"دادن دستگاه چاپ پول بهتر از یارانه است"
پارسینه: ارسلان فتحیپور رییس کمیسیون اقتصادی مجلس در روزنامه شرق نوشت:
بهعنوان یکی از مدافعان قانون هدفمندسازی یارانهها، تاکید میکنم که هدف از اجرای این قانون عمدتا بر محور اجرای عدالت واقعی، جلوگیری از اسراف و مصرف بیرویه و ناصحیح انرژی و ثروتهای طبیعی کشور و همچنین در جهت جلوگیری از افزایش هزینههای دولت که همواره مانع از حمایت مالی از تولید شده، بوده است، لذا همچنان تاکید میکنم که پیگیری هدف اجرای عدالت از قبل قانون هدفمندسازی یارانهها بوده و است و اجرای این قانون در دولت بعدی نیز باید ادامه پیدا کند.
از لحاظ تاریخی نیز بهدلیل عدمدسترسی یکسان نقاط برخوردار و محروم کشور به حاملهای انرژی مثل نفت، گاز، آب و برق، عدالت هم آنطور که باید و باشد اجرا نشده است و کسانی که در کلانشهرها و شهرهای توسعهیافته زندگی میکردند بهدلیل پایینبودن قیمت انرژی استفاده حداکثری از آن کرده و حتی بسیاری از فعالان اقتصادی طی چندسال اخیر بهدلیل پایین بودن قیمت انرژی عمدتا به سراغ خط تولیدهای بیکیفیت انرژی رفته و با مصرف انرژی بیشتر، سرمایهگذاریهای کلانی را اندوختند. برای آنکه عدالت به معنای واقعی آن اجرا شود، نیاز به واقعیکردن قیمت انرژی است.
اگر در این سالها انرژی به قیمت واقعیاش و بر مبنای قیمت بازارهای جهانی فروخته میشد و درآمد حاصل از آن بین کل جمعیت کشور بهطور عادلانه توزیع میشد، امروزه به شرایط به مراتب بهتری از اجرای عدالت دست یافته بودیم. در واقع نگریستن به منابع انرژی به عنوان باارزشترین ثروت ملی، هدف اساسی قانون هدفمندسازی یارانهها نیز محسوب میشود. پایین بودن قیمت انرژی علاوه بر اینکه موجب مصرف بیرویه انرژی که آن هم باعث افزایش نابهنجاریهای اجتماعی از جمله ترافیک، افزایش آلایندهها، افزایش بیماریهای صعبالعلاج، بههمخوردن توازن جوی، شتاب گرفتن پدیده گرمایش زمین و... میشود، از سوی دیگر مصرف بیهوده آنها ما را از دستیابی به اهداف توسعه باز میدارد.
مردم باید اینگونه فکر کنند بنزینی که طی یک ساعت در ترافیکهای سنگین و پشت چراغقرمزهای طویلالمدت هدر میرود، اگر در بازارهای جهانی به فروش میرسید، با درآمد حاصل از آن توان و امکان ایجاد فرصتهای شغلی فراهم میشد. با چنین تجزیه و تحلیلی کشور میتواند به اهداف توسعه دست یابد. در کنار اجرای قانون هدفمندی یارانهها، باید به تولید ملی بهعنوان هویت یک ملت نگاه کرد. اگر ملتی تولید ملی نداشته باشد، نمیتواند بر خود نام ملت بگذارد. بنابراین جهتگیری هر قانونی باید حمایت و تقویت از تولید ملی باشد.
در این راستا دو کار باید انجام داد. ایجاد درآمد برای مردم را در کنار کاهش هزینههای آنان باید به صورت همزمان انجام دهیم و کاری نکنیم که قیمت تمام شده تولید داخلی بالا برود و در نتیجه قیمت مصرف کالاها افزایش پیدا کند. در غیر این صورت همیشه دچار شکست شده و به نقطه اول بازخواهیم گشت. چون قیمتها افزایش یافته و سطح یارانهها کفاف نمیدهد. به عبارتی افزایش یارانهها منجر به افزایش نقدینگی شده و افزایش نقدینگی نیز منجر بهافزایش تورم میشود که نتیجه آن صدمهدیدن جدی تولید است و این امر باعث از بین رفتن فرصتهای شغلی شده و در نتیجه خدایناکرده عملکردی را که قبل از اجرای هدفمندسازی یارانهها داشتهاند، از دست میدهند. پول دادن به مردم، بسیار خوب است به شرطی که منجر به افزایش ثروت در دست مردم شود و به توسعه و افزایش تولید ملی منجر شود و به شرط اینکه باعث لطمهدیدن شغل و درآمدهای قبل از اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها نشود.
بهطور مثال هرموقع میخواهیم 50000 تومان به مردم پول دهیم باید طوری برنامهریزی کنیم که همین مبلغ نیز از هزینههای آنان کاهش یافته باشد نه اینکه 50000تومان پول بدهیم اما آنها را 150000تومان دچار افزایش هزینه کنیم. در واقع اصولا باید طی مراحلی اعلام کنند که از چه منابعی میخواهند 250000تومان را تامین کنند. آیا تدابیری برای میزان تورم حاصل از آن هم سنجیدهاند؟ کسانی که این قبیل موارد را اعلام میکنند، باید برنامه دهند و سعی کنند که تورم را در سطح تکرقمی حفظ کنند.
