یک نگاه/ ریشهیابی بدنام کردن قومیتها در ایران؛ از قزوینیها تا رشتیها...
پارسینه: فرهنگ تمسخر را در کنار فرهنگ فحاشی میتوان یکی دیگر از ویژگیهای جامعهای دانست که تصور میکند با خون پاک آریایی ومکتب ایرانی سرآمد جهانیان است اما از بیماری های فراگیر ومهلکی رنج می برد که شاید در کمتر ملتی با این سابقه و انسجام اجتماعی دیده شود.
نازنین مشیری در بازتاب زندگی نوشت؛
غیرممکن است شما در جامعه ایران چندسال و حتی چندماهی زندگی کنید وانبوه لطیفهها و جوکهایی که راجع به قومیتها در افواه ایرانیان وجود دارد را نشنیده باشید؛ یزدیها به ترسو بودن متهمند، اصفهانیها به خسیس بودن، ترکها به پایین بودن ضریب هوشی، لرها به کمبود شخصیت و رشتیها هم به صفتی که تنها از زبان احمدی نژاد بعنوان یک مقام رسمی جاری گردید، حساب قزوینی ها که جداست.
اینها فقط نمونههایی بود از صفتهایی که موجب تمسخر واستهزا اقوام مختلف میشود، البته تنها در ایران نیست که چنین فرهنگی حاکم است در فرهنگ بینالملل نیز بطور مثال اسکاتلندیها به خست، آمریکایی ها به حماقت وانگلیسیها به تکبر مشهورند و حتی جوکها وکلیشههای شخصیتی در مورد ادیان نیز وجود دارد بخصوص یهودیها که تعداد بیشماری لطیفه و جوک در فرهنگهای مختلف حتی فرهنگ عبری در مورد پولدوستی و ترسو بودن آنها وجود دارد.
اما به نظر میرسد تنها این موضوع در ایران است که وسعتی بی حد یافته است به نحوی که شمار جوکهای قومیتی از هزاران عبور کرده وبه دهها وشاید صدها هزار رسیده است.
نکته جالب ویا باعث تاسف آن است که این نوع تمسخر قومیتی ونژادی در حال تبدیل شدن به یک هنجار است، نماینده سابق قزوین در مجلس، برخی از نمایندگان رقیب را به بردن به قزوین تهدید می کرد و یا بسیاری از جوک ها در مورد ضریب هوشی ترکزبانها توسط اعضای همین قومیت بیان وساخته می شود.
تردیدی نیست که این فرهنگ تمسخر قومیتی تهدیدی برای یکپارچگی ملی و هویت مشترک ایرانی محسوب می شود واز سوی دیگر بار روانی سنگینی را به اقلیتهای قومیتی در جمع های مختلف وارد میکند.
تمسخر ترکزبانان توسط فارسزبانان و یا طعنههای ناموسی به اهالی رشت وگیلان از جمله مواردی هستند که بارها به درگیرهای لفظی و فیزیکی بین مردم منجر شده است.
شاید یکی از دلایل شیوع بیش از حد جوکهای قومیتی استعداد طنازی ایرانیان و موقعیت تاریخی آنان باشد، ناکامیهای اجتماعی، ورزشی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی زمانی، یک ملت را در شرایط خاص و دشواری قرار میدهد که به تمسخر گرفتن موضوع یکی از راههای مواجهه با آن موقعیت از نظر روانشناسی است، فقدان روحیه جمعی در ایرانیان نیز موجب میشود تا بجای انسجام فرهنگ تیمی هر گروهی که به مناسبتهای مختلف مانند اعضای کلاسی درسی، تیمی ورزشی ویا جمعی همکار گردآمده اند به خرده فرهنگها تجزیه شده وبراساس قومیت به تحقیر وتمسخر یکدیگر بپردازند.
در این میان به نظر می رسد جمع آوری و ساماندهی جوکهای قومیتی می تواند به پژوهشگران حوزه اجتماع تصویری از خردهفرهنگهای حاکم در ایران بدهد، برخلاف ماهیت طنز که در قالبی شیرین به نقد می پردازد، جوکهای قومیتی بجای نقد رفتار بر تمسخر وتحقیر قومیتها متمرکز هستند و تقریبا فاقد مولفهای مثبتی در فرایندهای اجتماعی هستند.
فرهنگ تمسخر را در کنار فرهنگ فحاشی میتوان یکی دیگر از ویژگیهای جامعهای دانست که تصور میکند با خون پاک آریایی ومکتب ایرانی سرآمد جهانیان است اما از بیماری های فراگیر ومهلکی رنج می برد که شاید در کمتر ملتی با این سابقه و انسجام اجتماعی دیده شود.
این فرهنگ تمسخر به ویژه در دوران رضا شاه ملعون به ویژه برای ترک ها (که یک قرن بر ایران حکومت می کردند) ساخته شد.
این فرهنگ تمسخر به ویژه در دوران رضا شاه ملعون به ویژه برای ترک ها (که یک قرن بر ایران حکومت می کردند) ساخته شد.
زشته.نكنيد اين كارا رو
ملعون خودتی و جد و آبادت
منظورتون از "حساب قزوینی ها که جداست" چی بود؟؟؟؟