ریشه تنبلی های ما در کجاست و چطور آن را بخشکانیم
پارسینه: ریشه تنبلی در انسان خیلی قدیمی است. از هر ۵ نفر در دنیا یک نفرشان تنبل هستند این را ( جوزف فراری) استاد روانشانسی دانشگاه شیکاگو بیان میکند که همهی آدمها تنبل هستند اما همهی آدمها تنبلی نمیکنند.
بهتر است بررسی عمیقتری داشته باشیم نسبت به اینکه چرا ما تنبلی میکنیم و چه کارهایی را باید انجام دهید تا تنبلی کردن را متوقف نماییم. به عبارت دیگر ریشه تنبلی چیست؟
به چه دلایلی کارهایمان را به تعویق میاندازیم؟
کسانیکه عادت دارند کارهایشان را به تاخیر اندازند، نسبت به علم مدیریت زمان آگاهی ندارند. بخشی از مشکل ما این است که نسبت به معنا و مفهموم زمان آگاهی نداریم. اما این همهی مشکل نیست بلکه مشکل اصلی این است که نمیتوانیم احساسات مختلفی که هر لحظه دچارش میشویم را مدیریت نماییم.
تاکنون به این فکر کردهاید که چند بار شده کاری را رها کنید صرفا به این خاطر که در اعماق قلبتان نوعی احساس عدم قطعیت و بلاتکلیفی داشتهاید؟ بعنوان یک نویسنده بارها شده که به خودتان بگویید مطمئن نیستم کتاب یا داستان من هنوز آماده باشد، در نتیجه تصمیم ندارم آن را ارائه دهم و در آخرسر هم شکی نداشته باشید که با ادامهی همین نوع از فکر کردن، این عدم اطمینان شما از ۵۰درصد به ۱۰۰ در صد میرسد.
به خاطر داشته باشید که تمام نویسندههای دنیا چنین طرزفکری را داشته اند. این یک ترس فلج کننده است. این ترس در طی یک پروسهی کاری برای همهی افرادی که کاری انجام میدهند اعم از نویسندگان یا هنرمندان یا کسانیکه به تجارت مشغول هستند وجود دارد و تاثیر منفی میگذارد. با چنین ذهنیتی هرگز نمیتوان دست به انجام هیچ کاری زد. با چنین ذهنتی نه میتوان کتابی نوشت نه میتوان یک تابلوی نقاشی را کامل کرد نه میتوان یک طرح کسب وکار را ارئه داد.
شما برای خشکاندن این ریشه تنبلی بایستی به نقطهای برسید که در ذهن خودتان به طور صادقانه این را بپذیرید و باور کنید که میتوانید و باید تمام کارهایی که در ذهنتان تجسم میکنید را در عمل نیز به اجرا در آورید. در این صورت به پتانسیل کافی ذهنی دست خواهید یافت.
ریشه تنبلی میتواند مطلق گرایی و کمال یابی ما نیز باشد. اگر چنین است، بایستی این حقیقت را درک کنید که هیچ چیز در این جهان به طور مطلق و کامل وجود ندارد. همیشه عیبها نقصها در شروع هر کاری وجود دارند. اینکه به دنبال یک کمال مطلق باشیم نه تنها باعث اضطراب و ترس میشود، بلکه مانع رسیدن به یک نتیجهی نسبتا مطلوب اولیه هم میگردد.
ریشه تنبلی را چگونه باید خشکاند؟
خودتان را رها و آزاد کنید. به خودتان بگویید من بهترین کاری را که میتوانم انجام خواهم داد و بدین ترتیب شروع کنید به انجام کاری که در نظر دارید تا لحظهایکه آماده شود و آنرا در معرض دید عموم قرار دهید. خودتان را آماده کنید که انواع نقدها و عیبجوییها را در انواع بازتابها مشاهده کنید. این ذهنیت را بدست آورید که تمام نقدها و عیبجویی ها میتوانند کمک بسیار بزرگی برای رشد شما باشند.
