربرد دارد.
این شد که ساختار بهداشت و درمان کشورمان هم به این نتیجه رسیدند که طب سنتی باید به ساختار بهداشت و درمان کشور بازگردد، اما برای اجتناب از آسیبها و بهروزرسانی این طب و آشتی دادن طب مدرن با طب سنتی، این طب وارد آموزشهای دوره تخصصی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شد و از سال ۱۳۸۴ پزشکان عمومیبرای شرکت در دوره تخصص طب سنتی راهی دانشکدههای پزشکی شدند. تعداد پزشکان متخصص طب سنتی فارغالتحصیل شده از این دانشکدهها، اما آنچنان نیست که بتواند پاسخگوی نیاز مردم باشد. همین خلأ هم موجب شده تا از اقشار گوناگون جامعه و با عناوینی همچون «طب اسلامی» وارد حوزه طب سنتی شوند. آنطور که احمد کریمی متخصص طب سنتی ایرانی میگوید در حال حاضر ۱۰ هزار روحانی از حوزههای علمیه بیرون آمدند و در قامت طبیب طب اسلامیمشغول طبابت هستند؛ موضوعی که هم به اسلام ضربه زده و هم به طب سنتی ایرانی. حالا از خود حوزهها چهرههایی همچون آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله نوری همدانی به مبارزه با «طب اسلامی» برخاستهاند تا اشتباهات طبابت را از گردن روحانیت و اسلام بردارند. آنچه در ادامه میآید حاصل گفتوگوی ما با این پزشک متخصص طب سنتی است.
آقای دکتر تقابل خاصی میان طب مدرن و طب سنتی وجود دارد. شما ریشههای این تقابل را در چه میبینید؟
در حال حاضر شرایط خیلی بهتر شده است و دیگر تقابل گذشته وجود ندارد. در دوره تخصص طب سنتی برای پایاننامه باید یک استاد راهنمای طب مدرن و یک استاد راهنمای طب سنتی داشته باشیم و بسیاری از اساتید طب مدرن که ما با آنها پایاننامه میگیریم طب سنتی را پذیرفتهاند هر چند برخی از آنها هنوز گارد میگیرند، اما اوضاع نسبت به ۱۰ سال پیش خیلی بهتر شده است.
آموزش آکادمیک طب سنتی چند سالی است که وارد آموزشهای وزارت بهداشت شده است. آیا تعداد فارغالتحصیلان این رشته به تعداد مراکزی که هماکنون شاهدیم خدمات طب سنتی ارائه میکنند، هست یا خیر؟ و این همه مرکز خدماتی پزشکان متخصص طب سنتی هستند یا همین افرادی هستند که آموزشهای کوتاهمدت دیدهاند و برای خودشان مطب راه انداختهاند؟
تخصص طب سنتی از سال ۸۶ وارد آموزشهای وزارت بهداشت شده و تاکنون حدود ۳۰۰ نفر در این رشته فارغالتحصیل شدهاند که این عدد برای کل کشور بسیار کم است و از این تعداد گروهی هم درگیر هیئت علمی هستند و تعداد افرادی که آزاد و مشغول طبابت هستند خیلی کم است و حدود ۱۰۰ تا صد و خردهای نفر است. البته بعضی افراد هم هستند که با آموزشهای دو هفتهای وارد حوزه طبابت در طب سنتی شدهاند!
دو هفتهای؟! مگر میشود با دو هفته آموزش طبابت کرد؟ شاید یکی از دلایل تقابل طب سنتی و طب مدرن که به بیمه نشدن خدمات طب سنتی هم منجر شده شیادانی است که تحت عنوان طب سنتی فعالیت میکنند و گاهی وقتها تجویزها و درمانهایشان عوارض جبرانناپذیری به دنبال داشته است.
بزرگترین مشکل ما در حوزه طب سنتی جعلیها هستند. طب اسلامی، طب سنتیهایی که در دو هفته درس خواندهاند. به طور مثال من پزشک هستم و داروی یک فرد دیابتی را قطع نمیکنم حتی خیلی از پزشکان متخصص هم نمیدانند ما هم پزشک هستیم و مهر ما از نظام پزشکی صادر میشود. به رسمیت شناخته شدن طب سنتی به عنوان شاخهای از پزشکی زمان میبرد.
گاهی از طب سنتی به عنوان طب مکمل یاد میشود. آیا طب سنتی، ابزارها و روشهایش به عنوان مکملی برای طب مدرن است یا خودش میتواند به طور مستقل در حوزه تشخیص و درمان به کار گرفته شود؟
طب سنتی طبی مستقل است. شاید طب سوزنی را بتوان مکمل دانست، اما طب سنتی برای خودش ایده دارد و راه و روش و درمانهایش فرق میکند. نمیگویم طب سنتی از طب مدرن بینیاز است، اما خیلی وقتها میتوان مستقل و جلوتر از طب مدرن کارهای درمانی را انجام داد. به طور مثال در کبد چرب طب رایج درمانی ندارد، اما طب سنتی میتواند این عارضه را به طور کامل درمان کند. برای تشخیص، سونوگرافی و آزمایشات این بیماری ما از طب مدرن کمک میگیریم. ما خودمان را از علم روز محروم نمیکنیم. همچنان که باید طب سنتی یا بهتر است بگوییم طب ایرانی را گسترش دهیم و این کار در حال انجام است. شما تا چند سال پیش اگر به سراغ طب سنتی میرفتید فقط برایتان جوشانده تجویز میکردند، اما حالا داروهای طب سنتی را به صورت قرص و شربت درآوردهاند و تجویز میشود و از روشهای مدرنتری استفاده میشود تا سازمان غذا و دارو هم داروهای ما را مورد تأیید قرار دهد و استانداردهای بیشتری داشته باشد.
