این زن باهوش، ملکه داستان های جنایی است+ تصاویر/ با پرفروش ترین رمان نویس تمام دوران آشنا شوید
قتل و نوشتن خوب، ترکیبی است که او را به"ملکه داستان های جنایی" و به یکی از بهترین نویسندگان تاریخ جهان تبدیل کرد.
به گزارش پارسینه، آثار آگاتا کریستی هنوز بخشی از فرهنگ عامه است. ملکه داستان های جنایی، در حرفه نویسندگیش که بیش از ۵۵ سال به طول انجامید، ۷۲ رمان (۶۶ رمان معمایی و ۶ رمان عاشقانه) و ۱۵ مجموعه داستان کوتاه نوشت.
چه چیزی باعث برجسته شدن داستان های آگاتا کریستی شد؟
چیزی که داستان های او را برجسته می کرد، شخصیت های قصه های او بودند. او شخصیت های به یاد ماندنی و باوقاری خلق کرد که هر طبقه ای از خوانندگان می توانستند با آنها ارتباط برقرار کنند. به یاد ماندنی ترین و محبوب ترین شخصیت های او، هرکول پوآرو و دوشیزه مارپل، نمونه های خوبی از مهارت او در پرورش شخصیت های بالای جامعه با جذابیت های رایج هستند.
پوآرو، یک کارآگاه خصوصی بلژیکی و خانم مارپل، زنی مسن که از مهارت های آماتوری خود برای حل جنایات استفاده می کرد. در واقع خانم مارپل اغلب در کنار پوآرو در پرونده های جنایی سخت، کار می کرد.
ژانر انتخابی او، قتل های معمایی، روند نوشتن او را با تاخیر مواجه می کرد، زیرا در مواقعی قرار دادن واقعیت در محیط های تخیلی دشوار بود.
او برای نوشتن، ظاهر غریبههایی را که در ملاء عام میدید و با آنها ملاقات میکرد را یادداشت میکرد و سپس از تشبیهات و رفتارهای ظریف آنها برای ساختن شخصیتهای مرتبط برای داستان های خود بهره می برد.
آگاتا اولین رمان خود، "برف بر صحرا" را در سال ۱۹۱۱ یا ۱۹۱۲ به پایان رساند. او آن را به بسیاری از ناشران داد، اما رد شد. اولین رمان او هرگز منتشر نشد. دومین رمان او، "رابطه اسرارآمیز در استایلز" که در سال ۱۹۱۹ تکمیل شد، چند ماه بعد توسط یک انتشارات مستقل انگلیسی منتشر شد.
آگاتا در چه کاری خوب بود؟
آگاتا در ترکیب موضوع با گسترش داستان، ساختار طرح خلاقانه و روانشناسی، ماهر بود. این در رمان او، پرده و پایان درخشان آن مشهود است.
رمان پرده که مدتها قبل از مرگش نوشته شده و در صندوق امانات بانکی قرار داده شده است شاهکاری است که نمایانگر بهترین استعدادهای او است.
عنوان کامل، «پرده: آخرین مورد پوآرو» در سال ۱۹۴۱، سی و پنج سال قبل از مرگ آگاتا نوشته شد.
آخرین رمان پوآرو، "فیل ها می توانند به خاطر بسپارند" در سال ۱۹۷۲ منتشر شد و پس از آن آخرین رمان او، «Postern of Fate» در سال ۱۹۷۳ منتشر شد و پس از آن به دلیل بیماری، اگاتا دیگر نمی توانست بنویسد. "پرده" سرانجام شخصیت پوآرو را به پایان می رساند و آگاتا در نهایت "او را می کشد."
یک موضوع مشترک در بسیاری از رمان های آگاتا، پرورش یک مبارزه روانی و استفاده از ارجاعات موضوعی و شخصیت های درخشانی بود که به نظر می رسید در حال عبور از یک مرحله هستند. گویی در میان تماشاچیان نشستهاید و به تماشای زیباترین نمایشنامه مینشینید. جای تعجب نیست که فیلمها و برنامههای تلویزیونی که مستقیماً بر اساس آثار او ساخته میشوند، مملو از بازیگران بزرگی هستند که شخصیتهای بداخلاق و در عین حال ناامید را بازی میکنند.