یکی از چندین ریشه تنبلی این است که همیشه به خودتان میگویید باید تمام کارها را بی عیب و نقص انجام داد، سپس دچار ترس و اضطراب میشوید و نتیجهی این ترس و اضطراب این میشود که دست به هیچ کاری نزنید.
وقتی که به دنبال کمال مطلق باشید با خودتان مشغول رقابت خواهید بود و درنتیجه تمام فرصتها را از دست خواهید داد. کمالگرایی را نپذیرید تا بتوانید دست به کار شوید. سپس در طی پروسهی کاری ایرادات کارها را پیدا کنید و سعی کنید به سوی کامل شدن بروید. در ابتدای کار هیچ چیزی کامل نیست.
دست از سرزنش کردن زندگی بردارید
برخی ها همیشه در حال سرزنش کردن تمام چیزهای دوروبرشان هستند. از سرزنش دوستانشان گرفته تا سرزنش دوستانِ دوستانشان، از سرزنش والدینشان برای تمام کمبودها گرفته تا سرزنش کل زندگی. آنها نسبت به هیچ چیز شوروشوق نشان نمیدهند و دست به انجام هیچ کاری هم نمیزنند که نسبت به آن شوروشوق داشته باشند. آنها دنیا را به شکل یک سیستم ساختگی و جعلی نگاه میکنند که فقط در حال تخریب است.
این افراد اگر در یک شخصی احساس شادی و خوشحالی را ببینند، فکر میکنند آنها هنوز توسط زندگی آزار داده نشدهاند که اینقدر خوشحالند. این نوع نگرش نه فقط به عنوان یک اظهارنظر بلکه بعنوان یک فلسفه در زندگی این افراد وجود دارد. آنها همه چیز را از دریچهی تنگ همین فلسفه نگاه میکنند. آنها بر این باورند که زندگی یک غول بی شاخ و دم است که پشت درب خانه آنها ایستاده و میخواهد آنها را با اولین قدم، به زمین بزند و با صدای بلند به آنها بگوید دیدی تو نمیتوانی هیچ وقت به هیچ چیز برسی چرا که من( زندگی) قرار است تو را رنج بدهم. در چنین حالتی، افراد دچار نوعی تنبلی میشوند که میتواند یکی دیگر از چند ریشه تنبلی باشد.
در قبال دیدگاه سرزنش گر خود، باید چه کرد؟
اگر فکر میکنید ریشه تنبلی شما از این دیدگاه نشات میگیرد به خودتان یادآوری کنید که: این اتفاقات برای من رخ نداده این اتفاقات فقط رخ داده. اینکه شما چطور به آنها واکنش نشان دهید و چطور با آنها در تعامل قرار بگیرید و چه درسهایی از آن اتفاقات بگیرید، تعیین کننده خواهد بود نه خود آن اتفاقات.
اگر به عنوان یک قربانی شرایط، به خودتان بنگرید وشروع کنید به سرزنش کردن همه چیز، فقط دارید برای خودتان مانع تراشی میکنید تا به هدفهایتان نرسید. اگر هرگز خودتان را مسئول زندگی خود ندانید هرگز نیز هیچ قدمی برای آن بر نخواهید داشت. یکی دیگر از چند ریشه تنبلی همین عدم مسئولیتپذیری است.
هرگز از یاد نبرید که تمام آدمهای روی کره زمین به نوعی از زندگی زخم خوردهاند و فقط مختص شما نبوده است و این را شجاعانه بپذیرید که شما غیرعادی نبوده اید. اینکه چطور به رنجهایی که در زندگیتان دیدهاید پاسخ دهید، نشان دهنده این است که چقدر میتوانید ریشه تنبلی درونتان را بخشکانید. تصمیمات و انتخابات شماست که اهمیت دارد نه چیز دیگری. انتخاب یک شیوهی مثبت برای پاسخ گویی به اتفاقات، همانقدر آسان است که انتخاب یک شیوهی منفی. کنترل در دست خود شماست.
