بازگشت قاتل فراری از آلمان
پارسینه: پسر جوان که در بزم مستانه دوستش را کشته و به آلمان گریخته بود پس از هشت سال زندگی پنهانی به کشور بازگشت و تسلیم پلیس شد .وی دیروز در دادگاه گفت در این سال ها عذاب وجدان رهایش نکرده است.
اوایل مهر ۹۰ وقوع درگیری خونین در قهوه خانهای در شهرری به ماموران کلانتری شاه عبدالعظیم گزارش شد. ماموران رهسپار قهوهخانه شدند و دریافتند که در درگیری خونین پسر ۲۸ سالهای به نام حسن با ضربههای چاقو جان سپرده است.
پلیس به تحقیق از شاهدان پرداخت و آنها همگی عامل جنایت را رامین معرفی کردند. آنها گفتند رامین و حسن با هم دوست بودند و در حال مستی با هم درگیر شدند و رامین دست به جنایت زد و گریخت.
فرار از ایران
تلاش برای ردیابی عامل جنایت آغاز شد، اما پلیس هیچ ردی از وی به دست نیاورد.
شواهد نشان میداد احتمالاً رامین به صورت غیر قانونی از کشور خارج شده است.
۸ سال بعد
در حالی که هشت سال از این ماجرا گذشته بود رامین از آلمان به ایران بازگشت، به پلیس آگاهی تهران رفت و تسلیم پلیس شد.
رامین قتل را گردن گرفت و گفت::در این سالها که به آلمان رفته بودم عذاب وجدان داشتم به همین دلیل به ایران برگشتم.
در دادگاه
رامین دیروز در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی برای رامین حکم قصاص خواستند.
سپس پسر جوانی به نام منصور که شاهد درگیری بود به جایگاه ویژه فراخوانده شد. وی در تشریح آن چه دیده بود به قضات گفت: یکی از دوستان ما فوت شده بود به همین خاطر همگی در قهوه خانه دور هم جمع شده بودیم. حسن و رامین مشروب خورده و مست بودند. ما همگی درباره دوست فوت شده مان صحبت میکردیم، اما نمیدانم چطور شد که حسن ناگهان شروع به فحاشی کرد. او گاز پیک نیکی را که در گوشه قهوهخانه بود برداشت و به سمت رامین حمله کرد. ما سعی کردیم مانع او شویم، اما او عصبانی بود و آرام نمیشد.
منصور ادامه داد: من برای میانجیگری وارد دعوا شده بودم، اما همان موقع رامین چاقویی را که در کمرم داشتم برداشت تا به سمت حسن حمله کند. من سعی کردم چاقو را از دست او بگیرم. دسته چاقو در دستان رامین و تیغه آن در دست من بود، اما وقتی حسن چاقو را کشید و دستم بریده شد ناخودآگاه چاقو را رها کردم. همان لحظه رامین چند ضربه به حسن زد و گریخت.
وی در پاسخ به سوال قاضی درباره این که متهم آن زمان مسلوب الاراده بود، گفت:: نه به نظرم رامین اراده داشت، اما هر دوی آنها مست بودند و حسن حال طبیعی نداشت. او رفتارهای عجیبی از خودش نشان میداد و مدام عربده میکشید.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت::من همه اتهامات را قبول دارم و شرمنده اولیای دم هستم. بعد از قتل به ارومیه رفتم و قاچاقی از کشور خارج شدم و به آلمان رفتم، اما حال و روز خوبی نداشتم. شبها نمیخوابیدم و نمیتوانستم هیچ غذایی بخورم. از این وضعیت خسته شده بودم.
وی ادامه داد: باور کنید حالا که حقیقت را گفته ام و در زندان هستم آرامش بیشتری دارم. عذاب وجدان در این هفت سال رهایم نمیکرد تا این که به یکی از برادرهای حسن پیغام فرستادم و به او گفتم قصد دارم به ایران برگردم. من چند روز بعد به کشور برگشتم و خودم را تسلیم پلیس کردم.
این متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: من با خانواده حسن رفت و آمد داشتم و با برادرهای او دوست بودم. من شرمنده آنها هستم و تقاضا دارم مرا ببخشند.
سپس مادر قربانی برخاست و گفت::در مدت هشت سال خانواده متهم سراغ ما نیامدند و هیچ دلجویی از ما نکردند و حالا رامین طلب بخشش دارد؟
متهم در پاسخ به زن سالخورده گفت::پدرم از ماجرایی که پیش آمده بود خجالت زده بود. به همین دلیل نزد اولیای دم نرفت. من و خانوادهام همگی شرمنده اولیای دم هستیم. من میتوانستم در آلمان بمانم و هرگز به ایران برنگردم، اما به خاطر عذاب وجدان به ایران برگشتم و حالا هر درخواستی که اولیای دم داشته باشند میپذیرم.
