شوهرم به خانواده اش وابسته است،طلاق ميخواهم
پارسینه: وي ادامه داد: اين وضع به گونهاي است که در مدت يکسالي که با شوهرم زندگي ميکنم هميشه او به خانواده پدرياش بيشتر از من توجه داشته است و حتي از محل کار به خانه مادرش ميرود، برخي مواقع نيز بدون آن که به من اطلاع بدهد، شب را نيز در خانه مادرش مي ماند.
زني در دادگاه خانواده گفت: وابستگي شديد همسرم به خانوادهاش من را کلافه کرده است، به همين خاطر طلاق ميخواهم.
اين زن گفت: مدت زيادي نيست که زندگي مشترک خود را آغاز کردهايم اما وابستگي شوهرم به خانوادهاش من را کلافه کرده و ادامه زندگي مشترک را برايم غيرممکن کرده است.
وي ادامه داد: اين وضع به گونهاي است که در مدت يکسالي که با شوهرم زندگي ميکنم هميشه او به خانواده پدرياش بيشتر از من توجه داشته است و حتي از محل کار به خانه مادرش ميرود، برخي مواقع نيز بدون آن که به من اطلاع بدهد، شب را نيز در خانه مادرش مي ماند. اين زن افزود: علاوه بر اينها شوهرم در طول روز نيز هر موقع بيکار باشد، نزد مادرش ميرود و کمتر زماني را با من که همسرش هستم، ميگذراند.
در ادامه دادگاه مرد نيز در پاسخ به اظهارات همسرش، خطاب به قاضي گفت: من نسبت به پدر و مادرم حساس هستم و نميتوانم به طور کلي آنان را فراموش کنم اما اينکه اصلا براي همسرم وقت نميگذارم را يک دروغ بزرگ مي دانم. وي ادامه داد: همسرم در ابتدا نيز با پدر و مادرم دشمني داشت و تلاش ميکرد که من به طور کلي با خانوادهام قطع رابطه کنم. من همسرم را طلاق نميدهم و حاضر هم نيستم موضوع خانواده پدريام را آنطور که او ميخواهد دنبال کنم.
در پايان رسيدگي، قاضي پس از شنيدن اظهارات اين زوج، حکمي مبني بر طلاق صادر نکرد و رسيدگي بيشتر به اين پرونده را به جلسه آينده و پس از مراجعه زن و شوهر به واحد مشاوره موکول کرد.
منم ﺩچاراین حس شﺩم خیلی سخته شبها یا روزها منتظر کسی باشی که بابوﺩنش شاﺩ ت میکنه ولی اون بوﺩن ﺩرکنارخانواﺩه باباش خوشحاله من سرکا ر میرم با شوهرم خوبم حتی باخانواﺩش ولی اشتیاقش برای ﺩرکنار ماﺩرش هرروز بیشترمیشه ولی طلاق نمی کیرم
شوهرم به کل خانوادش وابسته است ۸برادر و دو خواهر مامان و باباش.شوهرم خودش من و بچه ها رو فدای خانواده اش میکنه.در مقابل اونا سر رو از پا نمیشناسه.ماهی دست کم ۲۰ روزش خونه ما تشریف دارن .اصلا به روی مبارک خودشون نمیارند من شاغل هستم و روی دقیقه های زندگیم حساب میکنم.شوهرم و خانوادش اصلا به من فکر نمیکنند فکر میکنند وظیفه منه که همش دز خدمت اونا باشم.بخدا بریدم