مردم به نفع هیچ کسی کنار نکشیدند!
پارسینه: فرزین پورمحبی در خبرآنلاین نوشت، شروع دوران پسا انتخابات
ملت ما هر چقدر هم غیر قابل پیش بینی باشند حداقل یک چیزشان قابل پیشبینی است که همیشه سر بزنگاه سر و کله شان پیدا می شود. به هر حال چه غیر قابل پیشبینی و چه قابل پیش بینی کارشان را می کنند و می روند. امیدواریم مسئولین هم این کاره باشند و قدر بدانند!
ملت، کلاس نمی گذارند. آبستراکسیون نمیکنند به نفع هیج کسی کنار نمی کشند. در شرایط های حساس کنونی چرت نمیزنند. وقتی هم بیدارند جار و جنجال راه نمیاندازند. بی سر و صدا و با پای خودشان به پای صندوق های رای میروند و با دست خودشان دستی به سر و گوش سرنوشت شان می کشند. کلی لایک به مرامشان و گلی به جمالشان.
انصافا اول تا آخر این انتخابات عجیب و جالب بود. مثلا یکی از دوستان بنده، به عنوان «رای اولی» در این انتخابات شرکت کرد. شاید اگر بدانید ایشان 50 ساله است برایتان جالبتر باشد! باری، به هر جهت، طی مراسم عظیم و باشکوهی «ملک پاستور» با یک قرارداد چهارساله، اجاره داده شد.
حالا این گوی و این میدان ... کسی که گفت بهتر میزند، باید بیاید و بستاند و بزند. نوبتی هم که باشد نوبت حماسهآفرینی او و کابینه اش هست. پیشنهاد ما این است که برنده انتخابات به جای کری خواندن به رقیبان و خس و خاشاک گفتن به رای ندهنگان و پز دادن و جشن گرفتن و ... یکی از پوسترهای تبلیغاتی خود را قاب کند و بگذارد سر طاقچه تا جلوی چشم و سر لوحه کارهایش باشد ... از این به بعد ملت بشدت تماشاگر می شوند و راستیآزمایی می کنند و مثل داوران مسابقات خوانندگی که به نشستن شعرها به روی آهنگ ها نمره می دهند برای به ثمر نشستن شعارها در عمل امتیاز میدهند.
رئیس جمهور اگر دلسوز باشد، دلواپسی معنی ندارد. اگر معلم باشد بتدریج یاد می دهد که پریدن از دیوار سفارت ها و لغو کنسرت ها کار آبرومندی نیست. سرش را می اندازد پایین و به دستهای پشت پرده جواب سر بالا میدهد. «خدمت گزار» به معنی واقعی کلمه می شود. حق تقدم را به عزت کشورش می دهد. شایسته سالاری را تصادفا از بین هم جناحی های خودش شروع نمی کند، مخالفانش را لایک می کند تا آنها هم رسم ادب بیاموزند و بفهمند ادب مرد به ز دولت شان است. فقط و فقط آدم حسابی ها را بر سر کار می نشاند نه کسانی را که به آنها مدیون است. به فعالان ستادش به رسم تشکر نوشابه می دهد اما برایشان نوشابه باز نمی کند. همه اقشار ایرانی را در یک دورهمی صمیمی جمع می کند. وقتی خودمان با هم باشیم و دعواهایمان را به حساب دعواهای خانوادگی بگذاریم به این مو قسم که بابای آمریکا هم هیچ غلطی نمی تواند بکند. مصیبت آنجاست که کرم از خود درخت باشد. پس مراقب خودمان باشیم که هم سرما نخوریم و هم سرمان را نخوریم تا سرمان به باد نرود.
دوران پساانتخابات هم مثل دوران پساتحریم است ...
اصولا همه یکجورایی چشم به راهند تا وضعشان از اینی که هست بهتر شود. این درست که مردم معمولا منتظرند اتفاقی بیفتد و خوشبخت شوند. اما مهم این است که اگر هم نرسند باز به آینده امیدوار باشند. یعنی به رئیس جمهورشان تحت هر شرائطی اطمینان کنند. امید هم یعنی همین. زندگی برای مردم مثل یک پاکت تخمه است؛ ته پاکت تخمه را با همه تخمه های تلخ و شیرینش بالا میآورند و با چند تخمه تلخ معامله را بهم نمی زنند و تحمل می کنند. اما اگر کل پاکت تخمه تلخ باشد پاکت را بدون هیچ ترحمی دور می اندازند.
به امید زمانی که مردم به چیزی که حقشان و لیاقتشان است برسند، راستی اگر در خانه طاقچه نبود می توان پوستر را بغل دست همان قرآنی گذاشت که قبلا در استخاره خوب آورده بوده. اصلا جایش مهم نیست؛ مهم این است که بغل دست هم باشند. به امید سربلندی ایران و ایرانی
ارسال نظر