یکی از مشکلاتی که در مسیر طب سنتی قرار دارد بحث بیمه خدمات طب سنتی است. چرا بیمهها زیر بار پوشش خدمات طب سنتی نمیروند؟
بله ما مشکل بیمه داریم. متأسفانه بیمههای تکمیلی هنوز خدمات طب سنتی را قبول نکردهاند. بیمههای پایه هم همینطور. تنها بخشی از طب سنتی که پوشش بیمهای دارد ویزیت پزشکان است، اما به دلیل مشکلات موجود پزشکان هم انگیزه لازم را برای قرارداد با بیمهها ندارند. در حوزه خدمات، اما باوجودی که وزیر سابق بهداشت دستور داده بود که این خدمات زیر چتر بیمه دربیایند و برآورد هزینهها هم نشان میداد تنها حدود ۲ میلیارد تومان در سال بودجه این خدمات میشود بیمهها زیر بار نرفتند.
خدمات معمول طب سنتی چه چیزهایی هستند؟
حجامت، فصد، زالودرمانی و ماساژ؛ اینها خدماتی هستند که به اعمال یداوی معروف هستند و انجام میشود.
با توجه به عدم پوشش بیمهای در حال حاضر هزینههای چنین خدماتی چگونه است؟
هزینههای طب سنتی بالا نیست. به طور مثال عمل جراحی تونل کارپ حدود ۳ تا ۴ میلیون تومان هزینه دارد و همین عارضه با زالودرمانی با هزینهای ۷۰۰ هزار تومانی درمان میشود. آنجا، چون بیمه هزینهاش را میدهد بیمار با ۲۰۰ هزار تومان درمان میشود، اما در اینجا به دلیل عدم حمایت بیمهها بیمار باید این ۷۰۰ هزار تومان را از جیب خودش بپردازد. به همین خاطر برای بیمار هزینه گرانتر تمام میشود، اما در عمل هزینه طب سنتی بسیار ارزانتر از طب رایج است.
بیمه نشدن طب سنتی به دلیل تقابل طب سنتی و مدرن است؟
نه بحث تقابل نیست، بیمهها ترجیح میدهند خدمت جدیدی را تحت پوشش نگیرند.
خب اینطور که شما میگویید هزینههای بیمهها هم با پوشش بیمهای خدمات طب سنتی به طور کلی پایینتر میآید.
بله، ولی بیمهها باید این را درک کنند، اما متأسفانه هنوز این اتفاق نیفتاده است. در سیستم بیمهای ما، چون براساس نظام نیست ما چنین مشکلاتی را داریم. در تمام دنیا حتی طب مکمل را بیمه کردهاند، چون محاسبه میکنند و میبینند این مسئله به نفعشان است. البته شاید یکی از نگرانیهای بیمهها برای عدم پوشش خدمات طب سنتی هم این باشد که میبینند اگر وارد این حوزه شوند کمکم باید داروهای ما را هم تحت پوشش قرار دهند و این روند ادامهدار خواهد بود.
شاید عدم باور به اثربخشی درمانهای طب سنتی بیمهها را از پوشش این خدمات بازمیدارد. به طور مثال عمل جراحی تونل کارپ را که اشاره داشتید با زالودرمانی قابل درمان است؛ آیا این درمان قطعی است یا احتمال بازگشت وجود دارد؟
شما عمل جراحی هم که انجام دهید احتمال بازگشت وجود دارد. خیلی از بیماران من افرادی هستند که عمل کردهاند، اما با بازگشت بیماری مواجه شدهاند. در طب چه سنتی و چه مدرن نمیتوان هیچ چیز را قطعی دانست. ما بیمارانی را داریم که سه، چهار سالی است با زالودرمانی خوب شدهاند و هیچ مشکلی هم ندارند و عوارض عمل جراحی را هم ندارند. البته بهبود در این روش به شرطی است که حتماً کار توسط متخصص انجام شده باشد. زیرا قبل از زالودرمانی باید پاکسازی انجام شود.
آیا طب سنتی طبی پیشگیرانه است؟
اصول اولیه طب سنتی بر پیشگیری است، اما درمان هم انجام میدهد. البته طب نوین هم به همین پیشگیری رسیده است. پایه طب سنتی مزاجشناسی است و این اختلاف با طب رایج است. به طور مثال کسی که گرم و خشک است یک نوع سردرد دارد و کسی که گرم است یک نوع دیگر از سردرد را دارد. در طب سنتی درمان هرکدام از اینها با هم فرق میکند، اما طب رایج یک درمان برای هر دوی اینها پیشنهاد میدهد به همین خاطر هم طب مدرن بیشتر به عنوان مسکن عمل میکند نه درمان ریشهای.
در حال حاضر هم دنیا به سمت پزشکی شخصی رفته است.
بله الان در دنیا داروها را براساس افراد تولید میکنند. یکی از اساتید داروساز به من میگفت: ما در سالهای آینده دیگر داروخانه نخواهیم داشت، چون برای هر کس باید داروی خاص خودش را بسازند. آنها براساس ژنتیک و DNA و... بحث میکنند، اما طب سنتی براساس مزاج صحبت میکند.
انتقاداتی به موضوع «طب اسلامی» وارد میشود. به این مفهوم که منتقدان معتقدند چیزی به عنوان طب اسلامی نداریم. شما چقدر این انتقادات را وارد میدانید؟
طب اسلامی یعنی چه؟ آیا میتوان احادیثی که در حوزه طب سنتی هستند را به طور کلی تعمیم دارو و بیماران را با آن درمان کرد؟ این احادیث در درجه نخست باید از منظر اعتبار مورد بررسی قرار گیرند و در مواردی هم که اعتبار آنها تأیید میشود باید دید در چه شرایطی این روایت ذکر شده است. خیلی وقتها احادیثی که وجود دارد برای یک بیماری خاص و در منطقهای خاص بوده است. به همین خاطر هم هست که اگر توصیههای این احادیث برای برخی افراد ثمربخش نباشد این ناکارآمدی را به اسلام نسبت میدهند. نکته دیگر این که ائمه ما هم وقتی بیمار میشدند به حکیم مراجعه میکردند و خودشان، خودشان را درمان نمیکردند. پس طب اسلامی به مفهومی که برخی ادعا میکنند وجود ندارد.