پرفروش ترین رمان نویس تمام دوران
کتاب رکوردهای جهانی گینس، آگاتا کریستی را به عنوان پرفروش ترین رمان نویس تمام دوران می شناسد. رمان های او مجموعا بیش از ۴ میلیارد نسخه فروخته است. پرفروشترین رمان معمایی او در تمام دورانها «و سپس هیچی نبود» است که بیش از ۱۰۰ میلیون نسخه فروخته است. آگاتا همچنین بیشترین ترجمه را دارد. رمان های او به بیش از ۱۰۰ زبان ترجمه شده است.
برای جلوگیری از رکود، آگاتا عادت نوشتن بیش از یک کتاب، در یک زمان را پیدا کرد. علی رغم اینکه توسط یک خانواده مرفه طبقه بالا در انگلستان بزرگ شده بود، زبان او همیشه ساده بود و از سبک نوشتاری استفاده می کرد که هر خواننده می توانست بفهمد و از آن لذت ببرد. اگرچه سبک ساده ای داشت، اما طرح های فرعی جذاب او خوانندگان را به چالش می کشاند تا قبل از پایان داستان بفهمند «چه کسی این کار را انجام داده است». آگاتا مطالب را هوشمندانه تنظیم می کرد، و به خوانندگان این امکان را می داد که در داستان ها با سرعتی ثابت یا آهسته حرکت کنند که درام را تقویت می کرد. او به شدت بر دیالوگ تکیه داشت، تکنیکی برای تغییر سرعت داستان و همچنین افزایش تعلیق.
آغاز کارهای او بر روی توصیف قوی است، که با فراگیر شدن دیالوگ و تعامل بین شخصیت ها، به تدریج از بین می رود. او با جملات کوتاه تر و دیالوگ های تند، خوانندگان را به سمت آنچه که همیشه نتیجه ای جذاب است می کشاند.
آگاتا ترجیح می داد داستان های جنایی خود را با قتل طرح کند. اول، او نحوه قتل، قاتل و هدف را برنامه ریزی می کرد. دوم، مظنونان مختلف و مقاصد خود را در نظر می گرفت. سوم، او سرنخهای بالقوه و تاکتیکهای انحرافی را برای کشاندن خوانندگان به جهات مختلف میساخت. او از درج سرنخهای گمراهکننده بیش از حد خودداری میکرد، زیرا طرح داستان را خفه میکرد.
آگاتا اسرار داستان خود را با فریبکاری های پیچیده طراحی می کرد تا افکار و احساسات خوانندگان را دستکاری کند و حل معمای اصلی را برای خوانندگان دشوارتر کند. او اغلب از همان فرمول پرورش داستان برای بسیاری از رمانهای جناییاش استفاده میکرد: شخصیت اصلی - یک کارآگاه یا بازپرس خصوصی - که قتل را کشف میکند یا یک دوست از گذشته، که به نوعی با قتل مرتبط است و برای کمک با شخصیت اصلی تماس میگیرد. همانطور که داستان باز می شود، شخصیت اصلی از هر مظنونی سوال می کند، محل جنایت را بررسی می کند و هر سرنخ را با دقت یادداشت می کند و اجازه می دهد خوانندگان سرنخ را موشکافی کنند و سعی کنند معما را خودشان حل کنند. درست همانطور که خوانندگان سرنخهایی میسازند و فکر میکنند میدانند چه کسی ممکن است این قتل را انجام داده باشد، آگاتا یک یا چند مظنون اصلی را میکشد و خوانندگان را شوکه و گیج میکند که درباره هویت قاتل اشتباه کردهاند. در نهایت شخصیت اصلی همه مظنونان باقی مانده را در یک مکان جمع می کند و مجرم را سرزنش می کند و اسرار بی ربط متعددی را در طول مسیر فاش می کند که معمولاً ۲۰ تا ۳۰ صفحه طول می کشد.
اعتقاد بر این است که او نوشتن زندگی نامه خود را در سال ۱۹۵۰ آغاز کرد و در نهایت آن را در سال ۱۹۶۵ به پایان رساند.
او نویسندهای فوقالعاده باهوش و با استعداد بود، که به طرز ماهرانهای ساختار را با چرخشی روانشناختی ترکیب میکرد که هنوز هم احساس تازگی دارد. او مجموعه ای از آثار را به جا گذاشت که هم هوشمندانه و هم بیزمان است. یک خواننده می تواند کتابی را که چند دهه پیش منتشر شده است، در دست بگیرد و گذر زمان را احساس نکند. قتل و نوشتن خوب، ترکیبی است که او را به"ملکه داستان های جنایی" و به یکی از بهترین نویسندگان تاریخ جهان تبدیل کرد.
ارسال نظر