چرا بیمار شدن در ایران طاقت فرساست؟!
پارسینه: بیماری، بیماری است، ممکن است من مبتلا شوم و تو هم همین طور. این بخشی از فرآیند زندگی ماست، بنابراین بیمار شدن عادی است...
پارسینه-گروه اقتصادی: بیماری، بیماری است، ممکن است من مبتلا شوم و تو هم همین طور. این بخشی از فرآیند زندگی ماست، بنابراین بیمار شدن عادی است اما آنچه غیر عادی مینماید این است که بیمار نتواند داروی مورد نیاز برای درمان را بر اساس درآمدی که دارد تهیه کند. وضعیتی که هم اکنون بسیاری از بیماران دیر درمان و مشتریان نظام سلامت به آن مبتلا شدهاند.
دارو و درمان در ایران گران است و به شهادت تحقیقات وزارت بهداشت ایران بعد از پاکستان دومین کشوری است که مردم هزینه های درمان را ازجیب می دهند.
این در حالی است که نحوه اجرای هدفمندی یارانهها برای بخش بهداشت و درمان کشوراز همان ابتدای اجرایی شدن هدفمندی مشکل ساز بوده است.
در همان روزهای ابتدایی هدفمندی، تعرفههای پایین پزشکی که باعث ضرر برای بیمارستانها و پزشکان میشود از یک سو و مشکلات و گرانی هزینههای دارو و درمان برای مردم از سوی دیگر، وزارت بهداشت را با چالش تازهای رو به رو کرد.
ماجرا اما از این قرار بود که هر چند که قرار بود با اجرایی شدن هدفمندی یارانهها، عدالت اجتماعی به وجود بیاید و هزینههای دارو و درمان افزایش نیابد، از سوی دیگر وضعیت طوری باشد که به خدمات ارائه دهندگان نیز فشار اقتصادی وارد نشود، اما عملا نه تنها بیماران و کسانی که نیازمند خدمات پزشکی بودند از گرانی دارو و درمان گله داشتند، بلکه پزشکان، بیمارستانها و خدمات دهندگان نیز از وضعیت فوق گلهمند بودند و می گفتند عدم تخصیص یارانه، آنها را به سوی ورشکستگی سوق میدهد.
در این میان در 2 سال اخیر و با تحریم دارویی ایران وضع بدتر شده و کمبود دارو و گرانی دارو بیداد می کند تا جایی که بسیاری از ایرانی ها نمی توانند برای درمان به بیمارستان مراجعه کنند چرا که از پس هزینه دارو و درمان برنمی آیند.
بر طبق آمار سهم تامین مالی خانوارها در هزینههای درمانی به بیش از 70درصد رسیده حال آنکه سهم این هزینهها در فاصله سالهای 83 تا 90، 33درصد رشد داشته است.
حالا هم یک تحقیقات جدید دانشگاهی می گوید، مثلث اجرای قانون هدفمندی یارانهها در سال 1389، بیتوجهی دولتهای نهم و دهم به تخصیص اعتبارات به وزارت بهداشت و افزایش فزاینده تورم در بخش بهداشت و درمان، وضعیت هزینههای درمان را به جایی رسانده که طی سالهای 1382 تا سال 1391 تعداد کسانی که به زیر خطفقر سقوط کردند 5/2برابر شده است.
بر اساس این تحقیق، در سال 1382 دودرصد مردم در سراسر کشور هرسال به دلیل هزینههای کمرشکن درمانی، به زیر «خطفقر» سقوط میکردند. این در حالی است که این رقم در سال 1384 همزمان با آغازبهکار دولت نهم به 2/2درصد رسید.
پس از آن همزمان با تحمیل ترکشهای ناشی از اجرای قانون هدفمندی یارانهها و بیتوجهی دولت به تخصیص بخشی از درآمد ناشی از این قانون به بخش بهداشت و درمان در سال 1389، تعداد کسانی که به دلیل هزینههای کمرشکن درمان به زیر «خطفقر» سقوط کردند، به چهاردرصد از کل مردم کشور رسید. اما این پایان راه نبود و این درصد در سال 1390، به 5/4درصد و در سال 1391 به پنجدرصد رسید.
به این ترتیب است که وضعیت عدالت در سلامت کشور، با توجه به افزایش تعداد کسانی که با هزینههای کمرشکن درمانی مواجه هستند به وضعیت بحرانی خود رسیده و دولت یازدهمی باید برای جلوگیری از فقیر تر ششدن مردم هر چه سریعتر چاره اندیشی کنند.
دارو و درمان در ایران گران است و به شهادت تحقیقات وزارت بهداشت ایران بعد از پاکستان دومین کشوری است که مردم هزینه های درمان را ازجیب می دهند.
