کره شمالی در برابر واشنگتن عقبنشینی کرده است؟
پارسینه: با اعلام خبر دیدار احتمالی سران آمریکا و کره شمالی، این سوال مطرح است که آیا پیونگیانگ از مواضع خود عقبنشینی کرده است؟
کمتر از یک ماه پیش جهان با یک خبر فوری بیدار شد: «پیونگیانگ آماده مذاکره است و سران کره شمالی و آمریکا به زودی دیدار میکنند.»
«دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا که کره شمالی را به اقدام نظامی تهدید کرده بود و به گفته خودش «تحریمهای بیسابقهای» علیه این کشور وضع کرده، تصمیم کره شمالی برای مذاکره را موفقیتی برای «کارزار فشار حداکثری» توصیف کرد و در قامت یک برنده ظاهر شد.
در روایت آمریکایی از تحولات شبه جزیره کره، کره شمالی تحت فشار شدید اقتصادی و از بیم حمله ناگهانی بمبافکنهای آمریکایی به عقبنشینی تن داده و «بالاخره» برای گفتوگو اعلام آمادگی کرده است.
این روایت چقدر دقیق است؟ آیا ترامپ اولین رئیسجمهوری است که از سوی کرهایها به گفتوگو دعوت میشود؟ آیا پیونگیانگِ تحت فشار عقبنشینی کرده؟
کافی است تاریخ شبه جزیره کره را از کمی بیش از یک دهه قبل دنبال کرده باشید تا متوجه شوید که پاسخ تمام سوالهای فوق منفی است. بر عکس، شاید بتوان گفت این واشنگتن است که از موضع خود عقبنشینی کرده. دعوت از روسایجمهور آمریکا برای گفتوگو، دستکم از دو دهه پیش وجود داشته و واقعیت این است که ترامپ اولین رئیسجمهوری است که تقریبا بدون قید و شرط چنین دعوتی را میپذیرد.
«جفری لوئیس» کارشناس منع اشاعه میگوید: «کره شمالی از بیش از ۲۰ سال پیش به دنبال نشست با یک رئیسجمهور آمریکا بوده است. در واقع از زمانی که "کیم جونگ ایل" [رهبر وقت کره شمالی] "بیل کلینتون" [رئیسجمهور وقت آمریکا] را دعوت کرد، این یکی از اهداف سیاست خارجی پیونگ یانگ بوده است.»
سال ۲۰۰۰ کلینتون برای دیدار با کیم جونگ ایل به پیونگ یانگ دعوت شده بود، اما بر خلاف ترامپ، او این دیدار را به نهایی شدن توافق خلع سلاح کره شمالی منوط کرد و به جای او «مادلین آلبرایت» وزیر خارجه وقت به کره شمالی رفت.
حتی در دوره «جورج بوش» پسر، یعنی زمانی که به اصطلاح «یک کابینه جنگ» روی کار بود و بوش پیونگیانگ را در کنار ایران و عراق در «محور شرارت» قرار داده بود، نامههایی بین دو کشور رد و بدل شد که در آن از احتمال دیدار مقامهای بلندپایه و عادیسازی روابط صحبت شد.
در دوره «باراک اوباما» هم وضعیت مشابه بود و مقامهای کرهای پیشنهاد توقف آزمایشهای موشکی و اتمی را در برابر پذیرش شروطی که در ادامه به آنها میپردازیم مطرح کرد، اما پاسخ اوباما منفی بود. هرچند «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه وقت آمریکا در سال ۲۰۰۹ به پیونگیانگ سفر کرد، اما هدف آن سفر وساطت برای آزادی دو تبعه آمریکایی محکوم به زندان در کره شمالی بود.
اوباما سال ۲۰۱۳ گفت: «این همان الگوی رفتاری است که ما از پدر و پدربزرگ او دیدهایم. از زمانی که من وارد کاخ سفید شدهام، یک چیز روشن بوده: اینکه ما به این رفتارهای تحریکآمیز پاداش نمیدهیم.»
