عکس: پناهجویان سوری در زمستان سخت بالکان
پارسینه: از ابتدای بحران پناهجویان در نیمه سال ۲۰۱۵ همکارانم و من از خودمان سوال میکردیم «وقتی زمستان برسد چه اتفاقی خواهد افتاد؟» زمستان بالکان با هوای منفی ۲۰ درجه زیر صفر و باد سرسختی که تو را به عقب میراند، روزگار سختتری برای پناهجویان رقم زده است.
از ابتدای بحران پناهجویان در نیمه سال ۲۰۱۵ همکارانم و من از خودمان سوال میکردیم «وقتی زمستان برسد چه اتفاقی خواهد افتاد؟»
زمستان بالکان با هوای منفی ۲۰ درجه زیر صفر و باد سرسختی که تو را به عقب میراند، روزگار سختتری برای پناهجویان رقم زده است.
بسیاری از پناهجویان از سوریه و عراق هستند که زمستان را در فیلمها دیدهاند. من دختر جوانی را به یاد میآورم با گولهای برفی در دست که میگفت نمیدانسته برف سرد است.
آن لحظه بود که فهمیدم آن چه تجربه خواهند کرد، بسیار سخت خواهد بود.
براساس گزارشهای هواشناسی سازمان ملل در دو هفته آینده، هوای صربستان به ۲۰ درجه زیر سفر و در مرز یونان و مقدونیه به ۱۳ درجه زیر صفر خواهد رسید.
بعد از هفتهها که هوا بیشتر به بهار شباهت داشت تا زمستان، با دیدن اطلاعات هواشناسی، کولهام را به سمت مرز صربستان و مقدونیه بستم. جایی که مهاجران ۱۰ کیلومتر منطقهی سرسخت را راه میروند تا در صربستان سوار قطار شوند.
وقتی به روستای میراتواک رسیدم، داشبورد اتومبیلم، منفی ۷ درجه را نشان میداد. بعد از انجام کاغذبازی های پلیس مرز صربستان، به سمت مقدونیه به راه فتادم.
برف میبارید و اولین گروه که از مرز رد میشدند را دیدم.
بیست نفر، همه پیچیده در پتوهای خاکستری کمیساریای عالی سازمان ملل برای پناهندگان؛ آرام و بیصدا میآمدند. صدای باد انقدر بود که نمیتوانستند باهم صحبت کنند.
گروه بعدی آمد. این بار پرجمعیتتر، با کودکان بسیاری که از سرما گریه میکردند.
زبانم بسته بود و بیحرف بودم. بچههایی مثل همینها چند ماه پیش به من لبخند میزدند و ادای دوربین دست گرفتن برایم در میآوردند. امروز کسی لبخند نمیزد.
به گزارش یونیسف، سال گذشته، کودکان یک چهارم از یک میلیون مهاجر و پناهجو در منطقه مدیترانه در اروپا را تشکیل میدادند.
با اینکه دو جفت دستکش پوشیده بودم، دستهایم یخ زده بود.
در آخر مردی به من رسید و گفت «مستر، چقدر دیگر باید راه برویم؟» گفتم ۵ کیلومتر. او برگشت و به گروه اشاره کرد، حدود ۵۰ متر دیگر.
«یک، دو، سه، چهار، پنج. این خانوادهی من است. آن یکی در سمت چپ که با درد راه میرود، خواهرم است. سال گذشته در حلب پایش شکست. نگرانش هستم.»
سعی کردم آرامش کنم و بگویم اینجا کسانی هستند که کمکش کنند.
برایشان توضیح دادم که باید قطار پریشیوو را سوار شوند و به کرواسی بروند و بعد به اسلونی و اتریش، تا به کشور مقصدشان، آلمان، برسند.
«۶ نفر از ما ۶۰ یورو داریم. فکر میکنی تا پایان سفر کافیست؟»
من باز هم هیچ نگفتم.
عکس و نوشته: مارکو جوریکا
منبع: رویترز
Marko Djurica / Reuters ©
ترجمه: مهری جمشیدی
چرا پناهجویان سوری به سمت ایران نیامدند؟ چرا اروپا را به ایران ترجیح می دهند؟
لعنت الله علي آل سعود
خدایا همه ی مسلمونها رو نجات بده.همه ی آدمها رو....
ایشالا ب زودی این حیوونات آدم خوار داعشی ب درک واصل میشن و آواره گان هم ب کشورشون باز میگردن...