ضمن اینکه تعداد احادیثی که در این حوزه وجود دارد شاید یکی دو کتاب بیشتر نشود؛ بنابراین بهتر است به جای طب اسلامی بگوییم طب سنتی که از فرمایشات ائمه هم استفاده کرده است. اما اضافه کردن پسوند اسلام به اسلام ضربه میزند. آقا هم هیچ جا طب اسلامی نگفتهاند و در ابلاغیهشان طب سنتی ایرانی ذکر شده است. همین مسئله موجب شده تا در حال حاضر حدود ۱۰ درصد طلاب از حوزه خارج شدهاند و مشغول ارائه درمانهای طب سنتی هستند. نزدیک ۱۵۰ هزار روحانی در کل کشور داریم که ۱۵ هزار نفر از آنها در حوزه طب سنتی شاغل شدهاند.
از نظر شما ورود روحانیون به حوزه طب سنتی آسیبزاست؟
بله، اگر حوزه سالی هزار روحانی هم جذب کند ۱۵ سال طول میکشد تا خروج این ۱۵ هزار روحانی جبران شود. با ورود روحانیون به حوزه طب سنتی اولاً کار اصلی آنها از بین رفت و از سوی دیگر اگر این افراد خرابکاری کنند- که این اتفاق هم افتاده است- به نام روحانیت تمام میشود. به همین خاطر هم هست که روحانیون و مراجعی همچون آیتالله مکارم شیرازی و نوری همدانی مخالفت شدیدی را با طب اسلامی ابراز کردند هر چند این مخالفتها با واکنش شدید این افراد هم مواجه شده است. ورود روحانیون به حوزه طب سنتی و به نام طب اسلامی در حالی است که ما روحانی داریم و خیلی از مساجد ما امام جماعت ندارند.
آقای دکتر کریمی! اشاره داشتید که برخی از افراد مدعی طبابت در طب سنتی آموزشهای دو هفتهای دیدهاند! چه کسی متولی برگزاری چنین آموزشهایی است؟
در عمل این کلاسها هیچ متولی خاصی ندارد و به صورت غیرقانونی طرف یک مهر تقلبی ساخته و دارو آموزش میدهد. دلیلش هم این است که تصور میشود طب رایج بسیار سخت است برای همین شما حتی اگر سرماخوردگی داشته باشید به سراغ پزشک میروید تا برایتان دارو تجویز کند، اما درباره طب سنتی تصوری شکل گرفته که این طب خیلی راحت است. این در حالی است که طب سنتی بسیار سختتر از طب رایج است. در طب سنتی باید برای هر فردی یک داروی خاص و ویژه تجویز کنید و همین مسئله کار را خیلی سخت میکند.
در حالی که در طب رایج تعداد معدودی دارو برای هر بیماری وجود دارد و پزشک از بین این چند دارو یکی را انتخاب میکند؛ در طب سنتی صدها دارو وجود دارد و پزشک بر مبنای مزاج فرد برایش داروها را تجویز میکند. همین نگاه سادهانگارانه به طب سنتی هم باعث شده تا کلاسهای آموزش طبی سنتی با مدارک غیرمعتبر شکل بگیرد. تنها مدرک معتبر در زمینه طب سنتی مدرک وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است. اما مردم به دلیل ناآگاهی در این کلاسهای یک ماهه، دو ماهه یا دو هفتهای شرکت میکنند و فکر میکنند با این دورههای کوتاهمدت متخصص طب سنتی شدهاند؛ بنابراین یکی از بزرگترین کارهایی که میتواند برای کمک به گسترش طب سنتی و بازگشت اعتماد این شاخه از پزشکی شود ممنوعیت برگزاری چنین کلاسهایی است.
اما من دیدم که جهاد دانشگاهی هم در این زمینه آموزشهایی را برگزار میکند. آیا آموزشهای آنها هم اعتبار ندارد؟
بله، جهاد دانشگاهی آموزشهایی دارد، اما در زیر مدرک آموزشیاش مینویسد این مدرک برای درمان اعتبار ندارد. از سوی دیگر جهاد دانشگاهی بیشتر آموزش «حفظالصحه» را برگزار میکند یعنی چه کار کنید تا سالم بمانید و این با درمان طب سنتی بسیار متفاوت است؛ بنابراین همانگونه که کلاسها متولی ندارد برای جلوگیری از برگزاری این کلاسها هم متولی وجود ندارد.
در فضای مجازی هم کانالهای متعددی وجود دارد که به نام طب سنتی فعالیتهای درمانی و اقتصادی دارند. اعتبار این کانالها و صفحات چقدر زیر سؤال است؟
فضای مجازی ما که باز است. در حال حاضر در فضای مجازی به نام برخی از اساتید بزرگ کانال و صفحاتی وجود دارد و کسی بر اینها نظارت ندارد. به همین خاطر هم منبع درآمد خوبی برای افراد شده که به صورت زیرزمینی طبابت میکنند و دستورات عجیب و غریب آنها مشکلات بسیاری را برای مردم به وجود میآورد.
یکی از این توصیهها هم مصرف نمک دریاست. آیا واقعاً نمک دریا بهتر از نمکهای یددار رایج است؟
ما منابع داریم و اگر بخواهیم خاصیت یا ضرر چیزی را بگوییم باید به این منابع مراجعه کنیم. در منابع طب سنتی آنچنان تعریفی از نمک دریا نشده است. بهترین نمک، نمک سنگ است. نمکهای دریایی که هماکنون عرضه میشود هم اغلب نمک دریای اصل نیست و با توجه به آلودگیهای دریا اگر هم باشد چندان توصیه نمیشود.