بنابر این گزارش، در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
تحلیل کارشناس
عذاب وجدان
نادر قنبری- جرم شناس
عذاب وجدان یک واکنش روحی و روانی است که از عملی غیرقانونی و غیرانسانی حاصل میشود و در بیشتر پروندههای کیفری شاهد آن هستیم.
در خیلی از قتلها میبینیم عامل جنایت چه بازداشت شود و چه فرار کند دچار عذاب وجدان میشود چرا که همه انسانها بیشتر به اقدامات مثبت اجتماعی گرایش دارند و اگر کاری انجام دهند که شرع، قوانین اجتماعی و قانون آن را تقبیح کرده است دچار عذابی روحی و روانی میشوند و همین حالت روانی کافی است تا رفتار عادی انسان مرتکب گناه فرق کند و اطرافیان متوجه آن شوند.
کسی که گرفتار عذاب وجدان شده است برای یافتن راهی برای رهایی از این پشیمانی به هر ریسمانی چنگ میزند و همین کافی است تا در مسیر درست که همان اعتراف در برابر مردان قانون است گام بردارد.
قاتل یا هر مجرم دیگر در چندین مرحله به جست و جوی آرامش میرود یا نزد دوستان و فامیل اعتراف میکند که همین چرخش دهان به دهانی گناه او باعث لو رفتنش میشود و او را در برابر قانون قرار میدهد. او با مراجعه به یک مشاور و در مسیر درمان به سمت مردان قانون میرود یا با وجود فرار و حتی آسودگی خیال از این که هیچ گاه مجازات نخواهد شد با عذاب وجدان مجازات روحی و روانی میشود تا جایی که حاضر است تسلیم مردان قانون شود حتی اگر مجازاتش مرگ باشد.
عذاب وجدان مکان و زمان نمیشناسد همه جا حتی در زیباترین و امنترین مکانهای دنیا حتی با فاصله زمانی بسیار، آرامش و خواب را از مجرم میگیرد تا جایی که خواب راحت در زندان برای مجرم بهتر از کابوس شبانه در رختخواب پر قو میشود.
گاهی عذاب وجدان برای گناهکاری که جرئت تسلیم شدن ندارد عواقب بدتری در پیش خواهد داشت به گونهای که بارها شاهد خودکشیهای ناشی از عذاب وجدان بوده ایم.
تاثیر عذاب وجدان گاهی معجزه میکند چرا که خانوادههای مقتولان یا حتی کسانی که از جرم متهم ضرر دیده اند وقتی با عذاب وجدان مجرم مواجه میشوند بخشش را در اولویت تصمیمات خود قرار میدهند و همین بهترین تاثیر عذاب وجدان در پروندههای جنایی و کیفری است.
پلیس به تحقیق از شاهدان پرداخت و آنها همگی عامل جنایت را رامین معرفی کردند. آنها گفتند رامین و حسن با هم دوست بودند و در حال مستی با هم درگیر شدند و رامین دست به جنایت زد و گریخت.
فرار از ایران
تلاش برای ردیابی عامل جنایت آغاز شد، اما پلیس هیچ ردی از وی به دست نیاورد.
شواهد نشان میداد احتمالاً رامین به صورت غیر قانونی از کشور خارج شده است.
۸ سال بعد
در حالی که هشت سال از این ماجرا گذشته بود رامین از آلمان به ایران بازگشت، به پلیس آگاهی تهران رفت و تسلیم پلیس شد.
رامین قتل را گردن گرفت و گفت::در این سالها که به آلمان رفته بودم عذاب وجدان داشتم به همین دلیل به ایران برگشتم.
در دادگاه
رامین دیروز در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه پدر و مادر قربانی برای رامین حکم قصاص خواستند.
سپس پسر جوانی به نام منصور که شاهد درگیری بود به جایگاه ویژه فراخوانده شد. وی در تشریح آن چه دیده بود به قضات گفت: یکی از دوستان ما فوت شده بود به همین خاطر همگی در قهوه خانه دور هم جمع شده بودیم. حسن و رامین مشروب خورده و مست بودند. ما همگی درباره دوست فوت شده مان صحبت میکردیم، اما نمیدانم چطور شد که حسن ناگهان شروع به فحاشی کرد. او گاز پیک نیکی را که در گوشه قهوهخانه بود برداشت و به سمت رامین حمله کرد. ما سعی کردیم مانع او شویم، اما او عصبانی بود و آرام نمیشد.
منصور ادامه داد: من برای میانجیگری وارد دعوا شده بودم، اما همان موقع رامین چاقویی را که در کمرم داشتم برداشت تا به سمت حسن حمله کند. من سعی کردم چاقو را از دست او بگیرم. دسته چاقو در دستان رامین و تیغه آن در دست من بود، اما وقتی حسن چاقو را کشید و دستم بریده شد ناخودآگاه چاقو را رها کردم. همان لحظه رامین چند ضربه به حسن زد و گریخت.