این در حالی است که نحوه اجرای هدفمندی یارانهها برای بخش بهداشت و درمان کشوراز همان ابتدای اجرایی شدن هدفمندی مشکل ساز بوده است.
در همان روزهای ابتدایی هدفمندی، تعرفههای پایین پزشکی که باعث ضرر برای بیمارستانها و پزشکان میشود از یک سو و مشکلات و گرانی هزینههای دارو و درمان برای مردم از سوی دیگر، وزارت بهداشت را با چالش تازهای رو به رو کرد.
ماجرا اما از این قرار بود که هر چند که قرار بود با اجرایی شدن هدفمندی یارانهها، عدالت اجتماعی به وجود بیاید و هزینههای دارو و درمان افزایش نیابد، از سوی دیگر وضعیت طوری باشد که به خدمات ارائه دهندگان نیز فشار اقتصادی وارد نشود، اما عملا نه تنها بیماران و کسانی که نیازمند خدمات پزشکی بودند از گرانی دارو و درمان گله داشتند، بلکه پزشکان، بیمارستانها و خدمات دهندگان نیز از وضعیت فوق گلهمند بودند و می گفتند عدم تخصیص یارانه، آنها را به سوی ورشکستگی سوق میدهد.
در این میان در 2 سال اخیر و با تحریم دارویی ایران وضع بدتر شده و کمبود دارو و گرانی دارو بیداد می کند تا جایی که بسیاری از ایرانی ها نمی توانند برای درمان به بیمارستان مراجعه کنند چرا که از پس هزینه دارو و درمان برنمی آیند.
بر طبق آمار سهم تامین مالی خانوارها در هزینههای درمانی به بیش از 70درصد رسیده حال آنکه سهم این هزینهها در فاصله سالهای 83 تا 90، 33درصد رشد داشته است.
حالا هم یک تحقیقات جدید دانشگاهی می گوید، مثلث اجرای قانون هدفمندی یارانهها در سال 1389، بیتوجهی دولتهای نهم و دهم به تخصیص اعتبارات به وزارت بهداشت و افزایش فزاینده تورم در بخش بهداشت و درمان، وضعیت هزینههای درمان را به جایی رسانده که طی سالهای 1382 تا سال 1391 تعداد کسانی که به زیر خطفقر سقوط کردند 5/2برابر شده است.
بر اساس این تحقیق، در سال 1382 دودرصد مردم در سراسر کشور هرسال به دلیل هزینههای کمرشکن درمانی، به زیر «خطفقر» سقوط میکردند. این در حالی است که این رقم در سال 1384 همزمان با آغازبهکار دولت نهم به 2/2درصد رسید.
پس از آن همزمان با تحمیل ترکشهای ناشی از اجرای قانون هدفمندی یارانهها و بیتوجهی دولت به تخصیص بخشی از درآمد ناشی از این قانون به بخش بهداشت و درمان در سال 1389، تعداد کسانی که به دلیل هزینههای کمرشکن درمان به زیر «خطفقر» سقوط کردند، به چهاردرصد از کل مردم کشور رسید. اما این پایان راه نبود و این درصد در سال 1390، به 5/4درصد و در سال 1391 به پنجدرصد رسید.
به این ترتیب است که وضعیت عدالت در سلامت کشور، با توجه به افزایش تعداد کسانی که با هزینههای کمرشکن درمانی مواجه هستند به وضعیت بحرانی خود رسیده و دولت یازدهمی باید برای جلوگیری از فقیر تر ششدن مردم هر چه سریعتر چاره اندیشی کنند.
زندگی آدم سالم توی ایران طاقت فرساست چه برسه به آدم بیمار.
خیلی فکر کردی؟کدام بیماری طاقت فرسا نیست ؟حتی برای پولدارها.
نمیدانم چرا اونوقتافکرمیکردیم به جامعه بی طبقه توحیدی میشود دست یافت وشعارش رامیدادیم؟؟؟؟
کمتر چربی و قند مصر ف کنید از تهران الوده دور شوید
پارسینه محترم سوال عجیبی را طرح کرده اید شما بفرمایید چه موارد دیگری در ایران طاقت فرسا نیست بیماری و درمان جای خودش را دارد.
و این مشکلات ناشی از هییتی اداره کردن مملکت است
درست است که به نام دولت و قانون داریم اما همه میدانند بیست و چند سالی است که دیگر کسی قانون را جدی نمیگیرد.
شما ببیند طبیعت هم از کار و روزمان به تنگ امده کدام سرزمین در دنیا است که در عرض بیست سال دریاچه هامونش دریاچه اورمیه اش -زاینده رودش خشک شود وجنگل هایش به یک سوم کاهش پیدا کند.
تفسیر اینها چیست ؟