گوناگون

*بغض ایران از گلوی رییس جمهور !*

*بغض ایران از گلوی رییس جمهور !*

دنیا برای آدمهایی که گمشده دارند ، دیر و‌دور می گذرد و هر جا نشانه ای از یار باشد ، آوار می شود روی سرشان و ای وای اگر در میانه این فراق ، رییس جمهور بشوی و ایران تو را به یاد معشوق بیاندازد !

پارسینه - حمید رضا اسکندری - فراق ،آدم را آواره می کند .‌آدم را روزی هزار بار می برد لبه صخره گاه گریه !

با خودت می گویی مرد که گریه  نمی کند ! و همین می شود که بغضت را فرو می خوری و باز برمی‌گردی به عادت‌ها !

دنیا برای آدمهایی که گمشده دارند ، دیر و‌دور می گذرد و هر جا نشانه ای از یار باشد ، آوار می شود روی سرشان و ای وای اگر در میانه این فراق ، رییس جمهور بشوی و ایران تو را به یاد معشوق بیاندازد !

مسعود ایران !

حالا تو رییس جمهور شده ای و دلت در غربت چشمهای بیقرار ایران جا مانده است !

اینگونه که آدم دلش گیر بیفتد ،درد هزار معشوق بر شانه هایش خراب می شود ، اینگونه ، آدم ناگهان در فراق عشق گمشده ای ، بی هوا می زند زیر گریه ،همچون کودکی که در بازار شلوغ تهران ، لبه های چادر مادر را رها کرده است !

وای که چقدر به این گریه نیاز داشتیم مسعود !

چقدر بغض نشکسنه در گلوی ما عقده کرده بود !

گریه کن مسعود !

قرار بگذار جایی که خودت باشی و ما مردم ! تا دسته جمعی برای زخمهای ایرانمان گریه کنیم .

گیرم که آدمهای حداقلی محفل گریه مان را درماندگی بنامند !

و گیرم که خنجر نامردمی ها،همچنان در هوای آلوده تهران ، به نشانه کمرت بچرخد !

تو عاشق ایرانی مسعود !

و عشقت در سویدای دلی زبانه می کشد که چشم ترسیده ای از فراق دارد!

ما هوای خانه هایمان را دو درجه کمتر کردیم ! اولین مشقی که گفتی و‌پا به پای هم نوشتیم ! داریم به این که جز خودمان کسی نداریم خو می گیریم .داریم گریه بی تکلف را ، قرارهای عاشقانه ملی را و حساب شدن در سرنوشتمان را یاد می گیریم .

فقط تو بگو چطور درجه عشقمان به این خاک را به صد برسانیم ! به  تو ! مسعود ایران !

2

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار