فرارو نوشت:
اینکه دو نفر در خیابان همدیگر را به قصد کشت، کتک بزنند صحنهای تکراری است؛ اما هر چه بر تعداد این صحنهها افزوده میشود، تماشگران بیشتری گرد میآیند تا با بیاعتنایی و لبخند شاهد درگیری باشند و حتی از برای ثبت کردن این ماجرای هیجانانگیز از آن فیلم بگیرند. اعدام قاتلان و متجاوزان هم که برای عبرت در ملاءعام صورت میگیرد، دیگر به تأتری خیابانی بدل که طرفداران خاص خودش را پیدا کرده است. در چنین شرایطی مسؤولان و کارشناسان تلاش میکنند تا هر کدام برای این پدیده علتی پیدا کنند.
به گزارش سرویس اجتماعی فرارو ؛ اگر تا چند سال پیش در مورد افزایش درگیریهای خیابانی هشدار داده میشد، این روزها شدت گرفتن انواع خشونت و درگیریهای عمدی مورد توجه قرار گرفته است.
در کنار دلایل بسیاری که برای چرایی این اتفاق بیان میشود، یکی از رؤسای حوزه پیشگیری از جرم، شرایط اجتماعی، بیکاری، تورم، گرانی و نبود شادی و نشاط را مطرح میکند.
تا تورم هست، خشونت هم هست
یک جامعهشناس
در گفتوگو با فرارو ، ارتباط میان فقر، بیکاری و تورم با افزایش جرم و خشونت در جامعه را صد در صد مستقیم میداند و در این باره گفته است: « وقتی فقر، بیکاری و شکاف طبقاتی در جامعه بوجود بیاید، ما شاهد انفجار رفتاری در درون خانواده و پرخاشگریهای افراد با یکدیگر در کوچه وخیابان هستیم.»
دکتر امانالله قرایی معتقد است که این مسئله باعث میشود خشونت به تدریج در خانواده شکل بگیرد و سپس به درون اجتماع راه پیدا کند.
آسیبشناس دیگری هم علت اصلی بیشتر خشونتها را فقر و تورم میداند و میگوید: «با بالا رفتن تورم، فقر نیز بالا میرود. فقر زیربنای تمام آسیبها است و با بررسی آمار متوجه میشویم كه در ده سال اخیر میزان جرایم و خشونتها بیشتر شده است.»
مدیركل امور آسیبدیدگان سازمان بهزیستی نیز به تازگی اعلام کرده است که بر اساس آمارهای سال 90، فقر مهمترین عامل در بروز پدیده زنان خیابانی است.
مشکلات اقتصادی و بی تفاوتی مردم در برابر خشونت
پژوهشگرانی معتقدند که مدیریت اجتماعی در جامعه ما به دلیل نگاه دستوریاش، نتوانسته ارزشها را منتقل کند. در نتیجه انسجام اجتماعی خدشهدار شده است.
درکنار این موضوع، مشکلاتی از قبیل فقر، ترافیک، ناامنی شغلی و... باعث پریشانی ذهن و روان مردم شده و این موضوعات به تدریج شرایطی را ایجاد کرده است که در کنار افزایش خشونت، نوعی بیتفاوتی نسبت به این پدیده ناهنجار شکل گیرد.
کارشناسان میگویند که وقتی کمر والدین زیر با خرج و مخارج زندگی و هزینههای رو رشد خم میشود، در درجه اول محیط امن خانه به صحنه آشوب و تشنج دائمی تبدیل میشود و در درجه بعدی توجه به فرزندان به شکل چشمگیری کاهش مییابد.
آنطور که روانشناسان عقیده دارند خانواده یکی از مهمترین دلایل پرورش خشونت در افراد است. به این ترتیب ریشههای خشم و خشونت در اعضای خانواده شکل میگیرد و چندان طول نمیکشد که بار سنگین التهاب از درون خانوادهها به اجتماع سرایت میکند.
در چنین مواقعی کمبودهای فرهنگی، ناآرامیهای روحی و مشکلات اقتصادی دست به دست هم میدهند تا آستانه تحمل مردم پایین بیاید و کم کم خشونت، امری عادی و طبیعی شود. این گونه است که تماشای صحنههای دردناک و خشن به نوعی تفریح تبدیل میگردد.
یک جامعهشناس بر این باور است که امروزه خشونت در فرهنگ ما عادی شده و به سادگی از کنار آن عبور میشود. دکتر افشار نادری در این باره گفته است: «ساختاری ریشه اصلی خشونت است، زمانی که ساختار بر فرد فشار میآورد و او را دچار محرومیت میکند، خشم را در فرد دامن میزند و او را وادار به طغیان میکند.»
رئیس اداره پیشگیری از وقوع جرم قوه قضائیه نیز این اتفاق را حاصل احساس شدید ناکامی اجتماعی میداند و بر این عقیده است که امروز در جامعه ما فضای بسیار رقابتی در همه زمینهها دیده میشود، فرصت مناسب رشد و ترقی برای جوانان وجود ندارد و افراد احساس تبعیض و محرومیت میکنند. این عوامل را که با هم جمع کنید، خیلی دور از انتظار به نظر نمیرسد که خیابان به فضای جرم و بروز ناکامیهای اجتماعی تبدیل شود.
متأسفانه در این بین ارائه اطلاعات ضد و نقیض و متفاوت از میزان خشونت در سطح اجتماع، از اهمیت این مسئله میکاهد و باعث میشود که به جای عطف توجه بیشتر، روی این پدیده سرپوش گذاشته شود. حال آنکه کارشناسان عقیده دارند اعتمادسازی و وضع قوانین و مقررات مساوی از سوی نهادهای مختلف بهترین راه کاهش خشونت در جامعه است و از بیاعتنا شدن مردم در برابر رفتارهای خشن جلوگیری میکند.
ارسال نظر