پس شما هم نمکهای یددار موجود در بازار را توصیه میکنید؟
یکی از مشکلات ما همین نمک یددار است. دوز بالای یدی که در این نمکها استفاده میشود موجب شده تا اگر در گذشته گواتر داشتیم حالا با کمکاری تیروئید مواجه شویم. در دنیا هم دارند دوز یدی که به نمک زده میشود را کاهش میدهند. در طب سنتی هم ید به عنوان سموم شناخته میشود.
یعنی خطرناک است؟
نمیگوییم ید سم است؛ ممکن است در جای خودش مفید هم باشد، اما دوز بالای آن هم میتواند ایجاد بیماری کند؛ بنابراین پیشنهاد میکنم که مردم هم از نمک عادی استفاده کنند و هم از سنگ نمک.
حجامت یکی از مرسومترین اعمال طب سنتی است که در سالهای اخیر هم مراکز زیادی اقدام به انجام آن میکنند. آیا حجامت برای همه خوب است یا شرایطی دارد؟
اعمال یداوی ما در رتبه سوم قرار دارد. درمان در طب سنتی ابتدا با تغذیه است، بعد با دارو و در نهایت با اعمال یداوی. الان در جامعه برعکس است و اول به سراغ حجامت یا زالودرمانی میروند. طب سنتی روی حفظالصحه خیلی تأکید دارد. رابطه بسیار قوی بین سلامت و تغذیه وجود دارد. بیشتر مردم فستفود میخورند و این سودایشان را زیاد میکند و زیادی سودا فرد را عصبی میکند و در جامعه خشونت و طلاق زیاد میشود؛ بنابراین حفظالصحه نه فقط در سلامت فردی اثر دارد بلکه در سلامت اجتماعی هم اثر مثبت دارد. حجامت هم برای هر کسی توصیه نمیشود. زیر ۱۴ سال و بالای ۶۰ سال حجامت ممنوع است مگر در موارد خاص. کسانی که فنر در قلبشان دارند نباید حجامت کنند. افراد بلغمی با مزاج سرد وتر و کسانی که قوه بدنی مناسبی ندارند حجامت برایشان ممنوع است. در مقابل این افراد صفراوی مزاج و دموی مزاج ممکن است نیاز باشد تا سالی سه بار حجامت کنند، اما این کار نباید خودسرانه صورت گیرد و باید با تشخیص پزشک باشد. اگر حجامت بیدلیل صورت گیرد ممکن است ۱۰ سال دیگر عوارض آن مشخص شود.
یعنی عوارض این کار بلافاصله خودش را نشان نمیدهد؟
بله، قوه فرد گرفته میشود، اما طی سالهای آینده خودش را نشان میدهد که قوه فرد کاهش مییابد. به همین خاطر هم حتی در مواردی که حجامت برای بیماری توصیه میشود با توجه به شرایط و مزاج بیمار نوع و مقدار خونگیری متفاوت انجام میشود.
زالودرمانی چطور؟ این شیوه درمانی چه شرایطی را میطلبد؟
در زالودرمانی با وجودی که علمش از آن ماست، اما کشورهای اروپایی، روسیه و امریکا خیلی از ما جلوترند و نه فقط گاردی که متخصصان ما نسبت به این شیوه درمانی دارند را ندارند، بلکه در بیمارستانهایشان از این روش استفاده میشود. البته این شیوه درمانی هم باید زیر نظر پزشک متخصص باشد و عواقب کار سنجیده شود. اینکه برای چه کسی میتوان زالو استفاده کرد، زالو را کجا بندازیم، چه تعدادی و چه زمانی همه اینها نکاتی است که موجب میشود تا این شیوه درمان طب سنتی اثربخش باشد. طبق قانون فقط متخصص طب سنتی میتواند زالو بیندازد.
۶۰ سال فاصله و توقف طب سنتی آیا موجب نشده تا منابع این شاخه از علم گم شود؟
ما ۱۸ هزار منبع طب سنتی را پیدا کردهایم. مرحوم اصفهانی کارهای تحقیقاتی زیادی را در این حوزه انجام دادهاند. از این ۱۸ هزار منبع ۶ هزار منبع مجدداً رونویسی شده و ما مشکلی در حوزه منابع طب سنتی نداریم.
دلیل توقف ۶۰ ساله طب سنتی چه بود؟
رضاشاه طب سنتی را ممنوع اعلام کرد، اما بعدها محمدرضا شاه بیمار شد و نزدیک بود بمیرد که به آنها میگویند در یکی از روستاهای طالقان فردی است که درمان طب سنتی انجام میدهد و این فرد میتواند محمدرضا را درمان کند. بعد از آن کمی طب سنتی آزاد میشود، اما به دلیل فراگیری طب رایج، مردم هم از طب سنتی دور شده بودند، اما حالا با بازگشت اروپاییان و کشورهای غربی به طب سنتی این اقبال در ایران هم به طب سنتی افزایش یافته است.
چقدر در کشورهای دیگر از طب سنتی ایران استفاده میشود؟ به نظر میرسد طب سنتی چینی و هندی در سایر کشورها شناختهشدهتر باشد.
طب هندی همان طب ایرانی است به نام یونای مدیسین و پایههایش همان طب ایرانی است. با این تفاوت که آنها این ۶۰ سال را متوقف نشدند. طب سنتی ایرانی با طب چینی یک تفاوتهایی دارد، اما اصول طب آنها هم بر پایه مزاج است؛ بنابراین خیلی از پایههای طب سنتی در جهان همان طب سنتی ایرانی است.
هر چند در طول ۶۰ سال انزوای طب سنتی بودند طبیبانی که اسرار این طب را سینه به سینه منتقل میکردند و این میراث ارزشمند آیا و اجدادیمان را حفظ کردند. با تمام اینها اقبال مردم به طب سنتی باعث ظهور فرصتطلبانی شد که در پوشش طب سنتی و به نام درمان بیماریها و بیماران به دنبال خالی کردن جیب مردم بودند، اما طب سنتی در تمام دنیا جایگاه خود را پیدا کرده است و روشها، داروها و درمانهای این طب در بسیاری از کشورهای اروپایی هم کاربرد دارد.
