گوناگون

بهانه‌هایی برای کتاب‌ نخواندن!‏

پارسینه: روزنامه اطلاعات در گزارشی درباره کتاب و کتابخوانی به مناسبت برپایی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، نوشت: در فیلم ‏Reader‏(برنده گلدن‎گلوب) که «دالدری» آن را بر پایه رمانی از «برنهارد شلینک» ساخته، زن عاشق کتاب است ولی سواد ندارد و همیشه از پسر می‌خواهد برایش کتاب‌های داستانی بخواند.


در ادامه گزارش می خوانیم: اگر انسان عاشق کتاب باشد، حتی اگر سواد نداشته ‌باشد، راه‌های کتاب‌خواندن را می‌یابد، بی‌پولی و کم‌پولی هم بهانه خوبی برای نخواندن کتاب نیست. کتابخوان‌های بزرگ جهان در زندگی، کمتر پول کتاب داده‌اند. در بسیاری از کشورها رونق کتابخانه‌های عمومی که برای بی‌پول‌های کتاب‌دوست برپاست، به رونق نشر و اقتصاد کتاب انجامیده است. ‏

‏«کتاب خوب گیر نمی‌آید!» این بهانه هم نخ‌نماتر از آن است که به زبان آید. گاه هم بهانه آورده می‌شود که «وقت ندارم»، در حالی که زمان بیچاره، ساعت‌ها و ساعت‎ها پای شبکه‌‌های اجتماعی دود می‌شود، بی آن‍‌که بتواند به صاحبش اندکی دانایی ببخشد. کمی فکر کنیم شاید بهانه دیگری برای نخواندن کتاب بیابیم!‏

پس بهتر است پیش از خوکردن به کتابخوانی، تمرین بهانه‌نیاوردن کنیم و به کودکان خود بیاموزیم که به جای بهانه‌آوردن، در راه هدف‌های خود گام بردارند. آنان خوب است بدانند کتابخوانی، گونه‏‎ای مهربانی به خودشان است؛ انسان با خوانش متن‌ها، بیش از هرکسی خود را برای رو-در-رو شدن با چالش‌هایی در درون و بیرون خود، آماده می‌کند..

**نمایشگاه سی‌ام
نمایشگاه سی‌ام بین‌المللی کتاب تهران از 13 اردیبهشت 1396 در شهر آفتاب برگزار شده است و تا 23 اردیبهشت ادامه دارد.
پیش از برگزاری، شورای سیاست‌گذاری این نمایشگاه از کارگروهی با هدف پیگیری و بهسازی امکانات مکان برگزاری نمایشگاه خبر داده بود، که ناشران امید دارند پیامدهای آن را در روند نمایشگاه ببینند. ‏
همچنین قرار شده بود گروه شورای سیاست‌گذاری نمایشگاه کتاب، 2 گزارش کارشناسی «تاثیر اقتصادی نمایشگاه کتاب تهران بر نشر کشور» و «ارزیابی کارکردهای فرهنگی نمایشگاه کتاب تهران» تهیه کند، که می‌تواند برای آگاهی کتاب‌دوستان و ادامه کار ناشران، کارایی داشته باشد.‏

امسال نیز برآیند بررسی کارشناسیِ شورای سیاست‌گذاری نمایشگاه این بود که مانند سال پیش، نمایشگاه کتاب در سال 1396 نیز در شهر آفتاب باشد، که چنین شد. ‏

در نمایشگاه سال پیش، نزدیک به 3200 انتشاراتی ایرانی در یک هزار و 660 بَروازه(غرفه) و با 150 هزار عنوان کتاب و نیز 6 هزار انتشاراتی خارجی با 160 هزار عنوان کتاب حضور داشتند که در کل 110 میلیارد تومان فروش کرده بودند. هدف نمایشگاه‌های بزرگ در جهان غرب، فروش نیست، ولی در کشور ما امید ناشران و نویسندگان این است که نمایشگاه به نسبت سال پیش رکورد به جا بگذارد. آیا فروش امسال رو به بالا خواهد بود و از رقم پیش‌گفته، خواهد گذشت یا کاهش خواهد یافت؟

