بحران در سیاست داخلی و خارجی آلسعود
پارسینه: سیاست های تحمیلی و بی نتیجه آل سعود در رابطه با قطر، نفرت مردم عربستان نسبت به سیاست تغییر ولیعهد و بی نتیجه ماندن یورش های تجاوزگارنه به یمن سیاست های داخلی و خارجی آل سعود را با بحران پرفشار مواجه کرده است.
عربستان زادگاه اسلام و به عنوان کشوری با درآمد های سرشار نفتی در جهان شناخته می شود وتولیدات نفت ریاض روزانه به بیش از هفت میلیون و 800 هزار بشکه می رسد و این امر این کشور را به یکی از غول های صادرات نفت خام به منطقه و جهان تبدیل کرده است.
جامعه عربستان را میتوان جامعهای در حال گذار به سمت مدرنیسم توصیف کرد که البته مصادیق این مدرنیسم با آنچه در دیگر کشورها شاهد هستیم تفاوت بسیار دارد و از مهمترین شاخصههای آن تغییر ساختارهای فکری روشنفکران سعودی بر اساس تغییر پارامترها مبتنی بر سلفیگرایی و با هدفم تثبیت جایگاه برادر بزرگ اعراب و حتی کسب جایگاه رهبری مسلمانان جهان است.
عربستان به دلیل قرار داشتن قبله مسلمانان در خاکش، همواره داعیه رهبری بر جهان اسلام را در سر می پرواند و با رویکردی 'ام القرا' و رقابت درصدد حذف سایر کشورهای اسلامی به خصوص ایران برای تحمیل های سیاست خود در منطقه است.
جامعه عربستان برخلاف گذشته تاکید زیادی بر تعامل با غرب و بهره مندی از پتانسیلهای بالقوه غربگرایی دارد که در این مسیر برخلاف دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس، به سلفیزه کردن این عوامل پرداخته است.
این کشور که برآمده از تغییر معادلات قدرت پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی و جنگ جهانی اول است با وجود پیوند نزدیک خود با کشورهای غربی به ویژه انگلستان و آمریکا، کارنامه بدی را در زمینه نقض حقوق بشر دارد.
به نقل از خبرگزاری رسمی عربستان با وجود درآمدهای هنگفت نفتی و گردشگری مذهبی، اما مردم عربستان از رویکردهای اشتباه آل سعود از بیکاری و فقر رنج می برند و نرخ بیکاری در این کشور به 37.8 می رسد.
'عبدالرحمان عالم استاد رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران در رابطه با سیستم حکومتی عربستان در کتاب بنیاد های غربی گرایی در عربستان' می گوید: نکته بسیار مهم در باب سیستم اداره حکومت در عربستان وجود دو رکن قدرت تقریبا مستقل در این کشور است، رکن سیاسی و رکن دینی که توسط حکامی مجزا اداره میشوند. این دو رکن تا حدود بسیار زیادی مکمل قدرت یکدیگر هستند اما این به معنای عدم وجود تضاد میان آنها نیست. از این روی اگر گرایش بیش از حد به غرب از جانب حکام سعودی منجر به کمرنگ شدن نقش وهابیت به عنوان ایدئولوژی حاکم بر این کشور شود قطعا به بروز واکنش از سوی حکام دینی ختم و دوگانگی ارکان قدرت در عربستان را در پی خواهد داشت.
در گزارش هفته گذشته در روزنامه الوطن چاپ کشور کویت آمده است: عربستان در زمینه دیگر شاخص های حقوق بشرکارنامه بدی دارد و تضییع حقوق زنان،وضعیت اسفناک کارگران خارجی، سرکوب اقلیت های دینی و قومی، عدم آزادی بیان و قلم، و به طور کلی عدم پایبندی به حداقل ارزش ها و حقوق پذیرفته شده در دنیای مدرن، این کشور را به جهنمی پر تناقض و بی تعهد ترین کشور جهان به حقوق بشر تبدیل کرده است.
براساس اسناد منتشر شده توسط ویکی لیکس، هر یک از خاندان سلطنتی به نسبت دوری و نزدیکی نسب شان ماهیانه بین هشت تا 350 هزار دلار دریافت می کنند که مجموعاٌ رقمی بالغ بر 2.5 میلیارد دلار از بودجه 42 میلیارد دلاری این کشور را تشکیل می دهد.
برخلاف دیگر نظامهای پادشاهی که از پدر به پسر منتقل میشود، در نظام آل سعود، قدرت میان پسران عبدالعزیز دستبهدست میشود و پس از آخرین فرزند بهناچار حکومت به نسل دوم منتقل میشود. این موضوع سبب شده تا پس از فوت هر پادشاه، عربستان همواره با بحران جانشینی و تعیین ولیعهد جدید مواجه باشد. در شرایط فعلی نیز با وجودی که قانوناً شاهزاده سلمان، ولیعهد 87 ساله فعلی پس از ملک عبدالله می تواند به سلطنت برسد، اما برخی ملاحظات مانع از این انتقال آرام شد.
همانطور که پیشتر ذکر شد در عربستان هفت هزار شاهزاده وجود دارد که به دو گروه کلی سدیری ها و غیر سدیری تقسیم می شوند. سدیری ها فرزندان و نوادگان منتسب به پسران "حصه سدیری" همسر مورد علاقه عبدالعزیز هستند که عبارتند از فهد، سلطان، عبدالرحمن، نایف، سلمان، ترکی و احمد. بقیه خانواده سلطنتی که به دیگر همسران عبدالعزیز منتسب هستند نیز در گروه غیرسدیری ها دسته بندی می شوندبر همین اساس این دو گروه همواره بر سر تصاحب قدرت با یکدیگر به رقابت می پردازند.
ارسال نظر