تصمیم برای تصحیح
تصمیم گیریهای هر شخصی، صد درصد به طرز تفکر او و دیدگاهش نسبت به جهان بستگی دارد. برای همین اولین قدم این است که دیدگاه خود را عوض کنید تا بتوانید ریشه تنبلی را بخشکانید. فرقی ندارد ریشه تنبلی شما از چه نوع است. هرچه باشد باعث میشود دست وپای شما فلج شود یخ بزند و هیچ کاری انجام ندهید.
بنابراین باید عقاید پوچ قبلی را از ذهن خود خارج سازید و به جای آنها عقاید تازهای بیاورید. اگر باور داشته باشید که به اندازه کافی خوب و باهوش نیستید، اگر باور داشته باشید هر چه هم که خوب کار کنید هرگز شاهد نتایج خوبی نخواهید شد، چه انتظاری از خودتان دارید که بخواهید دست به انجام کوچکترین کاری بزنید؟
پس بهتر است به خودتان ایمان بیاورید و تواناییهای خودتان را بهبود بخشید. ما در عصر اطلاعات زندگی میکنیم و شما میتوانید به راحتی خیلی چیزها را فقط با یک سرچ کوچک یاد بگیرید. تنها باید نسبت به زمان خود متعهد باشید، نسبت به یادگیری علاقه داشته باشید، و نسبت به موفقیت، شور و شوق داشته باشید. آنگاه در نهایت خواهید دید که کنترل در دست شماست.
به نظرتان در طول انجام هر کاری اشتباه خواهید داشت؟ بله صد در صد. اما تنها کسی که باید از این اشتباهات بیاموزد خودتان هستید. البته رسیدن به این مرحله کار ساده ای نیست، اما باور داشته باشید که هر کدام از ما دارای استعدادها وتوانمندییهایی هستیم که واقعا منحصر به فرد است. بقیهی ماجرا بستگی به کار و کوشش خودتان دارد که بتوانید آنها را به دنیا نشان دهید. هر روز فقط یک آجر روی آجر قبلی بگذارید و در چشم بهم زدنی مشاهده خواهید کرد ساختمانی را که همیشه دوست داشتید، ساختهاید و دیگر چیزی به نام ریشه تنبلی در باغ زندگی نخواهد رویید.
منبع : Redmag
بهتر است بررسی عمیقتری داشته باشیم نسبت به اینکه چرا ما تنبلی میکنیم و چه کارهایی را باید انجام دهید تا تنبلی کردن را متوقف نماییم. به عبارت دیگر ریشه تنبلی چیست؟
به چه دلایلی کارهایمان را به تعویق میاندازیم؟
کسانیکه عادت دارند کارهایشان را به تاخیر اندازند، نسبت به علم مدیریت زمان آگاهی ندارند. بخشی از مشکل ما این است که نسبت به معنا و مفهموم زمان آگاهی نداریم. اما این همهی مشکل نیست بلکه مشکل اصلی این است که نمیتوانیم احساسات مختلفی که هر لحظه دچارش میشویم را مدیریت نماییم.
تاکنون به این فکر کردهاید که چند بار شده کاری را رها کنید صرفا به این خاطر که در اعماق قلبتان نوعی احساس عدم قطعیت و بلاتکلیفی داشتهاید؟ بعنوان یک نویسنده بارها شده که به خودتان بگویید مطمئن نیستم کتاب یا داستان من هنوز آماده باشد، در نتیجه تصمیم ندارم آن را ارائه دهم و در آخرسر هم شکی نداشته باشید که با ادامهی همین نوع از فکر کردن، این عدم اطمینان شما از ۵۰درصد به ۱۰۰ در صد میرسد.
به خاطر داشته باشید که تمام نویسندههای دنیا چنین طرزفکری را داشته اند. این یک ترس فلج کننده است. این ترس در طی یک پروسهی کاری برای همهی افرادی که کاری انجام میدهند اعم از نویسندگان یا هنرمندان یا کسانیکه به تجارت مشغول هستند وجود دارد و تاثیر منفی میگذارد. با چنین ذهنیتی هرگز نمیتوان دست به انجام هیچ کاری زد. با چنین ذهنتی نه میتوان کتابی نوشت نه میتوان یک تابلوی نقاشی را کامل کرد نه میتوان یک طرح کسب وکار را ارئه داد.