**لابیرنت کتاب
گروهی از ناشران می‌گویند نوشتن کتاب سخت است، چاپش سخت است، پخش آن سخت است و از همه سخت‌تر، یافتن خواننده است. ‏
مراد گلبهار ـ ناشر مقیم شمال کشور می‌گوید: «اتحادیه ناشران‎ ‎خودبنیاد می‌تواند زمینه خودبنیادی ناشران را نیز فراهم آورد. چالش‌های چاپ و پخش و فروش کتاب به ویژه در شهرستان‌ها، یکی و دوتا نیست. فلسفه پژوهش، خاستگاه فن‌آوری، داده و دانش است ولی پژوهش در قلمرو کتاب وجود ندارد یا کم است، برای همین بیشتر ناشران، نیاموخته این کار(حرفه)اند؛ به دیگر سخن «پُروفِشنال» نیستند و آموزش ویژه ندیده‌اند و داده‌هاشان روزآمد نیست، حال آن که میدان نشر در جهان در راه پیشرفت‌‌های شگرف است. من با تجربه شخصی و آزمون وخطا و سود و زیان زیاد توانستم چند سالی در میدان نشر کار کنم؛ ولی در جهان پیشرفته، گونه‌گونی برنامه‌های آموزشی در زمینه نشر از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است، به همین دلیل ناشران آنجا موفق‏‎اند و کمتر طعم شکست را می‌چشند و اگر شکست بخورند، بیمه پشت‌شان هست.

‏«جایگاه نشر در دوران داده و اطلاعات، بی‌گمان نماد اندیشه در نزد مردمان کشورهاست. کتاب، برآیند پیشرفت‌های فرهنگی یک کشور است. هنوز کتاب، برجسته‌ترین رسانه‌ بده‌بستان اندیشه است و شکفتن کتاب، بسته به شکوفایی اقتصادی کشورهاست. کشورهای جهان سوم با سستی در پیشرفت، در نشر نیز واپس‌مانده‌اند.‏
«‏به کنار از نبود کپی‌رایت، ناشران کشور با میدان نشر جهان پیوندی ندارند. در جهان، تبلیغات کتاب‌، بُرد زیادی دارد و کتاب ضعیف را هم به فروش می‌رساند، ولی در کشور ما در انبوه تبلیغات کالاها، «کالای کتاب» ناپدید است.

«آیا هنوز مسئولین کشور درنیافته‌اند که کتاب یک کالا است و هر کالایی برای آن که مردم به وجودش پی ببرند، نیاز به تبلیغات دارد؟ ‏
«‏یک برند هنگامی که مدل جدید گوشی تلفن‌ همراه‌اش را به بازار می‌فرستد، همه بیلبوردها و بنرها و تابلو‌ها و دیرک‌ میانه بلوارهای شهر را در اختیار خود می‌گیرد و به فروش میلیونی دست می‌یابد، ولی کتاب نمی‌تواند در کشور 80 میلیونی، یک‌هزار نسخه بفروشد! ‏
‏«ناشران، شناساندن کتاب‌های چاپ‌شده خود را در تلویزیون و روزنامه‌ها بسیار کارآمد می‌دانند، اما توان مالی ندارند. پخش کتاب هم کُند است و بسیاری کتاب‌ها مانند سیب‌های یک باغدار، فصل خود را از دست می‌دهد و در انبار می‌پوسد.

