جزئیات نقشه هایی که وزارت نفت برای پتروشیمی دارد
پارسینه: اینکه شاهدائی همچنان به عنوان معاون وزیر در دولت دوازدهم به کار خود ادامه خواهد داد یا خیر مساله ای است که به نظر میرسد این روزها برای فعالان این عرصه مهمتر از هر سوژه و بحث دیگری دراین صنعت است.
تحریریه پارسینه: اینکه شاهدائی همچنان به عنوان معاون وزیر در دولت دوازدهم به کار خود ادامه خواهد داد یا خیر مساله ای است که به نظر میرسد این روزها برای فعالان این عرصه مهمتر از هر سوژه و بحث دیگری دراین صنعت است.
این روزها سنگ اندازیهای ترکیه و چین، اختلال در صادرات با فشارهای آمریکا و نوسانات سهام پتروشیمی در بورس آنچنان چشمگیر نیست که بحث بر سر ماندن یا نماندن مرضیه شاهدائی داغ و مهم است.
اما برخی میگویند عملکرد وی مورد رضایت زنگنه نیست و درهمین راستا از گوشه و کنارها زمزمه مذاکرات وزیر با کاندیدای دیگر به گوش میرسد و برخی از قحطی رجال در صنعت پتروشیمی میگویند و نبود گزینه ای برای این سمت!
اگرچهاین روزها هستند مدیرانی که تمام تلاش خود را بکار گرفته اند تا شاید بتوانند توجه وزیررا برای نشستن بر این مسند جلب کنند. ولی اغلب کسانی که چشم به پتروشیمی و میز مدیریت آن دوخته اند از دیگر بخش های نفت چون گاز و پالایش وپخش فرآورده های نفتی هستند و تجربیات آنان دراین بخش ها خلاصه شده اما قطعا گذری کوتاه در رسانه های تخصصی و اظهارنظرهای گاه و بیگاه این افراد در خصوص صنعت پتروشیمی گواه حرف های ناگفته ای است که تنها مقصد آن جلب توجه وزیر است و بس!
به اذعان برخی کارشناسان شاهدائی از جمله مدیران ناموفق نفت محسوب میشود. مدیری که طی چند سال حضورش بر مسند صنعت پتروشیمی کار جدی را به سرانجام نرسانده و اگر هم افتتاحیه ای صورت گرفته تنها طرح هایی بوده که بخش خصوصی آنها را به اجرا رسانده و شاهدائی برای افتتاح آنان با یک اتوبوس خبرنگار رسانه های تصویری و نوشتاری در تلاش بوده تا نامی از خود برروی این پروژه ها به ثبت برساند و تنها چیزی که دیده نشده است تلاش های مدیران اصلی فعال در پروژه ها بوده است.
در بخش جذب سرمایه نیز به غیر از چند یادداشت تفاهم بدون ضمانت اجرائیکه هیچ وقت به اجرا نرسیده و تنها مانور تبلیغاتی برروی آنان پس از تحریم ها صورت گرفته اتفاق دیگری نیفتاده هرچند که شخص شاهدائی معتقد است اگر سیستم بازرگانی یکپارچه دراین صنعت وجود داشت چنین اتفاق هایی نمی افتاد.
اما اگر پای دردودل اکثر فعالان این عرصه بنشینید قطعا به این نکته خواهید رسید که کوچکترین حمایتی هم از خصوصی ها برای جذب سرمایه خارجی و حتی بازاریابی مناسب جهانی در بازار بین المللی از سوی شرکت ملی صنایع پتروشیمی صورت نگرفته است. درعین حال بسیاری از کارشناسان معتقدند شاهدائی مدیران زیر مجموعه ناکارآمدی را بر مسند کار نشانده و یکی از نقاط ضعف عملکرد وی همین مدیران هستند.
با اینحال در مجموع باید گفت مرضیه شاهدائی طی سالهای گذشته تنها دست نشانده ای از سوی زنگنه بر مسند این سمت بوده تا عملا شرکت ملی صنایع پتروشیمی توسط وزیر و به زبانی دیگر مدیری در سایه اداره شود. چراکه مدیرانی چون شعری مقدم معاون سابق شرکت ملی صنایع پتروشیمی و یا پیوندی قائم مقام وی از جمله مدیرانی محسوب میشوند که بواسط تجربیات زیاد دراین صنعت به تصمیم های انفرادی زیادی اقدام میکردند که بعضا وزیر تمایلی به آنان نداشت.
شاید برای همین است که برخی شاهدائی را بهترین گزینه وزیر برای این سمت می نامند. مخصوصا آنانکه معتقدند زنگنه به دنبال بازگرداندن قدرت پتروشیمی دردست نفت است و از شرایط کنونی که این صنعت در اختیار خصوصی ها قرار گرفته چندان رضایتی ندارد.
شاید دلیل ادعا را نیز باید در دخالت نعمت زاده به عنوان مشاور و هیات مدیره چند شرکت پتروشیمی جستجو کرد که به وی این اختیار را داده بود که در خصوص قیمت محصولات پتروشیمی اظهارنظر کند و در نهایت زنگنه با حضور در مجلس خود را وزیر پتروشیمی نامید و از اختیار وزرات خود گفت.
زنگنه به اذعان بسیاری از کارشناسان همچنان به دنبال بازگرداندن قدرت پتروشیمیاز خصوصی به دولتیهاست و برای همین شاهدائی این روزها به شدت در تلاش است تا مجلس و البته بزرگان بخش خصوصی پتروشیمی را مجاب به یکپارچه کردن بخش سرمایه گذاری وبازرگانی این شرکتها در شرکت ملی صنایع پتروشیمی کند.