شما برای خشکاندن این ریشه تنبلی بایستی به نقطهای برسید که در ذهن خودتان به طور صادقانه این را بپذیرید و باور کنید که میتوانید و باید تمام کارهایی که در ذهنتان تجسم میکنید را در عمل نیز به اجرا در آورید. در این صورت به پتانسیل کافی ذهنی دست خواهید یافت.
ریشه تنبلی میتواند مطلق گرایی و کمال یابی ما نیز باشد. اگر چنین است، بایستی این حقیقت را درک کنید که هیچ چیز در این جهان به طور مطلق و کامل وجود ندارد. همیشه عیبها نقصها در شروع هر کاری وجود دارند. اینکه به دنبال یک کمال مطلق باشیم نه تنها باعث اضطراب و ترس میشود، بلکه مانع رسیدن به یک نتیجهی نسبتا مطلوب اولیه هم میگردد.
ریشه تنبلی را چگونه باید خشکاند؟
خودتان را رها و آزاد کنید. به خودتان بگویید من بهترین کاری را که میتوانم انجام خواهم داد و بدین ترتیب شروع کنید به انجام کاری که در نظر دارید تا لحظهایکه آماده شود و آنرا در معرض دید عموم قرار دهید. خودتان را آماده کنید که انواع نقدها و عیبجوییها را در انواع بازتابها مشاهده کنید. این ذهنیت را بدست آورید که تمام نقدها و عیبجویی ها میتوانند کمک بسیار بزرگی برای رشد شما باشند.
یکی از چندین ریشه تنبلی این است که همیشه به خودتان میگویید باید تمام کارها را بی عیب و نقص انجام داد، سپس دچار ترس و اضطراب میشوید و نتیجهی این ترس و اضطراب این میشود که دست به هیچ کاری نزنید.
وقتی که به دنبال کمال مطلق باشید با خودتان مشغول رقابت خواهید بود و درنتیجه تمام فرصتها را از دست خواهید داد. کمالگرایی را نپذیرید تا بتوانید دست به کار شوید. سپس در طی پروسهی کاری ایرادات کارها را پیدا کنید و سعی کنید به سوی کامل شدن بروید. در ابتدای کار هیچ چیزی کامل نیست.
دست از سرزنش کردن زندگی بردارید
برخی ها همیشه در حال سرزنش کردن تمام چیزهای دوروبرشان هستند. از سرزنش دوستانشان گرفته تا سرزنش دوستانِ دوستانشان، از سرزنش والدینشان برای تمام کمبودها گرفته تا سرزنش کل زندگی. آنها نسبت به هیچ چیز شوروشوق نشان نمیدهند و دست به انجام هیچ کاری هم نمیزنند که نسبت به آن شوروشوق داشته باشند. آنها دنیا را به شکل یک سیستم ساختگی و جعلی نگاه میکنند که فقط در حال تخریب است.
این افراد اگر در یک شخصی احساس شادی و خوشحالی را ببینند، فکر میکنند آنها هنوز توسط زندگی آزار داده نشدهاند که اینقدر خوشحالند. این نوع نگرش نه فقط به عنوان یک اظهارنظر بلکه بعنوان یک فلسفه در زندگی این افراد وجود دارد. آنها همه چیز را از دریچهی تنگ همین فلسفه نگاه میکنند. آنها بر این باورند که زندگی یک غول بی شاخ و دم است که پشت درب خانه آنها ایستاده و میخواهد آنها را با اولین قدم، به زمین بزند و با صدای بلند به آنها بگوید دیدی تو نمیتوانی هیچ وقت به هیچ چیز برسی چرا که من( زندگی) قرار است تو را رنج بدهم. در چنین حالتی، افراد دچار نوعی تنبلی میشوند که میتواند یکی دیگر از چند ریشه تنبلی باشد.