«‏ناشران تضمینی برای خریدهای دولتی کتاب خود نمی‌خواهند و خواهان پشتیبانی دولت(مانند دادن یارانه کاغذ) نیستند؛ اینگونه «کاج» توانا روی پای خود می‌ایستد و «کاج ناتوان» می‌افتد و از میدان نشر بیرون می‌رود. کمبود سرمایه و کم‌توانی ریالی ناشران باید از راه بانکی و خودجوش حل شود، در چنین وضعیتی می‌توان به آمارهای چاپ کتاب دوباره باور آورد.»‏

**زایش دوباره کتاب
دکترمحمدعلی‌ پیوند- مدرس علوم ارتباطات دانشگاه با گونه‌ای پیش‌آگاهی از آینده کتاب می‌گوید: «نویسنده‎ ‎‏(آفریننده‎ ‎و هنرمند) برآن است که با مفاهیم طرح‌کرده، با دیگران ارتباط بگیرد و زمانی این ارتباط برقرار خواهد شد که دیگر چرخ‌ها(سرمایه، دستگاه نشر، پخش کتاب و تبلیغاتِ فروش) خوب کار کند.

«همان‌گونه که انسان‌ها برای ادامه زندگی در همه دوران‌ها نیازمند تغذیه جسم خود هستند، بی‌گمان کتابخوانی نیز ویژه یک دوران نیست و در آینده نیز کم‌وبیش جایگاه خود را خواهد داشت، زیرا بهترین ابزار دادوستد اندیشه است. ‏

‏«در کشورهای کهن با دیرینگی چندین هزارسال، نشانه‌های آفرینش و اندیشه بسیار است. آنان در شمار مردمانی بوده‌اند که بیشترشان، شب را به روز نمی‌رساندند، مگر مطالعه کرده باشند. در دوران ارتباطات و اطلاعات نیز کتابخوانی، بی‌گمان بخشی از ابزار پیشرفت است و اگر غیر این باشد در آمارها، کتابخوانی از سنجه‌های توسعه و پیشرفت به شمار نمی‌رفت. چگونه ممکن است بدون مطالعه، دانش و فناوری و هنر و ادبیات شکوفا شود و فرهنگ به پرواز درآید؟

«در همه جای جهان، بیگانگان با کتاب به گونه‌ای با فرهنگ و هویت خود نیز بیگانه‌ شده‌اند. بخش بزرگی از «فرهنگِ» هویت‌ساز، آموختن فرهنگ است که باید خواند و دانست تا فرهنگ پویندگی خود را از دست ندهد. اگر جوانان یک کشور فرهنگ خود را با مطالعه نیاموزند، فرهنگ رو به فراموشی می‌رود و به نسل‌های آینده انتقال نمی‌یابد. ‏
‏«در زمان ما(دوران کورس فناوری، اطلاعات و ارتباطات) دیگر ابزارهای آموزشی هنوز نتوانسته‌اند کارکردی به خوبی کتاب داشته باشند و جای آن را پر کنند. از دیرباز خواندن و آموختن به وجود انسان آمیخته شده و برای دانستن و فراگرفتن و دانشمندشدن به ابزارهایی نیاز است که هنوز مفیدتر از کتاب یافت نشده است.

«‏شکوفایی اقتصادی بستگی به شکفتن کتاب دارد. رویکرد به کتاب می‌تواند اقتصاد تولیدگر به بار آورد، اما اقتصاد نمی‎تواند کتابخوان بپروراند. بسیار انسان‌ها هستند که وضعیت اقتصادی خوبی دارند(و به گویش کوچه و بازار) خوب «پیشرفت» کرده‌اند، اما به لحاظ فرهنگ و اندیشه، پیشرفتی نداشته‌اند و تاخر فرهنگی دارند.

«توسعه‌نیافتگی و واپس‌ماندگی برخی کشورها به سبب بهاندادن به نشر کتاب و فرهنگ کتابخوانی است. اگر کشورهایی همچنان در وضعیت جهان سومی(فقر مالی و اندیشگی) به سر می‌برند، برای آن است که یا فرهنگ دیرین کتابخوانی در میان‌شان نبوده است، یا اگر بوده از آن دور افتاده‌اند.‏

«‏رهایی از عقب‌افتادگی و واپس‌گرایی در برخی جامعه‌ها نشان می‌دهد که چگونه با رویکرد به کتاب و آموختن توانسته‎اند به اطلاعات و داده‌ها و فناوری دست یازند و در کنارش پیشرفت فرهنگی نیز داشته باشند و با دستاوردهای فرهنگی خود(فیلم و سریال) در دیگر کشورها حضور یابند.

