پاشنه آشیل سرمایهگذاری خارجی
پارسینه: از خاک گرفته تا سنگها و معادن هر کدام حکم سرمایههای کلانی را دارند که میتواند برای نسلهای آینده نیز پول ساز باشد، اما گویا مسئولان چشم خود را به روی این گوهرها بستهاند.
تحریریه پارسینه - فاطمه گنجکریمی: سرزمین ایران گوهرهای نایابی دارد که میتواند کشورمان را به یکی از قدرتهای برتر جهان تبدیل کند. از خاک گرفته تا سنگها و معادن هر کدام حکم سرمایههای کلانی را دارند که میتواند برای نسلهای آینده نیز پول ساز باشد. اکنون کیفیت سنگ کشور بی نظیر است و ایران رتبه چهارم را در جهان از آن خود کرده است، البته از این موارد در ایران زیاد به چشم میخورد اما دریغ که این سرمایهها نادیده گرفته میشود و سرمایه ریالی مملکت در درون بانکها خاک میخورد و با سودهایی که بیشتر به نزول شبیه است، طرفداران بیشتری پیدا میکند؛ طرفداران و سرمایهگذارانی که تحمل ریسک پذیری ندارند و تنها به سود بیشتر میاندیشند. البته اقتصاد بانک محور ایران موجب رشد اینگونه سرمایهگذاری شده و این سیستم را پرورش داده است که تغییر شکل دادن آن، کار سادهاي به نظر نمیرسد.
گوهرهای نهفته در قلب ایران
به گفته دولتمردان، ایران در حال حاضر هجدمین اقتصاد بزرگ دنیا به شمار میرود و برخورداری از رتبه نخست ذخایرگازی، رتبه چهارم منابع نفتی، رتبه پانزدهم جاذبههای گردشگری و رتبه دهم جهانی از لحاظ منابع معدنی، از جمله مهمترین پتانسیلهای اقتصاد ملی برای توسعه و پیشرفت است. اما با توجه به سرمایههای موجود در کشور ،چنین رتبههایی تاسف آور به نظر میرسد زیرا کشور ما با قدمت ۲۵۰۰ سال از لحاظ تاریخی یکی از غنیترین کشورهاست و این موضوع در زمینه گردشگری میتواند بهعنوان بزرگترین نکته مثبت موجب صعود ما به رتبههای برتر جهان باشد اما متاسفانه سرمایههای مهم کشور ما از اماکن تاریخی تا صنایع دستی و... به چشم نمیآید و دولتمردان نیز برای زنده کردن این سرمایهها تلاشی نميكنند. با نگاهی به کشورهای همسایه میبینیم که بسیاری از کشورها توانستهانداز کوچکترین سرمایه خود به نفع کل کشور استفاده کنند و تولید داخلی را رونق دهند.
خام فروشی، عادتی دیرینه!
اما ایران با وجود سرمایههای کلاني که در کوهها و خاکهای پنهان ماندهاند، نتوانسته به جابهجایی خود در تراز بازرگانی و رشد اقتصادی کمک کند. اکنون بسیاری از سرمایههای کشور از جمله نفت و پتروشیمی به صورت خام صادر میشود و خام فروشی همچون عادتی دیرینه در حال تکرار است، این موضوع را می توان در معادن کشور نیز مشاهده کرد.
اعتمادسازی، رکن اصلی
نكته مهمي كه ناديده گرفته ميشود،اعتماد است؛در همه جای دنیا «اعتماد» حرف اول را میزند. سرمایهگذاران خارجي باید به اقتصاد کشور اعتماد داشته باشند تا بتوانند سرمایه خود را به بازار تزریق کنند. به همين دليل لازم است که فضای داخلی از لحاظ امنیت قراردادها و بازگشت سرمایه، امن باشد. از طرفی تولیدکنندگان ایرانی باید در تلاش باشند که بهترین کیفیت را ارائه دهند تا بتوانند با رقابت در بازار جهانی، برند ایرانی را به تمام جهان معرفی کنند. اما واقعیت این است که تولیدکنندگان در بسیاری حوزهها نمیتوانند پاسخگوی نظام جهانی باشند و طبق خواسته آنها کیفیت را رعایت کرده و از حاشیه سود خود بکاهند.
ضعف در مناسبات تجاري
با این حال، تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی کشور نیز آمادگي لازم را براي حضور و رقابت در عرصههاي بينالمللي ندارند. در گذشته سهم زیادی از بازار عراق دست ایران بود اما اکنون بسیاری صاحبان کسب و کار کشورمان، حتی نمیتوانند به افغانستان صادرات داشته باشند و تسلط لازم را ندارند.