این شد که ساختار بهداشت و درمان کشورمان هم به این نتیجه رسیدند که طب سنتی باید به ساختار بهداشت و درمان کشور بازگردد، اما برای اجتناب از آسیبها و بهروزرسانی این طب و آشتی دادن طب مدرن با طب سنتی، این طب وارد آموزشهای دوره تخصصی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی شد و از سال ۱۳۸۴ پزشکان عمومیبرای شرکت در دوره تخصص طب سنتی راهی دانشکدههای پزشکی شدند. تعداد پزشکان متخصص طب سنتی فارغالتحصیل شده از این دانشکدهها، اما آنچنان نیست که بتواند پاسخگوی نیاز مردم باشد. همین خلأ هم موجب شده تا از اقشار گوناگون جامعه و با عناوینی همچون «طب اسلامی» وارد حوزه طب سنتی شوند. آنطور که احمد کریمی متخصص طب سنتی ایرانی میگوید در حال حاضر ۱۰ هزار روحانی از حوزههای علمیه بیرون آمدند و در قامت طبیب طب اسلامیمشغول طبابت هستند؛ موضوعی که هم به اسلام ضربه زده و هم به طب سنتی ایرانی. حالا از خود حوزهها چهرههایی همچون آیتالله مکارم شیرازی و آیتالله نوری همدانی به مبارزه با «طب اسلامی» برخاستهاند تا اشتباهات طبابت را از گردن روحانیت و اسلام بردارند. آنچه در ادامه میآید حاصل گفتوگوی ما با این پزشک متخصص طب سنتی است.
آقای دکتر تقابل خاصی میان طب مدرن و طب سنتی وجود دارد. شما ریشههای این تقابل را در چه میبینید؟
در حال حاضر شرایط خیلی بهتر شده است و دیگر تقابل گذشته وجود ندارد. در دوره تخصص طب سنتی برای پایاننامه باید یک استاد راهنمای طب مدرن و یک استاد راهنمای طب سنتی داشته باشیم و بسیاری از اساتید طب مدرن که ما با آنها پایاننامه میگیریم طب سنتی را پذیرفتهاند هر چند برخی از آنها هنوز گارد میگیرند، اما اوضاع نسبت به ۱۰ سال پیش خیلی بهتر شده است.
آموزش آکادمیک طب سنتی چند سالی است که وارد آموزشهای وزارت بهداشت شده است. آیا تعداد فارغالتحصیلان این رشته به تعداد مراکزی که هماکنون شاهدیم خدمات طب سنتی ارائه میکنند، هست یا خیر؟ و این همه مرکز خدماتی پزشکان متخصص طب سنتی هستند یا همین افرادی هستند که آموزشهای کوتاهمدت دیدهاند و برای خودشان مطب راه انداختهاند؟
تخصص طب سنتی از سال ۸۶ وارد آموزشهای وزارت بهداشت شده و تاکنون حدود ۳۰۰ نفر در این رشته فارغالتحصیل شدهاند که این عدد برای کل کشور بسیار کم است و از این تعداد گروهی هم درگیر هیئت علمی هستند و تعداد افرادی که آزاد و مشغول طبابت هستند خیلی کم است و حدود ۱۰۰ تا صد و خردهای نفر است. البته بعضی افراد هم هستند که با آموزشهای دو هفتهای وارد حوزه طبابت در طب سنتی شدهاند!
دو هفتهای؟! مگر میشود با دو هفته آموزش طبابت کرد؟ شاید یکی از دلایل تقابل طب سنتی و طب مدرن که به بیمه نشدن خدمات طب سنتی هم منجر شده شیادانی است که تحت عنوان طب سنتی فعالیت میکنند و گاهی وقتها تجویزها و درمانهایشان عوارض جبرانناپذیری به دنبال داشته است.
بزرگترین مشکل ما در حوزه طب سنتی جعلیها هستند. طب اسلامی، طب سنتیهایی که در دو هفته درس خواندهاند. به طور مثال من پزشک هستم و داروی یک فرد دیابتی را قطع نمیکنم حتی خیلی از پزشکان متخصص هم نمیدانند ما هم پزشک هستیم و مهر ما از نظام پزشکی صادر میشود. به رسمیت شناخته شدن طب سنتی به عنوان شاخهای از پزشکی زمان میبرد.
گاهی از طب سنتی به عنوان طب مکمل یاد میشود. آیا طب سنتی، ابزارها و روشهایش به عنوان مکملی برای طب مدرن است یا خودش میتواند به طور مستقل در حوزه تشخیص و درمان به کار گرفته شود؟
طب سنتی طبی مستقل است. شاید طب سوزنی را بتوان مکمل دانست، اما طب سنتی برای خودش ایده دارد و راه و روش و درمانهایش فرق میکند. نمیگویم طب سنتی از طب مدرن بینیاز است، اما خیلی وقتها میتوان مستقل و جلوتر از طب مدرن کارهای درمانی را انجام داد. به طور مثال در کبد چرب طب رایج درمانی ندارد، اما طب سنتی میتواند این عارضه را به طور کامل درمان کند. برای تشخیص، سونوگرافی و آزمایشات این بیماری ما از طب مدرن کمک میگیریم. ما خودمان را از علم روز محروم نمیکنیم. همچنان که باید طب سنتی یا بهتر است بگوییم طب ایرانی را گسترش دهیم و این کار در حال انجام است. شما تا چند سال پیش اگر به سراغ طب سنتی میرفتید فقط برایتان جوشانده تجویز میکردند، اما حالا داروهای طب سنتی را به صورت قرص و شربت درآوردهاند و تجویز میشود و از روشهای مدرنتری استفاده میشود تا سازمان غذا و دارو هم داروهای ما را مورد تأیید قرار دهد و استانداردهای بیشتری داشته باشد.
