شمال ایران، محل ملاقات اجداد انسانهای امروزی با نئاندرتالها
پارسینه: گروهی از پژوهشگران ایرانی و آلمانی با بررسی شواهد این فرضیه را مطرح کرده اند که ملاقات و آمیزش میان اجداد انسانهای امروزی و نئاندرتالها احتمالا در شمال ایران و راهروی جنوبی کاسپین رخ داده است.
تحریریه پارسینه- حامد کشاورز شاهباز: وجود ژنهای باستانی در ژنوم انسان مدرن به ما میگوید که «انسان خردمند» (هومو ساپینس) زمانی با گونههای انسانتبار دیگر مانند نئاندرتالها و دنیسوواها آمیزش داشتند، هرچند، گفتن اینکه این ملاقاتهای باستانی کجا و چه زمانی اتفاق افتاده است دشوار است. نویسندگان یک پژوهش جدید به دنبال حل این معما، مسیرهای پراکندگی احتمالی نئاندرتالها را هنگام خروج از اروپا دنبال کردهاند و شمال ایران را به عنوان محل ملاقات احتمالی بین این سه گونه مرتبط شناسایی کردهاند.
انسان خردمند که نیای انسان امروزی است به همراه انسان نئاندرتال و انسان دینسووا گونههایی از انسانتباران هستند. نئاندرتالها عمدتا در اروپا، اوراسیا و غرب آسیا زندگی میکردند و بقایایی از آنها در کوههای زاگرس نیز کشف شده است. به جز انسانهای امروزی آفریقایی، سایر انسانهای امروزی همچنان یک تا چهار درصد دیانای انسان نئاندرتال را دارند که نشان دهنده آمیزش انسان خردمند و انسان نئاندرتال در خارج از آفریقا است.
آثار کشف شده از انسان دنیسووا هم حاکی از آن است که این گونه در آسیای مرکزی و آسیای شرقی زندگی میکرده است. بررسیها نشان داده که تا ۵ درصد از دیانای ملانزیاییهای امروزی که در جزایر شمال و شرق استرالیا زندگی میکنند، دیانای دنیسووایی است. انسان نئاندرتال حدود ۴۰ هزار سال پیش و انسان دنیسووایی حدود ۳۰ هزار سال پیش منقرض شدند.
ابزارهای سنگی نئاندرتال معمولاً در دو فرهنگ متمایز فنآوری قرار میگیرند که به نامهای موستری (Mousterian) و مایکوکوئی (Micoquian) شناخته میشوند. جدایی جغرافیایی بین این سنتهای سنگی نشان میدهد که نئاندرتالها ممکن است به گروههایی تقسیم شده باشند که هر کدام از آنها در مسیری متفاوت به سمت شرق مهاجرت کردهاند.
بر اساس توزیع مکانهای باستانشناسی موستری و مایکوکوئی و دادههای توپوگرافی و آب و هوا، پژوهشگران از مدلسازی رایانهای برای شناسایی دو مسیر پراکندگی احتمالی نئاندرتالها در حین گسترش از اروپا به آسیا استفاده کردند.
یکی از این راهها میتوانست عموزادههای باستانی ما را از سیبری عبور دهد، جایی که شرایط یخبندان بقا را دشوار میکرد. اما دیگری از «راهروی جنوب کاسپین» (SCC) به سمت جنوب عبور میکرد.
راهروی جنوب کاسپین که بین رشته کوههای البرز و دریای خزر واقع شده است، نوار باریکی در ایران امروزی است که بین ۵۷۰۰۰ تا ۷۱۰۰۰ سال پیش، پناهگاهی گرم برای گونههای گیاهی و جانوری متعدد در طی رویدادهای یخبندان ایجاد کرده است. در طول این دوره، این منطقه به عنوان یک پل زیستجغرافیایی عمل میکرد و به جمعیتهای گیاهی و جانوری شرقی و غربی اجازه میداد با هم مرتبط بمانند.
در این پژوهش بر اساس بازسازی بارش سالانه و دمای سالانه ۵۷۰۰۰ تا ۷۱۰۰۰ سال پیش، پیشنهاد شده است که که این منطقه میتوانسته به عنوان پناهگاهی برای نئاندرتالها باشد، همانطور که برای سایر گونهها بود. نویسندگان در ادامه میگویند که این منطقه ممکن است به طور همزمان محل زندگی انسان تبارهای دیگر بوده باشد، در نتیجه محل ملاقات و امکان آمیختگی آنها را فراهم میکرده است.
آنها میگویند: «راهروی جنوبی کاسپین جایی بود که محدوده خانه برای نئاندرتالها از غرب، انسانهای خردمند تازه وارد از بخشهای داخلی فلات ایران... و سایر انسان تباران (یعنی دنیسوواها) از شرق همپوشانی داشت.»
پژوهشگران این طور نتیجه گیری میکنند که موقعیت راهروی جنوبی کاسپین بین قفقاز و آسیای مرکزی، این فرضیه را تقویت میکند که منطقه مذکور از نقاط داغ برای ردیابی اختلاط و آمیزش انسان تبارها ایجاد میکند، همانطور که در مورد برخی از گونههای جانوری دیگر چنین بوده است.
با این حال، در حالی که دادههای اقلیمی باستانی ممکن است به احتمال اختلاط گونهها در شمال ایران اشاره کند، نویسندگان مطالعه خاطرنشان میکنند که تا زمانی که بقایای انسان تبارهای واقعی در این منطقه کشف نشود، نمیتوان چنین نظریهای را تأیید کرد. تا به امروز، تنها شواهدی که درباره حضور انسانهای باستانی در راهروی جنوبی کاسپین داریم، به شکل ابزار سنگی و سایر مواد فرهنگی بوده است.
پژوهشگران میگویند: «در وضعیت فعلی دانش، خیلی زود است که از یک فرضیه فراتر برویم. فسیلهای انسان تبارها (نئاندرتالها، انسان خردمند و دنیسووانها، یا دودمان ارواح) برای رمزگذاری تصویر گیجکننده سکونتگاههای انسانها در این پناهگاه عجیب بسیار مهم هستند.»
سامان حیدری گوران و همسرش الهام قصیدیان که هر دو از پژوهشگران دوران پارینه سنگی ایران هستند و با موزه نئاندرتال آلمان همکاری میکنند، به همراه انوشه کفاش، مارتین کهل و مسعودی یوسفی این پژوهش را انجام داده اند.
ماکه ازنسل ادم وحواهستیم امانویسنده این خزغبلات رانمی دانم...