«بدون کتابخوانی و آموختن، اطلاعات(دانش)، به دست نمی‌آید و بدون اطلاعات، توسعه و پیشرفتی در کار نخواهد بود. در جامعه‌ای که غبار نادانی آن را فراگرفته است، کتاب فروشی نمی‌رود. خرید کتاب در جایی رخ می‌دهد که فرهنگ خریدن آن وجود داشته باشد. با وجود فرهنگ بهادادن به کتاب، کسانی با اندک درآمد خود نیز کتاب خواهند خرید. ‏
«‏در این میان تبلیغات، نقشی خُرد و کوچک دارد. در هیچ جای جهان، دانش، اندیشه، فرهنگ و خِرد با تبلیغات نبالیده است. البته بخشی از دستاوردهای کتابخوانی، تکنولوژیک است، برای همین در کشورهای صنعتی بزرگ جهان، شمارگان کتاب‌های گوناگون علمی و داستانی شگفت‌انگیز است.»

**نمایشگاه و فرهنگ مطالعه
برگزاری نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ـ به گفته حبیب مهر خیری ـ کتابفروش، می‌تواند رویدادی در پهنه اقتصاد کتاب و فرهنگ کتابخوانی باشد، زیرا هرسال و پیاپی برگزار می‌شود. ‏

او می‌گوید: «خب، لمس کتاب در نمایشگاه، متفاوت از دیدن آن در پشت شیشه زینت‌گاه(ویترین) کتابفروشی‌ها است. حضور در نمایشگاه کتاب در شمار برنامه‌های هر سال خانواده‌ها است و از شهرستان‌ها نیز پیشوازکننده دارد. ‏

«‏برخی ایراد می‌گیرند که نمایشگاه همان‌گونه که از نامش پیداست، جایی برای آشنایی است نه تک‌فروشی؛ ولی هنگامی که نمایشگاه کتاب می‌تواند یکی از راهکارهای گسترش خواندن باشد، چرا نتوان از آن برای فروش کتاب هم استفاده کرد؟ ‏
‏«نمایشگاه کتاب هنگامی می‌تواند دستاورد بهتری داشته باشد که در کنارش نمایشگاه تخصصی نیز برگزار شود. همان‌گونه که در جهان نیز هر سال با هدف گسترش اندیشه و فرهنگ و کتاب، نمایشگاه‌های کتاب برپا می‌شود. با آن که در چند روز نمایشگاه، کتابفروشی‌های شهر افت بازار بیشتری را گواه‌اند، ولی من وهمسرم که این کتابفروشی را راه‌اندازی کرده‌ایم، از برپایی نمایشگاه سالانه خوشنودیم.‏
«‏هنگامی‌که از اهمیت «کتاب» و «خواندن» در جامعه کاسته می‌شود و گرایش به سرمایه‌گذاری در این زمینه کاستی می‌گیرد، راه برای «کتاب‌های زرد» باز می‌شود و کتاب‌های ارزشمند بومی یا برگردان از دیگر زبان‌ها کاهش می‌یابد.

«نمایشگاه جهانی کتاب فرانکفورت(در ماه اکتبر هر سال)، بستر گردهمایی کتاب‌دوستان است و بازپسین روز، ویژه گردهمایی بنگاه‌های ادبی(فعالان نشر) و نیز روزنامه‌نگاران است؛ و کتابداران و متخصصان در کار هدایت بازدیدکنندگان و شناساندن فناوری‌های روز تولید و پخش کتاب‌اند.