یکی از مشکلاتی که در مسیر طب سنتی قرار دارد بحث بیمه خدمات طب سنتی است. چرا بیمهها زیر بار پوشش خدمات طب سنتی نمیروند؟
بله ما مشکل بیمه داریم. متأسفانه بیمههای تکمیلی هنوز خدمات طب سنتی را قبول نکردهاند. بیمههای پایه هم همینطور. تنها بخشی از طب سنتی که پوشش بیمهای دارد ویزیت پزشکان است، اما به دلیل مشکلات موجود پزشکان هم انگیزه لازم را برای قرارداد با بیمهها ندارند. در حوزه خدمات، اما باوجودی که وزیر سابق بهداشت دستور داده بود که این خدمات زیر چتر بیمه دربیایند و برآورد هزینهها هم نشان میداد تنها حدود ۲ میلیارد تومان در سال بودجه این خدمات میشود بیمهها زیر بار نرفتند.
خدمات معمول طب سنتی چه چیزهایی هستند؟
حجامت، فصد، زالودرمانی و ماساژ؛ اینها خدماتی هستند که به اعمال یداوی معروف هستند و انجام میشود.
با توجه به عدم پوشش بیمهای در حال حاضر هزینههای چنین خدماتی چگونه است؟
هزینههای طب سنتی بالا نیست. به طور مثال عمل جراحی تونل کارپ حدود ۳ تا ۴ میلیون تومان هزینه دارد و همین عارضه با زالودرمانی با هزینهای ۷۰۰ هزار تومانی درمان میشود. آنجا، چون بیمه هزینهاش را میدهد بیمار با ۲۰۰ هزار تومان درمان میشود، اما در اینجا به دلیل عدم حمایت بیمهها بیمار باید این ۷۰۰ هزار تومان را از جیب خودش بپردازد. به همین خاطر برای بیمار هزینه گرانتر تمام میشود، اما در عمل هزینه طب سنتی بسیار ارزانتر از طب رایج است.
بیمه نشدن طب سنتی به دلیل تقابل طب سنتی و مدرن است؟
نه بحث تقابل نیست، بیمهها ترجیح میدهند خدمت جدیدی را تحت پوشش نگیرند.
خب اینطور که شما میگویید هزینههای بیمهها هم با پوشش بیمهای خدمات طب سنتی به طور کلی پایینتر میآید.
بله، ولی بیمهها باید این را درک کنند، اما متأسفانه هنوز این اتفاق نیفتاده است. در سیستم بیمهای ما، چون براساس نظام نیست ما چنین مشکلاتی را داریم. در تمام دنیا حتی طب مکمل را بیمه کردهاند، چون محاسبه میکنند و میبینند این مسئله به نفعشان است. البته شاید یکی از نگرانیهای بیمهها برای عدم پوشش خدمات طب سنتی هم این باشد که میبینند اگر وارد این حوزه شوند کمکم باید داروهای ما را هم تحت پوشش قرار دهند و این روند ادامهدار خواهد بود.
شاید عدم باور به اثربخشی درمانهای طب سنتی بیمهها را از پوشش این خدمات بازمیدارد. به طور مثال عمل جراحی تونل کارپ را که اشاره داشتید با زالودرمانی قابل درمان است؛ آیا این درمان قطعی است یا احتمال بازگشت وجود دارد؟
شما عمل جراحی هم که انجام دهید احتمال بازگشت وجود دارد. خیلی از بیماران من افرادی هستند که عمل کردهاند، اما با بازگشت بیماری مواجه شدهاند. در طب چه سنتی و چه مدرن نمیتوان هیچ چیز را قطعی دانست. ما بیمارانی را داریم که سه، چهار سالی است با زالودرمانی خوب شدهاند و هیچ مشکلی هم ندارند و عوارض عمل جراحی را هم ندارند. البته بهبود در این روش به شرطی است که حتماً کار توسط متخصص انجام شده باشد. زیرا قبل از زالودرمانی باید پاکسازی انجام شود.
آیا طب سنتی طبی پیشگیرانه است؟
اصول اولیه طب سنتی بر پیشگیری است، اما درمان هم انجام میدهد. البته طب نوین هم به همین پیشگیری رسیده است. پایه طب سنتی مزاجشناسی است و این اختلاف با طب رایج است. به طور مثال کسی که گرم و خشک است یک نوع سردرد دارد و کسی که گرم است یک نوع دیگر از سردرد را دارد. در طب سنتی درمان هرکدام از اینها با هم فرق میکند، اما طب رایج یک درمان برای هر دوی اینها پیشنهاد میدهد به همین خاطر هم طب مدرن بیشتر به عنوان مسکن عمل میکند نه درمان ریشهای.
در حال حاضر هم دنیا به سمت پزشکی شخصی رفته است.
بله الان در دنیا داروها را براساس افراد تولید میکنند. یکی از اساتید داروساز به من میگفت: ما در سالهای آینده دیگر داروخانه نخواهیم داشت، چون برای هر کس باید داروی خاص خودش را بسازند. آنها براساس ژنتیک و DNA و... بحث میکنند، اما طب سنتی براساس مزاج صحبت میکند.