وی در پاسخ به سوال قاضی درباره این که متهم آن زمان مسلوب الاراده بود، گفت:: نه به نظرم رامین اراده داشت، اما هر دوی آنها مست بودند و حسن حال طبیعی نداشت. او رفتارهای عجیبی از خودش نشان میداد و مدام عربده میکشید.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت::من همه اتهامات را قبول دارم و شرمنده اولیای دم هستم. بعد از قتل به ارومیه رفتم و قاچاقی از کشور خارج شدم و به آلمان رفتم، اما حال و روز خوبی نداشتم. شبها نمیخوابیدم و نمیتوانستم هیچ غذایی بخورم. از این وضعیت خسته شده بودم.
وی ادامه داد: باور کنید حالا که حقیقت را گفته ام و در زندان هستم آرامش بیشتری دارم. عذاب وجدان در این هفت سال رهایم نمیکرد تا این که به یکی از برادرهای حسن پیغام فرستادم و به او گفتم قصد دارم به ایران برگردم. من چند روز بعد به کشور برگشتم و خودم را تسلیم پلیس کردم.
این متهم در حالی که سرش را پایین انداخته بود، گفت: من با خانواده حسن رفت و آمد داشتم و با برادرهای او دوست بودم. من شرمنده آنها هستم و تقاضا دارم مرا ببخشند.
سپس مادر قربانی برخاست و گفت::در مدت هشت سال خانواده متهم سراغ ما نیامدند و هیچ دلجویی از ما نکردند و حالا رامین طلب بخشش دارد؟
متهم در پاسخ به زن سالخورده گفت::پدرم از ماجرایی که پیش آمده بود خجالت زده بود. به همین دلیل نزد اولیای دم نرفت. من و خانوادهام همگی شرمنده اولیای دم هستیم. من میتوانستم در آلمان بمانم و هرگز به ایران برنگردم، اما به خاطر عذاب وجدان به ایران برگشتم و حالا هر درخواستی که اولیای دم داشته باشند میپذیرم.
بنابر این گزارش، در پایان جلسه، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
تحلیل کارشناس
عذاب وجدان
نادر قنبری- جرم شناس
عذاب وجدان یک واکنش روحی و روانی است که از عملی غیرقانونی و غیرانسانی حاصل میشود و در بیشتر پروندههای کیفری شاهد آن هستیم.
در خیلی از قتلها میبینیم عامل جنایت چه بازداشت شود و چه فرار کند دچار عذاب وجدان میشود چرا که همه انسانها بیشتر به اقدامات مثبت اجتماعی گرایش دارند و اگر کاری انجام دهند که شرع، قوانین اجتماعی و قانون آن را تقبیح کرده است دچار عذابی روحی و روانی میشوند و همین حالت روانی کافی است تا رفتار عادی انسان مرتکب گناه فرق کند و اطرافیان متوجه آن شوند.
کسی که گرفتار عذاب وجدان شده است برای یافتن راهی برای رهایی از این پشیمانی به هر ریسمانی چنگ میزند و همین کافی است تا در مسیر درست که همان اعتراف در برابر مردان قانون است گام بردارد.
قاتل یا هر مجرم دیگر در چندین مرحله به جست و جوی آرامش میرود یا نزد دوستان و فامیل اعتراف میکند که همین چرخش دهان به دهانی گناه او باعث لو رفتنش میشود و او را در برابر قانون قرار میدهد. او با مراجعه به یک مشاور و در مسیر درمان به سمت مردان قانون میرود یا با وجود فرار و حتی آسودگی خیال از این که هیچ گاه مجازات نخواهد شد با عذاب وجدان مجازات روحی و روانی میشود تا جایی که حاضر است تسلیم مردان قانون شود حتی اگر مجازاتش مرگ باشد.
عذاب وجدان مکان و زمان نمیشناسد همه جا حتی در زیباترین و امنترین مکانهای دنیا حتی با فاصله زمانی بسیار، آرامش و خواب را از مجرم میگیرد تا جایی که خواب راحت در زندان برای مجرم بهتر از کابوس شبانه در رختخواب پر قو میشود.
گاهی عذاب وجدان برای گناهکاری که جرئت تسلیم شدن ندارد عواقب بدتری در پیش خواهد داشت به گونهای که بارها شاهد خودکشیهای ناشی از عذاب وجدان بوده ایم.
تاثیر عذاب وجدان گاهی معجزه میکند چرا که خانوادههای مقتولان یا حتی کسانی که از جرم متهم ضرر دیده اند وقتی با عذاب وجدان مجرم مواجه میشوند بخشش را در اولویت تصمیمات خود قرار میدهند و همین بهترین تاثیر عذاب وجدان در پروندههای جنایی و کیفری است.
منبع:
رکنا
ارسال نظر