با این روال اگر دستگاه چاپ پول به مردم دهیم بهتر از یارانههاست اگر بخواهند رفاه و افزایش ثروت ایجاد کنند باید تعیین کنند این افزایش یارانه را از چه منبع درآمدی به مردم پرداخت میکنند و تورم حاصل از آن چه خواهد بود و در زندگی ملت چه تاثیری دارد. آیا باعث افزایش فرصت شغلی خواهد شد؟ بحث حذف یارانه از نان نیز حرف دولت بوده نه مجلس. در واقع دولت باید تلاش کند کل هزینهها را کاهش دهد وگرنه نتیجه آن چیزی جز تورم نخواهد بود.
از لحاظ تاریخی نیز بهدلیل عدمدسترسی یکسان نقاط برخوردار و محروم کشور به حاملهای انرژی مثل نفت، گاز، آب و برق، عدالت هم آنطور که باید و باشد اجرا نشده است و کسانی که در کلانشهرها و شهرهای توسعهیافته زندگی میکردند بهدلیل پایینبودن قیمت انرژی استفاده حداکثری از آن کرده و حتی بسیاری از فعالان اقتصادی طی چندسال اخیر بهدلیل پایین بودن قیمت انرژی عمدتا به سراغ خط تولیدهای بیکیفیت انرژی رفته و با مصرف انرژی بیشتر، سرمایهگذاریهای کلانی را اندوختند. برای آنکه عدالت به معنای واقعی آن اجرا شود، نیاز به واقعیکردن قیمت انرژی است.
اگر در این سالها انرژی به قیمت واقعیاش و بر مبنای قیمت بازارهای جهانی فروخته میشد و درآمد حاصل از آن بین کل جمعیت کشور بهطور عادلانه توزیع میشد، امروزه به شرایط به مراتب بهتری از اجرای عدالت دست یافته بودیم. در واقع نگریستن به منابع انرژی به عنوان باارزشترین ثروت ملی، هدف اساسی قانون هدفمندسازی یارانهها نیز محسوب میشود. پایین بودن قیمت انرژی علاوه بر اینکه موجب مصرف بیرویه انرژی که آن هم باعث افزایش نابهنجاریهای اجتماعی از جمله ترافیک، افزایش آلایندهها، افزایش بیماریهای صعبالعلاج، بههمخوردن توازن جوی، شتاب گرفتن پدیده گرمایش زمین و... میشود، از سوی دیگر مصرف بیهوده آنها ما را از دستیابی به اهداف توسعه باز میدارد.
مردم باید اینگونه فکر کنند بنزینی که طی یک ساعت در ترافیکهای سنگین و پشت چراغقرمزهای طویلالمدت هدر میرود، اگر در بازارهای جهانی به فروش میرسید، با درآمد حاصل از آن توان و امکان ایجاد فرصتهای شغلی فراهم میشد. با چنین تجزیه و تحلیلی کشور میتواند به اهداف توسعه دست یابد. در کنار اجرای قانون هدفمندی یارانهها، باید به تولید ملی بهعنوان هویت یک ملت نگاه کرد. اگر ملتی تولید ملی نداشته باشد، نمیتواند بر خود نام ملت بگذارد. بنابراین جهتگیری هر قانونی باید حمایت و تقویت از تولید ملی باشد.
در این راستا دو کار باید انجام داد. ایجاد درآمد برای مردم را در کنار کاهش هزینههای آنان باید به صورت همزمان انجام دهیم و کاری نکنیم که قیمت تمام شده تولید داخلی بالا برود و در نتیجه قیمت مصرف کالاها افزایش پیدا کند. در غیر این صورت همیشه دچار شکست شده و به نقطه اول بازخواهیم گشت. چون قیمتها افزایش یافته و سطح یارانهها کفاف نمیدهد. به عبارتی افزایش یارانهها منجر به افزایش نقدینگی شده و افزایش نقدینگی نیز منجر بهافزایش تورم میشود که نتیجه آن صدمهدیدن جدی تولید است و این امر باعث از بین رفتن فرصتهای شغلی شده و در نتیجه خدایناکرده عملکردی را که قبل از اجرای هدفمندسازی یارانهها داشتهاند، از دست میدهند. پول دادن به مردم، بسیار خوب است به شرطی که منجر به افزایش ثروت در دست مردم شود و به توسعه و افزایش تولید ملی منجر شود و به شرط اینکه باعث لطمهدیدن شغل و درآمدهای قبل از اجرای قانون هدفمندکردن یارانهها نشود.
بهطور مثال هرموقع میخواهیم 50000 تومان به مردم پول دهیم باید طوری برنامهریزی کنیم که همین مبلغ نیز از هزینههای آنان کاهش یافته باشد نه اینکه 50000تومان پول بدهیم اما آنها را 150000تومان دچار افزایش هزینه کنیم. در واقع اصولا باید طی مراحلی اعلام کنند که از چه منابعی میخواهند 250000تومان را تامین کنند. آیا تدابیری برای میزان تورم حاصل از آن هم سنجیدهاند؟ کسانی که این قبیل موارد را اعلام میکنند، باید برنامه دهند و سعی کنند که تورم را در سطح تکرقمی حفظ کنند.
با این روال اگر دستگاه چاپ پول به مردم دهیم بهتر از یارانههاست اگر بخواهند رفاه و افزایش ثروت ایجاد کنند باید تعیین کنند این افزایش یارانه را از چه منبع درآمدی به مردم پرداخت میکنند و تورم حاصل از آن چه خواهد بود و در زندگی ملت چه تاثیری دارد. آیا باعث افزایش فرصت شغلی خواهد شد؟ بحث حذف یارانه از نان نیز حرف دولت بوده نه مجلس. در واقع دولت باید تلاش کند کل هزینهها را کاهش دهد وگرنه نتیجه آن چیزی جز تورم نخواهد بود.
ارسال نظر