در قبال دیدگاه سرزنش گر خود، باید چه کرد؟
اگر فکر میکنید ریشه تنبلی شما از این دیدگاه نشات میگیرد به خودتان یادآوری کنید که: این اتفاقات برای من رخ نداده این اتفاقات فقط رخ داده. اینکه شما چطور به آنها واکنش نشان دهید و چطور با آنها در تعامل قرار بگیرید و چه درسهایی از آن اتفاقات بگیرید، تعیین کننده خواهد بود نه خود آن اتفاقات.
اگر به عنوان یک قربانی شرایط، به خودتان بنگرید وشروع کنید به سرزنش کردن همه چیز، فقط دارید برای خودتان مانع تراشی میکنید تا به هدفهایتان نرسید. اگر هرگز خودتان را مسئول زندگی خود ندانید هرگز نیز هیچ قدمی برای آن بر نخواهید داشت. یکی دیگر از چند ریشه تنبلی همین عدم مسئولیتپذیری است.
هرگز از یاد نبرید که تمام آدمهای روی کره زمین به نوعی از زندگی زخم خوردهاند و فقط مختص شما نبوده است و این را شجاعانه بپذیرید که شما غیرعادی نبوده اید. اینکه چطور به رنجهایی که در زندگیتان دیدهاید پاسخ دهید، نشان دهنده این است که چقدر میتوانید ریشه تنبلی درونتان را بخشکانید. تصمیمات و انتخابات شماست که اهمیت دارد نه چیز دیگری. انتخاب یک شیوهی مثبت برای پاسخ گویی به اتفاقات، همانقدر آسان است که انتخاب یک شیوهی منفی. کنترل در دست خود شماست.
تصمیم برای تصحیح
تصمیم گیریهای هر شخصی، صد درصد به طرز تفکر او و دیدگاهش نسبت به جهان بستگی دارد. برای همین اولین قدم این است که دیدگاه خود را عوض کنید تا بتوانید ریشه تنبلی را بخشکانید. فرقی ندارد ریشه تنبلی شما از چه نوع است. هرچه باشد باعث میشود دست وپای شما فلج شود یخ بزند و هیچ کاری انجام ندهید.
بنابراین باید عقاید پوچ قبلی را از ذهن خود خارج سازید و به جای آنها عقاید تازهای بیاورید. اگر باور داشته باشید که به اندازه کافی خوب و باهوش نیستید، اگر باور داشته باشید هر چه هم که خوب کار کنید هرگز شاهد نتایج خوبی نخواهید شد، چه انتظاری از خودتان دارید که بخواهید دست به انجام کوچکترین کاری بزنید؟
پس بهتر است به خودتان ایمان بیاورید و تواناییهای خودتان را بهبود بخشید. ما در عصر اطلاعات زندگی میکنیم و شما میتوانید به راحتی خیلی چیزها را فقط با یک سرچ کوچک یاد بگیرید. تنها باید نسبت به زمان خود متعهد باشید، نسبت به یادگیری علاقه داشته باشید، و نسبت به موفقیت، شور و شوق داشته باشید. آنگاه در نهایت خواهید دید که کنترل در دست شماست.
به نظرتان در طول انجام هر کاری اشتباه خواهید داشت؟ بله صد در صد. اما تنها کسی که باید از این اشتباهات بیاموزد خودتان هستید. البته رسیدن به این مرحله کار ساده ای نیست، اما باور داشته باشید که هر کدام از ما دارای استعدادها وتوانمندییهایی هستیم که واقعا منحصر به فرد است. بقیهی ماجرا بستگی به کار و کوشش خودتان دارد که بتوانید آنها را به دنیا نشان دهید. هر روز فقط یک آجر روی آجر قبلی بگذارید و در چشم بهم زدنی مشاهده خواهید کرد ساختمانی را که همیشه دوست داشتید، ساختهاید و دیگر چیزی به نام ریشه تنبلی در باغ زندگی نخواهد رویید.
منبع : Redmag
ارسال نظر