انتقاداتی به موضوع «طب اسلامی» وارد میشود. به این مفهوم که منتقدان معتقدند چیزی به عنوان طب اسلامی نداریم. شما چقدر این انتقادات را وارد میدانید؟
طب اسلامی یعنی چه؟ آیا میتوان احادیثی که در حوزه طب سنتی هستند را به طور کلی تعمیم دارو و بیماران را با آن درمان کرد؟ این احادیث در درجه نخست باید از منظر اعتبار مورد بررسی قرار گیرند و در مواردی هم که اعتبار آنها تأیید میشود باید دید در چه شرایطی این روایت ذکر شده است. خیلی وقتها احادیثی که وجود دارد برای یک بیماری خاص و در منطقهای خاص بوده است. به همین خاطر هم هست که اگر توصیههای این احادیث برای برخی افراد ثمربخش نباشد این ناکارآمدی را به اسلام نسبت میدهند. نکته دیگر این که ائمه ما هم وقتی بیمار میشدند به حکیم مراجعه میکردند و خودشان، خودشان را درمان نمیکردند. پس طب اسلامی به مفهومی که برخی ادعا میکنند وجود ندارد.
ضمن اینکه تعداد احادیثی که در این حوزه وجود دارد شاید یکی دو کتاب بیشتر نشود؛ بنابراین بهتر است به جای طب اسلامی بگوییم طب سنتی که از فرمایشات ائمه هم استفاده کرده است. اما اضافه کردن پسوند اسلام به اسلام ضربه میزند. آقا هم هیچ جا طب اسلامی نگفتهاند و در ابلاغیهشان طب سنتی ایرانی ذکر شده است. همین مسئله موجب شده تا در حال حاضر حدود ۱۰ درصد طلاب از حوزه خارج شدهاند و مشغول ارائه درمانهای طب سنتی هستند. نزدیک ۱۵۰ هزار روحانی در کل کشور داریم که ۱۵ هزار نفر از آنها در حوزه طب سنتی شاغل شدهاند.
از نظر شما ورود روحانیون به حوزه طب سنتی آسیبزاست؟
بله، اگر حوزه سالی هزار روحانی هم جذب کند ۱۵ سال طول میکشد تا خروج این ۱۵ هزار روحانی جبران شود. با ورود روحانیون به حوزه طب سنتی اولاً کار اصلی آنها از بین رفت و از سوی دیگر اگر این افراد خرابکاری کنند- که این اتفاق هم افتاده است- به نام روحانیت تمام میشود. به همین خاطر هم هست که روحانیون و مراجعی همچون آیتالله مکارم شیرازی و نوری همدانی مخالفت شدیدی را با طب اسلامی ابراز کردند هر چند این مخالفتها با واکنش شدید این افراد هم مواجه شده است. ورود روحانیون به حوزه طب سنتی و به نام طب اسلامی در حالی است که ما روحانی داریم و خیلی از مساجد ما امام جماعت ندارند.
آقای دکتر کریمی! اشاره داشتید که برخی از افراد مدعی طبابت در طب سنتی آموزشهای دو هفتهای دیدهاند! چه کسی متولی برگزاری چنین آموزشهایی است؟
در عمل این کلاسها هیچ متولی خاصی ندارد و به صورت غیرقانونی طرف یک مهر تقلبی ساخته و دارو آموزش میدهد. دلیلش هم این است که تصور میشود طب رایج بسیار سخت است برای همین شما حتی اگر سرماخوردگی داشته باشید به سراغ پزشک میروید تا برایتان دارو تجویز کند، اما درباره طب سنتی تصوری شکل گرفته که این طب خیلی راحت است. این در حالی است که طب سنتی بسیار سختتر از طب رایج است. در طب سنتی باید برای هر فردی یک داروی خاص و ویژه تجویز کنید و همین مسئله کار را خیلی سخت میکند.
در حالی که در طب رایج تعداد معدودی دارو برای هر بیماری وجود دارد و پزشک از بین این چند دارو یکی را انتخاب میکند؛ در طب سنتی صدها دارو وجود دارد و پزشک بر مبنای مزاج فرد برایش داروها را تجویز میکند. همین نگاه سادهانگارانه به طب سنتی هم باعث شده تا کلاسهای آموزش طبی سنتی با مدارک غیرمعتبر شکل بگیرد. تنها مدرک معتبر در زمینه طب سنتی مدرک وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است. اما مردم به دلیل ناآگاهی در این کلاسهای یک ماهه، دو ماهه یا دو هفتهای شرکت میکنند و فکر میکنند با این دورههای کوتاهمدت متخصص طب سنتی شدهاند؛ بنابراین یکی از بزرگترین کارهایی که میتواند برای کمک به گسترش طب سنتی و بازگشت اعتماد این شاخه از پزشکی شود ممنوعیت برگزاری چنین کلاسهایی است.
اما من دیدم که جهاد دانشگاهی هم در این زمینه آموزشهایی را برگزار میکند. آیا آموزشهای آنها هم اعتبار ندارد؟
بله، جهاد دانشگاهی آموزشهایی دارد، اما در زیر مدرک آموزشیاش مینویسد این مدرک برای درمان اعتبار ندارد. از سوی دیگر جهاد دانشگاهی بیشتر آموزش «حفظالصحه» را برگزار میکند یعنی چه کار کنید تا سالم بمانید و این با درمان طب سنتی بسیار متفاوت است؛ بنابراین همانگونه که کلاسها متولی ندارد برای جلوگیری از برگزاری این کلاسها هم متولی وجود ندارد.
در فضای مجازی هم کانالهای متعددی وجود دارد که به نام طب سنتی فعالیتهای درمانی و اقتصادی دارند. اعتبار این کانالها و صفحات چقدر زیر سؤال است؟
فضای مجازی ما که باز است. در حال حاضر در فضای مجازی به نام برخی از اساتید بزرگ کانال و صفحاتی وجود دارد و کسی بر اینها نظارت ندارد. به همین خاطر هم منبع درآمد خوبی برای افراد شده که به صورت زیرزمینی طبابت میکنند و دستورات عجیب و غریب آنها مشکلات بسیاری را برای مردم به وجود میآورد.
