لزوم آسیب شناسی تا نگاه امنیتی به انفجار فاجعه بار جمعیت کودکان کار خارجی در کلانشهرها!
پارسینه: گسترش حاشیه نشینی اتباع افغانستانی و پاکستانی در اطراف کلانشهرها بر اثر افزایش فقر و فلاکت در کشورهای همسایه ایران از یک سو، نیروی کار ارزان در خدمت شهرداریها تا مافیای پسماند زباله از سوی دیگر نوید آینده تاریک و غیر قابل پیش بینی برای کلانشهرها از جمله تهران را می دهد. مدیران شهری معلوم نیست برای مهار این جمعیت و مدیریت آنها در آینده چه تدبیری اندیشیده اند؟
تحریریه پارسینه - علی علیزاده | ساکنین بسیاری از کلانشهرها سالهاست با چهره نازیبای انباشت زباله در کنار سطلهای آشغال خیابانها اُنس گرفته اند. گویی تماشای این منظره این روزها نه تنها به شبها خلاصه نمیشود، بلکه در طول روز و ۲۴ ساعته زباله گردهایی را میبینند که یا سطل را دولا کرده، یا درون سطلها نیم خیز شده اند و یا محتویات مشمئز کننده سطلها را به سطح خیابان ریخته و به تفکیک و جستجوی آنها میپردازند.
در میان این زباله گردها بسیاری کودکانی را میبینیم که گویی توسط مافیای قدرتمندی به اسارت و به کار گمارده شده اند. کودکانی از جنس کودکان کار خیابان، متکدیان سر چهار راهها و کنار رستورانها و کافی شاپها که خیلی محترمانه به زورگویی و زورگیری آرام و نرم روی آورده و تلاش میکنند از جیب مردم حتی به مقداری اندک وجه نقدی تصاحب کنند.
تا چندی پیش تصاویر همین کودکان زباله گرد را افراد به اصطلاح دلسوز در شبکههای اجتماعی پیرهن عثمان کرده و مدعی میشدند که فرزندان ایران از سر فقر و بیکاری و تنگدستی در کنار خیابانها به تکدی گری تا زباله گردی روی آورده اند. والدینشان از وجودشان تجارت میکنند، از سوی دیگر آنها در معرض تعرض و تجاوز جنسی و.. هستند.
اما این تمام ماجرا نیست و اکنون بسیاری میدانند بخش زیادی از این کودکان و والدینشان اصالتاً ایرانی نیستند و ریشه پاکستانی و افغانستانی دارند. با تقبیح نگاه و نیت نژادپرستانه به این ماجرا باید اذعان کرد هر روز بر تعداد این افراد نه تنها اضافه میشود بلکه افراد مرتبط و مطلع در مصاحبه کوتاه با خبرنگار پارسینه تأکید کرده اند این جامعه تحت نظارت افراد خاص و متصل به بدنه شهرداریها مدیریت و سازماندهی شده اند و کوچکترین ترس و واهمهای از رسوایی ندارند.
سیستمی که ظاهراً پول گزافی به جیب کارفرمایان در سایه واریز میکند و این کارفرمایان سدی در برابر عملکرد خطرناک خود در هیچ زمینهای نمیبینند.
هر چند وجود کودکان کار ایرانی الاصل که در این روزهای بد حال اقتصاد، مجبور به کار اجباری هستند نمیتوان انکار کرد، اما موضوع بحث نگاه متفاوت و اجتماعی و امنیتی به قاچاق نیروی کار ارزان خارجی، حمایت مافیای دو سر و قلدر از آنها و بهره کشی و ثروت اندوزی از وجود این بی خانمانهای بی سرزمین است.
بی خانمانهایی که هم چهره شهرها را بسیار زشت کرده اند و هم امنیت مردم را به نوعی به خطر انداخته اند. آنها نه تنها از آویزان شدن به خودرو، کیف و لباس شهروندان در گوشه و کنار شهر ناراحت نمیشوند، بلکه با خیال راحت تمام زبالههای داخل سطلهارا بدون کوچکترین مزاحمی در خیابان تخلیه و در میان آنها به دنبال گنجی هستند که از چشمان مردم عادی پنهان میماند.