«در نمایشگاه‌های کتاب جهان، بنگاه‌های بازرگانی چاپ و پخش کتاب نیز جایگاه‌های ویژه خود را دارند که بتوانند رایگان تبلیغ کنند. در نمایشگاه کتاب فرانکفورت آلمان، آموزشگاه‌ها(کالج) به گونه ویژه، درگیر آموزش تخصص‌های چاپ(برای نمونه دیجیتال) و بازاریابی و پخش دستاوردها به دانشجویان هستند و روزهای بازدیدِ متخصصان جداست. برنامه پاسداشت نویسندگان نیز برپا می‌شود و زمینه دیدار مرتب نویسندگان و خوانندگان و خریداران کتاب فراهم می‌آید، این‌ها تجربه‌های ارزشمندی است.

‏«هرسال نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در حالی برگزار می‌شود که بازار کتاب همچنان غیراقتصادی است، هم برای مردم که توان خرید ندارند و هم برای ناشران که توان مالی آنان کم است و هم برای کتابفروشی‌ها که عشق کتاب دارند. اینک بازار کتاب، نفس‌های پایانی را می‌کشد و چالش‌ها نفسی برای عاشقان کتاب برجا نگذاشته است، از اینرو همه چشم امیدشان به نمایشگاه کتاب است. هم نویسندگان و هم دست اندرکاران چاپ کتاب. هرچند همه می‌دانند که این رویداد نه هر فصل، بلکه سالی یک هفته است و بیشتر به تسکین‌دهنده درد بازار کتاب و کتابخوانی می‌ماند.

«‏زمان درازدامن اجازه چاپ کتاب از سوی اداره ارشاد نیز نویسندگان و خوانندگان بیشتری را می‌پراکند. نمایشگاه کتاب تهران برای بسیاری از ناشران، ویترینی گذرا برای کتاب‌هایشان است. بسیاری از ناشران که از خود کتابفروشی برای به نمایش گذاشتن‌کتاب‌ ندارند، کتاب‌هایشان را به ما می‌سپارند و ما برای کمک به نویسندگان، پورسانت کمی می‌گیریم، چون زندگی ما از راه فروش کتاب نمی‌گذرد. ‏

‏«همچنین نمایشگاه بین‎المللی کتاب محل رو-در-رو شدن ناشران و خوانندگان است، زیرا کمتر کتابفروشی یافت می‌شود که آشنایی‌اش با یک کتاب، بیش از اسم نویسنده و نام کتاب باشد.‏

«‏گرایش به چاپ کتاب‌های زرد و کتاب‌های ضعیف برگردان‌شده خارجی زیاد شده است. در باره نقش اقتصاد هم این که به سبب کاهش توان مالی مردم کتاب‌دوست، سیر فروش کتاب در نمایشگاه، هرسال رو به پایین است. به سبب نزدیک‌شدن به خط‎فقر طبقه میانه(متوسط)، پیوندها با کتاب گسسته است و کمتر کسی ماهی یک کتاب می‌خرد و می‌خواند. نبود فرهنگ کتاب‌دوستی سبب شده است که بسیاری از خانواده‌ها کتاب‌های غیردرسی را سدی در برابر موفقیت تحصیلی فرزندان خود بدانند.

**آمادگی خوکردن به خواندن
یک روان‌شناس باور دارد که دوران «کودکی» شکل‌پذیر است به ویژه در خانواده، بنابراین بهتر است خوکردن با کتاب را از کودکی آغاز کرد. کتاب و مطالعه می‌تواند به رشد اندیشگی و فرهنگی و اجتماعی کودک کمک کند و سرانجام به پدیده انسان بالنده بینجامد.
شهره نامی ـ روانشناس کودک می‌افزاید: «ذهن کودک سرشار پرسش است و برای پاسخ آن‌ها فقط خانواده را در وهله نخست می‌شناسد و این خانواده است که می‌تواند مورد اطمینان او باشد؛ برای او سپس دوستان و آموزگاران‌اش قرار دارند و در این میان باید کتاب را نیز به او شناساند. کودک نخستین پاسخی که از هریک اینان دریافت می‌کند، ملکه ذهن‌اش می‌شود. نقش پدرو مادر به ویژه مادر به لحاظ برخورد و ایجاد بستگی با کودک، در کتابخوان شدن او بسیار مهم است.»

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار