درمان وسواس با این توصیهها!
پارسینه: امام صادق (ع) فرمود: «شیطان با وسوسه نمیتواند علیه آدمی اقدامی کند، مگر آن که آدمی از یاد خدا روی برگرداند و فرمان خدا را گردن ننهاده و نهی وی را بی اهمیت بنگارد.
"وسواس" عبارت است از رفتارها، عقاید، افکار یا تصوراتی که تکرار شونده و پایدار هستند. برخی معتقدند که وسواس نوعی غریزه واخورده و ناخودآگاه است.
با مراجعه به آیات، روایات و متون اسلامی میتوان مشاهده کرد که وسواس انواع متفاوتی دارد که عبارتند از: وسواس فکری (ترس از بیماری و تفکر افراطی در مورد سلامتی)، وسواس اعتقادی (اندیشههای بیهوده درباره مرگ، قبر، برزخ و معاد)، وسواس افراطی (داشتن افکاری که به هیچ وجه عاقلانه نمیباشند)، و وسواس عملی (تکرار رکعات نماز، طهارت یا غسل.)
در قرآن کریم نیز آمده است که «فوسوَس لهُما الشیطان»؛ (اعراف: 30) پس شیطان آنان را وسوسه کرد. بنابراین، «وسواس» با (فتح واو) هم به معنای شیطان و هم به معنای گفته وسوسه آمیز است.
امام صادق (ع) فرمود: «شیطان با وسوسه نمیتواند علیه آدمی اقدامی کند، مگر آن که آدمی از یاد خدا روی برگرداند و فرمان خدا را گردن ننهاده و نهی وی را بی اهمیت بنگارد.
در روایت دیگر از عبدالله بن سنان آمده است: به امام صادق (ع) قضیه مردی را گفتم که در وضوی نماز وسواس دارد، آن گاه افزودم: او مردی عاقل است، امام فرمود: چگونه عاقل است، در حالی که از شیطان پیروی میکند؟!
اسلام و درمان وسواس
آنچه در ابتدا در درمان این بیماری نیاز به درمان دارد، " فکر و ذهن" افراد نسبت به دین اسلام و احکام دین است. بنابراین انسان وسواسی قبل از آن که پیرو خدا و عقل باشد، تابع شیطان و هوای نفس خود است و به جای آن که از حکم خدا و پیامبر تبعیت کند، از هوای نفس خود پیروی میکند؛ زیرا خداوند در قرآن میفرماید که: «یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر؛ خداوند خواسته است که بر شما آسان بگیرد و نمیخواهد به کسی سخت بگیرد». اسلام همان گونه که در روایات آمده، دین سهله و سمحه است و معنایش همین است که احکام الهی، راحت و آسان است و خداوند هیچ گاه بر انسانها سخت نمیگیرد، به همین جهت در هیچ حکمی سختگیری نکرده است. اگر روزه گرفتن برای انسان مشقت دارد، نباید روزه بگیرد و به جای آن باید طعام و غذا بدهد. اگر نماز که ستون دین است، ایستاده ممکن نباشد، نشسته و حتی خوابیده بخواند و یا در میدان جنگ به اشاره نماز بخواند.
این بیماری در سایه تلقینات شیطانی ایجاد شده و برخی از عوامل دیگر آن را تشدید نموده، حتی ذهن و فکر شما را در تسخیر خود قرار داده و مفهوم غلطی را از نماز و طهارت و عبادات در ذهن شما قرار داده است. اسلام این گونه گفته و در رسالههای مراجع به همین نحو آمده، اما انسان وسواسی برخلاف حکم خدا و پیامبر و حتی آنچه در رسالهها آمده است، عمل میکند.
پیشگیری و درمان
در این مورد حتی منابع اسلامی از قول معصومین (ع) روشهای متعددی را برای پیشگیری و درمان وسواس پیشنهاد کردهاند که از آن جمله به موارد زیر اشاره میکنیم:
*بهره بردن از ادعیه و اذکار خاصی از جمله (لا اله الا الله) و (لا حول و لا قوه الا باالله) که در حقیقت ما حصل همه آن روشها را میتوان در "ذکر خدا" خلاصه کرد.
*در منابع علمی جدید، برای متوقف کردن افکار وسواسی، علاوه بر درمانهای دارویی و حتی قبل از آن، از روشهای خاصی استفاده میشود که مهم ترین آنها روش "توقیف فکر" نام دارد و بدین ترتیب است که از بیمار خواسته میشود که به طور عمد افکار وسواسی خود را آزاد بگذارد و در این بین ناگهان درمانگر با صدای بلند و بیزار کننده، فریاد میزند: ایست!؟! به نظر میرسد این عمل جریان فکر وسواسی را متوقف میکند. با این وصف برخی از اذکار و توجهات حین نماز، نه تنها با این قبیل روشها قابل مقایسه است، بلکه بسیار موثرتر به نظر میرسد.
*استفاده زبان و ذهن از ذکر "غیر المغضوب علیهم و لا الضالین" که جدایی راه مؤمن را از ابلیس و شیطان نشان میدهد، دست کم 10 بار، طی نمازهای یومیه و فیض بردن از سوره مبارکه "ناس" بعد از حمد، بخصوص توجه آیات شریفه "من شر الوسواس الخناس، الذی یوسوس فی صدور الناس" به عنوان عواملی قدرتمند در توقف افکار وسواسی مطرح هستند.
تاثیر نماز بر وسواس فکری
ائمه معصوم (ع) که پزشکان حقیقی بشرند، برای دوری از وسواس "ذکر خدا" را پیشنهاد کردهاند و این فرمان الهی است که: (اقم الصلوه لذکری) "برای ذکر من نماز را به پا دارید".
امام صادق (ع): شیطان به وسیله وسواس نمیتواند به ضرر بنده خدا کاری کند، مگر آن که بنده از یاد خدا اعراض کرده باشد.
همچنین سفارش شده که ذکر "لا اله الا الله و لا حول و لا قوة الا بالله" را تکرار کنید، به ویژه در زمانی که فکر شما متوجه اعمال و افکار وسواسی میشود.
منابع:
شناخت مشاوره از دیدگاه اسلامی، علی نقی فقیهی
محمود ارگانی بهبهانی، شناخت و درمان وسوسه و وسواس در اسلام
محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 57، ص 122.
ابن منظور، لسان العرب، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ج 15، ص 293
محمدبن یعقوب کلینی، فروع کافی، ج 3، ص 4، ح 7
ارسال نظر