گوناگون

ماجرای ترسناک کلینیکی که مردم را به قیمت مرگ لاغر می کرد + تصاویر

ماجرای ترسناک کلینیکی که مردم را به قیمت مرگ لاغر می کرد + تصاویر

لیندا هزارد در اوایل قرن بیستم ده ها نفر را کشت و آنها با کمال میل هزینه آن را پرداخت کردند.

به گزارش پارسینه، امروزه شهر کوچک اولالا از سیاتل، مکانی است که عمدتاً فراموش شده است، تعداد انگشت شماری از ساختمان های فرسوده گواهی است بر کشاورزان سختکوش، چوب برها و ماهیگیرانی که زمانی سعی در امرار معاش داشتند. اما در دهه ۱۹۱۰، نام شهر اولالا برای مدت کوتاهی در صفحه اول روزنامه های بین المللی برای محاکمه قتل هایی حضور داشت که مانند آن، در منطقه هرگز پیش از این وجود نداشت؛ ماجرای کلینیکی که مردم را به قیمت مرگ لاغر می کرد.

رژیم غذایی عجیب کلینیک هزارد

در مرکز محاکمه زنی با حضور چشمگیر و نامی به یاد ماندنی حضور داشت: دکتر لیندا هازارد. با وجود آموزش رسمی اندک و فقدان مدرک پزشکی، از ایالت واشنگتن به عنوان «متخصص» مجوز گرفت. روش های او، اگرچه کاملاً منحصر به فرد نبود، بسیار غیرمتعارف بود. هازارد بر این باور بود که ریشه همه بیماری ها در غذا نهفته است. وی معتقد بود مسیر دستیابی به سلامتی واقعی این است که به طور دوره‌ای اجازه دهیم سیستم گوارشی از طریق نخوردن های تقریباً یک روزه یا بیشتر «استراحت» کند. در طول این مدت، بیماران فقط وعده های کوچکی از آب سبزیجات مصرف می کردند.

dr-hazzard-box

علیرغم روش‌های خشن، هزارد بیماران بسیاری را به خود جلب کرد. یکی دیزی هاگلند، یک مهاجر نروژی بود که در سال ۱۹۰۸ پس از ۵۰ روز غذا نخوردن زیر نظر هزارد درگذشت. هاگلند یک پسر سه ساله به نام ایوار را از خود به جای گذاشت که بعداً رستوران زنجیره ای موفق غذاهای دریایی مستقر در سیاتل را با نام او افتتاح کرد.

سرنوشت خواهران ویلیامسون در کلینیک هزارد

بیماران دیگر هزارد یک جفت خواهر بریتانیایی به نام‌های کلر و دوروتیا (معروف به دورا) ویلیامسون هستند، دختران یتیم یک افسر ارتش انگلیسی.اگرچه خواهران بیماری جدی نداشتند، اما آنها احساس کردند که از انواع بیماری‌های جزئی رنج می‌برند: دوروتیا از تورم غدد و دردهای روماتیسمی شکایت داشت، در حالی که به کلر گفته شده بود که او دچار افتادگی رحم است. خواهران به چیزی که امروزه می‌توانیم آن را «طب جایگزین» بنامیم بسیار معتقد بودند و بنابراین وارد کلینیکی که مردم را به قیمت مرگ لاغر می کرد،  شدند.

هنگامی که خواهران در فوریه ۱۹۱۱ پس از ثبت نام برای درمان به سیاتل رسیدند، به آنها گفتند که آسایشگاه در اولالا کاملاً آماده نیست. در عوض، هزارد آنها را در آپارتمانی در کاپیتول هیل سیاتل قرار داد و در آنجا شروع به تغذیه آنها با آبگوشتی کرد که از کنسرو گوجه فرنگی تهیه شده بود. یک فنجان از آن دو بار در روز. خواهران به کسی نگفتند که کجا می روند فقط پرستار کودکی آنها یعنی مارگارت کانوی، اطلاع کمی در حد چند کلمه از این که آنها کجا بودند، به دست آورد.

