بحرانی به نام یارانهها
پارسینه: یارانه ها در اقتصاد ایران هنوز بحرانی بزرگ تلقی می شوند، چه آن زمان که به صورت پنهان به کالاهای تعلق می رفتند و چه حالا که در قالب نقدی غیر نقدی در میان مردم توزیع می شوند .
مرور ادبیات دولتمردان در فاصله سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ نشان میدهد که مقامات دولتی تا چه میزان یارانه هار ا. بحران بزرگی تلقی میکردند. امروز دیگر کمتر وزیر و معاون وزیر و نمایندهای را میتوان یافت که از حجم بالای یارانهها و فشاری که بر اقتصاد ایران میرود سخن بگوید. داستان چیست؟ آیا اقتصاد ایران به حدی قدرتمند شده است که توزیع ماهانه بیش از سه هزار و ۴۰۰ میلیارد تومان در میان مردم مشکلی را متوجه آن نمیکند یا اینکه وضعیت اقتصادی به گونهای شده است که دولت ترجیح میدهد در کنار سیاستهای حمایتی خود، توزیع نقدی یارانه را همچنان ادامه دهد.
کدامین اتفاق سبب شده است یارانه دیگر بحران نباشد؟
داستان البته چیز دیگری است. آن قدر بحرانهای بزرگتر از یارانه در این اقتصاد ایجاد شده است که دیگر کسی مجال پرداختن به بحران یارانهها را ندارد.
رشد منفی اقتصادی، کاهش فروش نفت، تشدید تحریمها و وضعیت نامساعد بازار کار و سرمایه گذاری و تولید و ... دست به دست هم داده تا جامعه ایران یکی از حساسترین و تلخترین دورههای اقتصادی را تجربه کند. در میان این حجم سختی، اما دیگر کسی درباره یارانهها سخن نمیگوید. یارانههای برخورداران، همانها که نیازی به این رقم ندارند و حتی در مضیقه اقتصادی، سفره یک روزشان، با سفره یک هفته خانواری فقیر برابری میکند.
در این میان چشم بستن بر این واقعیت به سود کیست؟ ایا راضی نگهداشتن عدهای که نیازی واقعی به یارانه ندارند، به اجرای سیاست حمایتی واقعی در این روزهای سخت میارزد؟ اگر پاسخ منفی است، باید دلایل تداوم. ضعیت موجود را جستجو کرد و از دولتمردان خواست به این سئوال مهم پاسخ دهند که دلیل تداوم این سیاست چیست و چرا در این شرایط سخت، راهکاری برای برون رفت از این وضعیت نمیاندیشند.
بررسیها نشان میدهد حداقل سی میلیون نفر در ایران نیازی به دریافت یارانهها ندارند، اما اجرای سیاستهای پوپولیستی در این سال ها، سبب شده است حتی دولتمردان نیز راه ناصواب را برای حمایت از افکار عمومی برگزینند و به ادامه وضع موجود تن بدهند؛ در حالی که بررسیها نشان میدهد اتفاقا در میان این همه سختی، توزیع ناعادلانه یارانه ها، سختی بزرگتری است و باید بدان توجهی ویژه نشان داد و برای حل آن گامی بلند برداشت.
کدامین اتفاق سبب شده است یارانه دیگر بحران نباشد؟
داستان البته چیز دیگری است. آن قدر بحرانهای بزرگتر از یارانه در این اقتصاد ایجاد شده است که دیگر کسی مجال پرداختن به بحران یارانهها را ندارد.
رشد منفی اقتصادی، کاهش فروش نفت، تشدید تحریمها و وضعیت نامساعد بازار کار و سرمایه گذاری و تولید و ... دست به دست هم داده تا جامعه ایران یکی از حساسترین و تلخترین دورههای اقتصادی را تجربه کند. در میان این حجم سختی، اما دیگر کسی درباره یارانهها سخن نمیگوید. یارانههای برخورداران، همانها که نیازی به این رقم ندارند و حتی در مضیقه اقتصادی، سفره یک روزشان، با سفره یک هفته خانواری فقیر برابری میکند.
در این میان چشم بستن بر این واقعیت به سود کیست؟ ایا راضی نگهداشتن عدهای که نیازی واقعی به یارانه ندارند، به اجرای سیاست حمایتی واقعی در این روزهای سخت میارزد؟ اگر پاسخ منفی است، باید دلایل تداوم. ضعیت موجود را جستجو کرد و از دولتمردان خواست به این سئوال مهم پاسخ دهند که دلیل تداوم این سیاست چیست و چرا در این شرایط سخت، راهکاری برای برون رفت از این وضعیت نمیاندیشند.
بررسیها نشان میدهد حداقل سی میلیون نفر در ایران نیازی به دریافت یارانهها ندارند، اما اجرای سیاستهای پوپولیستی در این سال ها، سبب شده است حتی دولتمردان نیز راه ناصواب را برای حمایت از افکار عمومی برگزینند و به ادامه وضع موجود تن بدهند؛ در حالی که بررسیها نشان میدهد اتفاقا در میان این همه سختی، توزیع ناعادلانه یارانه ها، سختی بزرگتری است و باید بدان توجهی ویژه نشان داد و برای حل آن گامی بلند برداشت.
منبع:
خبرآنلاین
ارسال نظر