دیدار با رئیسجمهور آمریکا همانچیزی است که پیونگیانگ سالهاست برای آن تلاش میکند؛ به رسمیت شناخته شدن توان این کشور و رسیدن به جایگاهی برابر با آمریکا در مذاکرات.
سوالات دیگری هم هست که باید به آنها پاسخ داد. کره شمالی برای چه مذاکره میکند؟ آیا کرهایها میروند تا توان اتمی و موشکهایشان را واگذار کنند و بازگردند؟ پیونگیانگ چه شروطی دارد که پیشینیان ترامپ نپذیرفتند؟
مقامهای کره جنوبی و بعد هم مقامهای چینی از قول دولت کره شمالی اعلام کردهاند که پیونگیانگ حاضر است درباره خلع سلاح اتمی صحبت کنند. این موضع هم موضوع جدیدی نیست. کره شمالی سالهاست که میگوید صرفا برای دستیابی به موازنه با ایالات متحده و ایجاد بازدارندگی در برابر این کشور سلاح اتمی ساخته و حاضر است در شرایط مناسب این تسلیحات را کنار بگذارد.
پیونگیانگ یک بار در سال ۱۹۹۴ با آمریکا به توافقی موسوم به «چارچوب مورد توافق» دست یافت و پذیرفت برای ساخت سلاح اتمی تلاش نکند. هرچند عدم پایبندی آمریکاییها به این توافق (از جمله خودداری این کشور از انتقال سوخت به نیروگاههای کره شمالی بر خلاف توافق) نهایتا موجب شکست آن و احیای برنامه اتمی کره شمالی شد، اما این کشور در سال ۲۰۰۵ هم بعد از مذاکرات ۶ جانبه با حضور آمریکا، اتحادیه اروپا و روسیه، در بیانیهای تأکید کرد که به «کنار گذاشتن کامل تسلیحات اتمی» متعهد است.
اما همانطور که در همان بیانیه هم تلویحا اشاره شده بود، این «تعهد» بدون قید و شرط نخواهد بود و شرایطی دارد که پذیرش آن برای آمریکاییها اگر ناممکن نباشد، بسیار دشوار است.
آمریکا و کره شمالی از زمان توقف جنگ دو کره در نیمه قرن گذشته تاکنون هنوز به صورت رسمی در وضعیت جنگ با هم به سر میبرند و تنها در عمل با یکدیگر درگیری نظامی ندارند. اولین شرط کره شمالی در مذاکرات، پایان دادن به این وضعیت، عادیسازی روابط و به رسمیت شناختن حاکمیت کنونی کره شمالی است.
شرط دیگر کره شمالی که در مذاکرات گذشته هم مطرح شده، خروج نیروهای آمریکایی از شبه جزیره کره و پایان دادن به پیمان نظامی این کشور با کره جنوبی است.
پیونگیانگ این حضور نظامی را تهدیدی برای موجودیت خود و نظام سیاسی کره شمالی میداند و بعید به نظر میرسد از شرط پایان حضور نظامی آمریکا، صرف نظر کند. کارکرد سلاح اتمی برای کره شمالی اطمینان از حفظ موجودیت بوده و در نبود چنین تضمینی، پیونگیانگ دلیلی برای خلع سلاح نخواهد دید.
این امری است که در اظهارات اخیر «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی در پکن هم مشهود است: «اگر کره شمالی و ایالات متحده به تلاشهای ما با حسن نیت پاسخ دهند و فضایی برای صلح و ثبات فراهم کنند و اقدامات گام به گام و هماهنگی برای دستیابی به صلح را در دستور کار قرار دهند، مسئله عاری کردن شبه جزیره از سلاح اتمی قابل حل است.»
نهایتا نمیتوان منکر این واقعیت شد که اوضاع در شبه جزیره کره تغییر کرده و ممکن است معادلهای که بیش از نیم قرن است لاینحل باقی مانده، در آستانه تحول قرار داشته باشد؛ اما یک چیز مسلم است، این تغییر حاصل رسیدن کره شمالی به جایگاهی قدرتمند بوده، نه از سر ضعف این کشور.
چقدر بدبخت شدیم که باید پاچه خواری کره شمالی کنیم