یکی از این توصیهها هم مصرف نمک دریاست. آیا واقعاً نمک دریا بهتر از نمکهای یددار رایج است؟
ما منابع داریم و اگر بخواهیم خاصیت یا ضرر چیزی را بگوییم باید به این منابع مراجعه کنیم. در منابع طب سنتی آنچنان تعریفی از نمک دریا نشده است. بهترین نمک، نمک سنگ است. نمکهای دریایی که هماکنون عرضه میشود هم اغلب نمک دریای اصل نیست و با توجه به آلودگیهای دریا اگر هم باشد چندان توصیه نمیشود.
پس شما هم نمکهای یددار موجود در بازار را توصیه میکنید؟
یکی از مشکلات ما همین نمک یددار است. دوز بالای یدی که در این نمکها استفاده میشود موجب شده تا اگر در گذشته گواتر داشتیم حالا با کمکاری تیروئید مواجه شویم. در دنیا هم دارند دوز یدی که به نمک زده میشود را کاهش میدهند. در طب سنتی هم ید به عنوان سموم شناخته میشود.
یعنی خطرناک است؟
نمیگوییم ید سم است؛ ممکن است در جای خودش مفید هم باشد، اما دوز بالای آن هم میتواند ایجاد بیماری کند؛ بنابراین پیشنهاد میکنم که مردم هم از نمک عادی استفاده کنند و هم از سنگ نمک.
حجامت یکی از مرسومترین اعمال طب سنتی است که در سالهای اخیر هم مراکز زیادی اقدام به انجام آن میکنند. آیا حجامت برای همه خوب است یا شرایطی دارد؟
اعمال یداوی ما در رتبه سوم قرار دارد. درمان در طب سنتی ابتدا با تغذیه است، بعد با دارو و در نهایت با اعمال یداوی. الان در جامعه برعکس است و اول به سراغ حجامت یا زالودرمانی میروند. طب سنتی روی حفظالصحه خیلی تأکید دارد. رابطه بسیار قوی بین سلامت و تغذیه وجود دارد. بیشتر مردم فستفود میخورند و این سودایشان را زیاد میکند و زیادی سودا فرد را عصبی میکند و در جامعه خشونت و طلاق زیاد میشود؛ بنابراین حفظالصحه نه فقط در سلامت فردی اثر دارد بلکه در سلامت اجتماعی هم اثر مثبت دارد. حجامت هم برای هر کسی توصیه نمیشود. زیر ۱۴ سال و بالای ۶۰ سال حجامت ممنوع است مگر در موارد خاص. کسانی که فنر در قلبشان دارند نباید حجامت کنند. افراد بلغمی با مزاج سرد وتر و کسانی که قوه بدنی مناسبی ندارند حجامت برایشان ممنوع است. در مقابل این افراد صفراوی مزاج و دموی مزاج ممکن است نیاز باشد تا سالی سه بار حجامت کنند، اما این کار نباید خودسرانه صورت گیرد و باید با تشخیص پزشک باشد. اگر حجامت بیدلیل صورت گیرد ممکن است ۱۰ سال دیگر عوارض آن مشخص شود.
یعنی عوارض این کار بلافاصله خودش را نشان نمیدهد؟
بله، قوه فرد گرفته میشود، اما طی سالهای آینده خودش را نشان میدهد که قوه فرد کاهش مییابد. به همین خاطر هم حتی در مواردی که حجامت برای بیماری توصیه میشود با توجه به شرایط و مزاج بیمار نوع و مقدار خونگیری متفاوت انجام میشود.
زالودرمانی چطور؟ این شیوه درمانی چه شرایطی را میطلبد؟
در زالودرمانی با وجودی که علمش از آن ماست، اما کشورهای اروپایی، روسیه و امریکا خیلی از ما جلوترند و نه فقط گاردی که متخصصان ما نسبت به این شیوه درمانی دارند را ندارند، بلکه در بیمارستانهایشان از این روش استفاده میشود. البته این شیوه درمانی هم باید زیر نظر پزشک متخصص باشد و عواقب کار سنجیده شود. اینکه برای چه کسی میتوان زالو استفاده کرد، زالو را کجا بندازیم، چه تعدادی و چه زمانی همه اینها نکاتی است که موجب میشود تا این شیوه درمان طب سنتی اثربخش باشد. طبق قانون فقط متخصص طب سنتی میتواند زالو بیندازد.
۶۰ سال فاصله و توقف طب سنتی آیا موجب نشده تا منابع این شاخه از علم گم شود؟
ما ۱۸ هزار منبع طب سنتی را پیدا کردهایم. مرحوم اصفهانی کارهای تحقیقاتی زیادی را در این حوزه انجام دادهاند. از این ۱۸ هزار منبع ۶ هزار منبع مجدداً رونویسی شده و ما مشکلی در حوزه منابع طب سنتی نداریم.
دلیل توقف ۶۰ ساله طب سنتی چه بود؟
رضاشاه طب سنتی را ممنوع اعلام کرد، اما بعدها محمدرضا شاه بیمار شد و نزدیک بود بمیرد که به آنها میگویند در یکی از روستاهای طالقان فردی است که درمان طب سنتی انجام میدهد و این فرد میتواند محمدرضا را درمان کند. بعد از آن کمی طب سنتی آزاد میشود، اما به دلیل فراگیری طب رایج، مردم هم از طب سنتی دور شده بودند، اما حالا با بازگشت اروپاییان و کشورهای غربی به طب سنتی این اقبال در ایران هم به طب سنتی افزایش یافته است.
چقدر در کشورهای دیگر از طب سنتی ایران استفاده میشود؟ به نظر میرسد طب سنتی چینی و هندی در سایر کشورها شناختهشدهتر باشد.
طب هندی همان طب ایرانی است به نام یونای مدیسین و پایههایش همان طب ایرانی است. با این تفاوت که آنها این ۶۰ سال را متوقف نشدند. طب سنتی ایرانی با طب چینی یک تفاوتهایی دارد، اما اصول طب آنها هم بر پایه مزاج است؛ بنابراین خیلی از پایههای طب سنتی در جهان همان طب سنتی ایرانی است.
منبع:
جوان
ارسال نظر