که البته نباید از خاطر برد که بازگشت این بخش ها به این شرکت در نهایت ضربه بزرگی به منافع ملی خواهد بود چراکه شاهدائی دراین بخش ها مدیریت کارآمد و مناسبی را منصوب نکرده، شرکت بازرگانی پتروشیمی به دلیل بدحسابی بیش از حد و بدهی های زیاد بابت فروش محصولات واحدهای تولیدی و عدم پرداخت وجه در میان بسیاری از شرکت های پتروشیمی خصوصی شده عملا بی اعتبار شده است و قطعا این امر منجر به ضربه بزرگ به این صنعت خواهد شد. با اینحال شاهدائی تلاش میکند تا با با پیش بردن این ایده رضایت وزیر خود را کسب کند.
دراین بین برخی معتقدند وزیر با تمام این احوالات بازهم دل خوشی از شاهدائی ندارد و به دنبال تغییر وی است.
اما اظهارات اخیر جهانگیری در خصوص حضور زنان در دولت برگ برنده ای بزرگ برای شاهدائی محسوب شد. معاون اول رئیس جمهور در جمع خبرنگاران با نام بردن از معاون زن در وزارت نفت و تاکید براینکه زنگنه از یک مدیر زن در جایکاه معاونت بهره برده و دیگر وزارتخانه ها نیز میتوانند به این امر جامه عمل بپوشانند تیر خلاصی به تمام باورهای زنگنه و حتی تلاش های برخی برای نشستن براین مسند زد.
چراکه تنها در صورتی زنگنه میتواند اینبار اقدام به تغییر شاهدائی کند که معاون دیگر خود را از میان بانوان نفت برگزیند و یا در شرکت ملی صنایع پتروشیمی به دنبال بانوی کارآمد دیگری برای این سمت باشد!
بنابراین در شرایط فعلی باید دید زنگنه برای آینده پتروشیمی چه نقشه ای کشیده است و آیا معاون بعدی چه شاهدائی چه شاهدائی باشد چه هر مدیر دیگری میتوان در رویای بازرداندن قدرت پتروشیمی به دستان وزیر را محقق سازد؟
به بیان بسیار ساده و در عین حال بی پیرایه باید پذیرفت که شرکت ملی صنایع پتروشیمی پس از خصوصی سازی درست یا غلط عملا هرگز نتوانسته نقش جدیدی برای خود ترسیم نماید. اینکه سازمانی حاکمیتی باشد یا همچنان بر مسند مدیریت عالی شرکت های پتروشیمی باقی بماند از یک سو و تلاش برای در اختیار گرفتن مدیریت بازرگانی محصولات پتروشیمی همگی نشان از ادامه آشفتگی نقش ترسیم نشده جدید این صنعت دارد.
در این شرایط مطلوب ترین گرینه برای مدیریت انتخاب شخصی بود که با بهره گیری از ویژگی های شخصیتی کاریزماتیک خویش بتواند در نقش بزرگ خاندان هماهنگی و یکپارچگی از هم گسیخته شده را به این صنعت بازگرداند. نقشی که شعری مقدم در دوسال اول حضور خویش کمابیش از عهده آن بر آمده بود.
در رابطه با حضور یا عدم حضور خانم شاهدائی بر این مسند یا انتخاب دیگر خانم های توانمند در پست های مدیریتی و معاونت وزیر نفت باید به یک نکته جدی توجه کافی داشت. درواقع توجه به این نکته می تواند کلید رهائی زنگنه یا هر وزیری باشد که در بن بست رودربایستی با نظر دکتر جهانگیری برای انتصاب معاونین زن گرفتار شده است.
حقیقت این است که بعضی شغل ها ویژگی خاصی دارند که یکی از مهم ترین گزینه ها برای انتخاب افراد در نظر گرفتن الزامات جنسیتی است. به طور مثال طی سال های پس از پیروزی انقلاب پذیرش تخصص زنان و زایمان و یا رشته مامائی در داخل کشور فقط برای پزشکان خانم مجاز بوده زیرا مراجعین و متقاضیان زایمان نیز خانم ها هستند.
بر همین اساس باید پذیرفت در مجموعه در صنعت نفت برخی پستها شرایط مناسبی برای حضور خانم ها ندارند. به طور مثال انتصاب یک خانم هرچقدر شایسته به عنوان مدیر یکی از فازهای پارس جنوبی هم نمی تواند خیلی مناسب باشد چون شرایط و ویژگی های لازم برای بانوان هرمیزان شایسته را نیز نخواهند داشت. از سویی دیگر در صورت ضرورت بهره گیری از توانمندی بانوان، وزیر نفت می تواند اولویت انتصاب آنها را در دیگر پست های مدیریتی و حتی معاونتی صنعت نفت از جمله مالی، اداری، بهداری و بهداشت، برنامه ریزی و تحقیق و توسعه ببیند.
حضور شاهدائی در سمت مدیرعاملی پتروشیمی به همان میزان نادرست بود که انتصاب قبلی ایشان در مسند مدیر طرح های پتروشیمی غیر واقع بینانه صورت گرفته بود.
تعبیر دیگر این است که وزیر نفت علیرغم همه بحث ها و اظهار نظرهائی که در رابطه با صنعت پتروشیمی داشته و خواهد داشت، با توجه به خصوصی سازی های صورت گرفته، این صنعت را جدا شده از بدنه نفت دانسته و برنامه ای برای توسعه آن ندارد.
بنابراین وقتی قرار باشد توسعه ای از سوی دولت صورت نگیرد خیلی تفاوتی نخواهد داشت که مدیرعامل آن زن باشد یا مرد. هرچند شاید در همین شرایط نیز وجود یک مدیرعامل مرد دارای اعتبار و تجربه بتواند کلید توسعه آن باشد.
ارسال نظر