برخی از این کودکان و نوجوانان زباله گرد حتی بدون کوچکترین احساس ترس از بیماری، در میان زبالههای درون سطل مجاور مراکز درمانی و بیمارستانها بدنبال اشیایی هستند که کارفرمایانشان در ازای کشف آنها، مقداری ناچیز پول پرداخت میکنند.
تفکیک زباله بخشی مهمی از وظایفی هست که بین شهروندان تا شهرداریها تقسیم میشود، اما عملاً این نقش بخاطر کم کاری و سو مدیریت همیشگی بر گردن همین اهالی زباله گرد و جامعهای است که ظاهراً از میدان آماری مسئولان دور مانده است.
بسیاری از جامعه شناسان تأکید دارند زبالهگردی کودکان موجب بروز آسیبهای روانی، جسمی و اجتماعی میشود، البته آثار اساسی و مخرب این معضل در آینده کودکان بروز و ظهور پیدا خواهد کرد. حال تصور کنید بسیاری از این کودکان اصلاً ارتباطی با فرهنگ و زبان و ریشه ایرانی ندارند.
امروز خوب میدانیم بین نیروی کودکانکار اتباع و فعالیت مراکز پسماند رابطه مستقیم وجود دارد چراکه هردو مولد یکدیگر هستند.
چندی پیش محسن کرمانی به عنوان پژوهشگر حوزه اجتماعی گفته بود: مادامی که منافع عظیمی پشت الگوی سنتی بازیافت زباله و ورود غیرقانونی نیروی کار اتباع وجود داشته باشد این الگو هم تغییری نخواهد داشت؛ زیرا هرگونه نظارت و بررسی و حرکت اصلاحی در این خصوص بخواهد صورت بگیرد توسط قدرتمندان و ثروتمندان ذینفع منتفی خواهد شد و اتفاقی رقم نخواهد خورد.
حال امروز به نهادهای امنیتی هشدار میدهیم، اگر فکری عاجل برای ساماندهی قاچاق نیروی کار خارجی، زاد و ولد و ازدیاد نسل آنها در سطح شهرها اندیشیده نشود، هر لحظه امکان وقوع یک فاجعه وجود دارد. فاجعهای غیر از شیوع بیماری، به خطر افتادن سلامت روحی شهروندان و حتی فراتر از سرقت و زورگیریهای مرسوم!
تا کنون نه سازمان بهزیستی و نه وزارت کشور در رابطه با جمع آوری، بازگرداندن و ساماندهی اتباع خارجی رفتار قابل دفاعی نکرده اند، از سوی دیگر مافیای پنهان در زیر سایه مدیران قلدر متصل به ناکجاآباد هم که ترسی از واردات و به کارگیری نیروی کار خارجی در کلانشهرها ندارند، میماند مردم و فاجعهای که به شدت امکان رخ دادن آن محتمل است.
نمایندگان مجلس هم در این رابطه کار قابل ملاحظهای انجام نداده اند و در حد حرف فقط گاهی اشارههایی به این موضوع آنهم کلی داشته اند. از جمله رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس چند روز قبل از تلاش مجلس برای بازنگری در قانون مدیریت پسماند و پایان دادن به فعالیت مافیای پسماند خبر داد و مدعی شد: عواملی در بدنه شهرداریها با شبکههای پسماند داد و ستدهای غیرقانونی دارند.
سمیه رفیعی هر چند خبرهای امیدوار کنندهای درباره ساماندهی به این ماجرا عنوان کرده، اما بنظر نمیرسد چنین موضوعی برای سایر نمایندگان اولویت ویژه محسوب شود و دست کم اتفاق تازهای در کوتاه مدت در راه نخواهد بود.
این روزها حال و احوال اقتصاد بسیاری از کشورها خوب نیست. مردم پاکستان و افغانستان در ابعاد گسترده تری با فاجعه اقتصادی و اجتماعی و فقر و فلاکت دست و پنجه نرم میکنند. بحرانهای سیاسی، جنگ و درگیری، نا آرامیهای اجتماعی تا بلایای طبیعی، وضعیت مردمان این سرزمینهارا بدتر از قبل کرده است.
اقشار فرودست این جوامع در بسیاری از موارد برای فرار از رنج دردناک راهی جز پناهندگی و مهاجرت در مقابل خود نمیبینند. ایران در همسایگی این کشورها اولین مقصد کم دردسرشان هست. باید تدبیری اساسی اندیشید تا فاجعهای غیر قابل جبران رخ ندهد.
ارسال نظر