مدیریت صادرات یا آژانس مسافرتی؟
نکته حایز اهمیت دیگر، مربوط به مدیریت صادرات است. سازمان توسعه تجارت ایران، شرکتهایی را برای مدیریت صادرات در نظر گرفته است اما بيشتراین شرکتها تخصصی برای صادرات ندارند و نمیدانند که در کشورهای هدف چه باید کرد. بسیاری از این شرکتها نمیتوانند کمکی به صادرات داشته باشند و مهمترین کارشان بردن و آوردن هیاتهای تجاری است و به نوعی تبدیل به آژانس مسافرتی شدهاند.
عدم عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی
مساله دیگری که در سالهای اخیر پررنگتر شده است، مربوط به عدم حضور ایران در سازمان تجارت جهانی میشود. به گفته برخی، ایران در تجارت جهانی هنوز در طفولیت به سر میبرد و زیرساختهای لازم برای پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی (WTO) فراهم نیست. تولیدکنندگان داخلی عادت کردهاند که برای یک بازار ۸۰میلیونی پرمصرف و سودآور بدون رقابت تولید کنند. اما باید به آرامی در این راه گام برداریم زیرا در حال حاضر بسیاری از تولیدات داخلی به نام سایر کشورها در جهان عرضه میشود و نامی از ایران در میان نیست.
نظام بانکی بیمار
یکی از موضوعات دیگری که موجب جلوگيري از ورود سرمايه به كشور ميشود، نظام بانکی کشور است. قانون بانکداری نیازمند اصلاح جدی بوده و هنوز هیچ اقدامی در مورد آن انجام نشده است. کارشناسان بانکی بر این باورند که نظام بانکی از مشکلاتی همچون مطالبات معوق، عملیات صوری بانکها، نرخ سود بالای تسهیلات و سرمایههای بلوکه شده بانکی رنج میبرد.
بخش خصوصی، پاشنه آشیل سرمایهگذاری
عدم فعالیت بخش خصوصی در حوزه سرمایهگذاری، پاشنه آشیل و یکی از مسائل جدی جذب سرمایه در کشور است. سالهاست که دولت از بخش خصوصی حمایت نمیکند و بیشتر سازمانها به جای اینکه خصوصی باشند، خصولتی اداره میشوند. بنابراین عدم حمایت دولت باعث میشود که بخش خصوصی برای قدم گذاشتن در حوزه سرمایهگذاری احساس امنیت نکند زیرا وضعیت اين حوزه در کشور تثبیتشده نیست. ضمن اینکه دولت هر کجا که برای حمایت از بخش خصوصی وارد شده به آن ضربه زده است؛دلیل آن نیز ناآگاهی و نابلدی متصدیان امور است. متاسفانه مسئولان کاربلد نیستند و بسیاری از کسانی که شکل و شمایل متصدی را گرفتند، در کار خود خبره نیستند و این مساله باعث آسیب جدی در جذب سرمایهگذاری میشود. حالا زمان آن رسیده که دولت پای خود را از معرکه بیرون بکشد و بخش خصوصی را تشویق کند.
بی اطلاعی سیاستگذاران داخلی از دیپلماسی
وضعیت سرمایهگذاری پس از برجام رو به بهبود ميرفت اما برخي اظهارت از سوي مسئولان ناآگاه کشورمان، جذب سرمايه گذاري را با مشكل رو بهرو كرد. متاسفانه سياستگذاران کشور اطلاعاتی درباره ديپلماسي داخلی ندارند. اگر به این مسائل آگاه بودند، میتوانستند ترتيبي بدهند تا سرمايهگذار خارجي احساس امنيت کرده و با آغوش باز در ایران سرمایهگذاری کند. از سوی دیگر به همان میزان که امنيت در سرمایهگذاری اهمیت زیادی دارد، سودآوري نیز موضوع بسیار مهمی تلقی میشود. سرمایهگذار خارجی در جايي که سود داشته باشد، سرمايهگذاري ميكند و اگر ذرهای احساس خطر کند، این اقدام را انجام نمیدهد. بنابراین امنيت و سودآوری در سرمايهگذاري، دو بخش مهم به شمار میآیند.
اما با این وجود جای بسی تاسف است که سرزمین ایران با قدمتی ۲۵۰۰ سال و سرمایههای فراوان در آمارهای جهانی حال و روز خوبی ندارد و بی تدبیری مسئولان در این بخش سرمایه اصلی کشور را به فراموشی و نابودی میکشاند. و در این میانبانک ها و بخش خصوصی که باید بازوهای اصلی سرمایه گذاری در کشور باشند به حاشیه کشیده شدهاند.
ارسال نظر