شوهر دکتر هزارد، ساموئل هزارد (یک ستوان سابق ارتش بود) مارگارت را در ونکوور ملاقات کرد. ساموئل در اتوبوسی که به هتل آن‌ها می‌رفت، خبر حیرت‌آوری داد: کلر مرده بود. همانطور که دکتر هزارد بعداً توضیح داد، مقصر یک دوره درمانی و داروهایی بود که در کودکی به کلر داده شد که اندام های داخلی او را کوچک کرده و باعث سیروز کبدی شده بود. 

samuel-hazzard

مارگارت کانوی به عنوان یک پزشک آموزش ندیده بود، اما می دانست که چیزی اشتباه است. وقتی مارگارت در اولالا بود، متوجه شد که دورا تنها حدود ۵۰ پوند وزن دارد، استخوان‌هایش آنقدر بیرون زده بودند که نمی‌توانست بدون درد بنشیند. اما او نمی خواست موسسه را ترک کند، با وجود این واقعیت که او به وضوح از گرسنگی می مرد.

دورا وکالتنامه خود را برای ساموئل هزارد امضا کرده بود. در همین حال، هزاردها لباس‌های کلر، کالاهای خانگی، و الماس‌ها، یاقوت‌های کبود و دیگر جواهرات خواهران را به ارزش ۶۰۰۰ دلار برداشته بودند.

هازارد به خاطر قدرت وحشتناکش بر مردم مشهور بود. به نظر می رسید که او با صدای بلند و چشمان تیره خود آنها را هیپنوتیزم می کند. 

در پایان، ورود جان هربرت، یکی از عموهای خواهرها، که مارگارت او را از پورتلند، احضار کرده بود، سبب شد تا دورا از کلینیکی که مردم را به قیمت مرگ لاغر می کرد، آزاد شود. پس از مدتی چانه زنی، او نزدیک به هزار دلار به هزارد پرداخت تا دورا، موسسه را ترک کند.تحقیقات نشان داد بسیاری قبل از مرگ بخش بزرگی از املاک خود را به هزارد داده بودند.

linda+hazzard

گفته می‌شود که در مجموع، حداقل ده‌ها نفر تحت مراقبت هزارد از گرسنگی مرده‌اند، اگرچه برخی ادعا می‌کنند که مجموع این افراد می‌تواند به میزان قابل توجهی بیشتر باشد. در ۱۵ آگوست ۱۹۱۱، مقامات کانتی کیتساپ، لیندا هازارد را به اتهام قتل درجه یک به دلیل گرسنگی دادن به کلر ویلیامسون دستگیر کردند. تماشاگران آمده بودند تا شهادت خدمتکاران و پرستاران را بشنوند که چگونه خواهران در طول درمان‌هایشان از درد فریاد می‌کشیدند.

خود هزارد از پذیرفتن هر گونه مسئولیتی در قبال مرگ کلر یا مرگ سایر بیمارانش امتناع کرد. در ذهن هزارد، این محاکمه حمله به موقعیت او به عنوان یک زن موفق و نبردی بین طب سنتی و روش های پزشکی بود.در سال ۱۹۱۱، هیئت منصفه او را محکوم کردند به قتل عمد بیماران.مجوز پزشکی او لغو شد (به دلایل نامعلومی، بعداً توسط فرماندار مورد عفو قرار گرفت) او دو سال خدمت کرد، در زندان غذا نمی خورد تا ارزش رژیم غذایی خود را ثابت کند، و سپس به نیوزلند نقل مکان کرد تا نزدیک حامیانش باشد. در سال ۱۹۲۰، او به اولالا بازگشت تا سرانجام آسایشگاه رویاهای خود را بسازد و این ساختمان را "مدرسه ای برای سلامتی" نامید.

این مؤسسه در سال ۱۹۳۵ کاملاً سوخت و سه سال بعد، هزارد که در اوایل دهه ۷۰ زندگی‌اش بود، بیمار شد و رژیم غذایی اش نتوانست او را به سلامت بازگرداند و اندکی پس از آن درگذشت. امروزه، تنها چیزی که از آسایشگاه او باقی مانده، یک برج بتنی به ارتفاع ۷ فوت و ویرانه های پایه ساختمان است.

ارسال نظر

نمای روز

داغ

صفحه خبر - وب گردی

آخرین اخبار