پژوهشگر ایرانی: زبان تکلم ایرانیها فارسی نیست
پارسینه: یک محقق ایرانی در زمینه زبان فارسی معتقد است زبان فارسی که امروز میان مردم ایران رایج است، زبان فارسی اصیل نیست و فاصله زیادی با چیزی دارد که به واقع زبان فارسی نامیده میشود.
پارسینه- گروه فرهنگی: محمدرضا مهدینیا ریاضیدان و پژوهشگر حوزه زبان فارسی است که در سال 1326 در تهران متولد شده است و سالها پیش به سوئد مهاجرت کرده است. او ثابت کرده عدد پی یعنی نسبت محیط دایره به قطر آن، رقم 3.14 - چیزی که ارشمیدس اعلام کرده بوده - نیست بلکه رقم دقیقتر آن 3.12 است که با محاسبات پیچیده قابل دستیابی و محاسبه است. علاقهمندان میتوانند برای اطلاع از جزئیات این موضوع به سایت شخصی مهدینیا مراجعه کنند.
اما عاملی که سخنان مهدینیا را برای خبرنگار بخش ادبیات خبرگزاری مهر، جذاب میکند سخنانی است که درباره زبان فارسی میزند و اطلاعاتی که از ریشهها و اصلیت این زبان میگوید. مهدینیا که شصت و هفتمین سال عمرش را سپری میکند، در حال حاضر به ایران سفر کرده و برای مدت کوتاهی در کشورش اقامت دارد. او تا به حال دو کتاب «مقدار صحیح عدد پی» و «فارسی نوین» را در سوئد منتشر کرده است.
این محقق که از راه ریاضی به زبان فارسی رسیده، میگوید «نتیجه تحقیقاتم را به راحتی در اختیار این و آن قرار نمیدهم چون متاسفانه بیاخلاقی و کپی کردن از روی دیگران زیاد شده است؛ البته چه در ایران و چه در دیگر کشورها. چندین بار به دانشگاههای سوئد و دیگر کشورهای اروپا رفتهام تا درباره تحقیقاتم مذاکره کنم. دانشگاههای خارجی هم بیشتر به نفع و ضرر و اسم خودشان فکر میکنند و میگویند بیا تحقیقاتت را کتاب کنیم ولی اسم ما هم در آن بخورد. یعنی بیا شریک شویم. در دانشگاههای داخل هم تا به حال به هر مدیر یا رئیسی که مراجعه کردهام، من را از گردن خودشان باز کرده و به گردن دیگری انداختهاند. مطالب زیادی دارم که میتوانند در کتابهای مفصلی چاپ شوند اما راستش از عرضه و انتشار آنها تا زمانی که مطمئن نشوم، واهمه دارم».
مهدینیا در ابتدای گفتگویش با خبرنگار مهر میگوید: همیشه و در همه این سالها هزینه تحقیقاتم را خودم فراهم کردهام و وابسته به هیچ دانشگاه یا نهادی نبودهام. هزینه چند سفری را هم که به ایران داشتهام، خودم تقبل کردهام و دیگر بیشتر از این برایم صرف نمیکند. بنابراین اگر در دانشگاههای کشورم، به نتیجه مثبتی نرسم، به سوئد برمیگردم و امکان دارد دیگر برنگردم.
شرح گفتگو با محمدرضا مهدینیا در ادامه میآید:
* آقای مهدینیا از شروع کارتان بگوئید.
من ریاضیات را از اواخر دوران ابتدایی در مدرسه شروع کردم و از همان زمان سرِ عدد پی با آموزگارم بحث میکردم. بعد از مهاجرتم به سوئد هم علاقهام به ریاضیات کمرنگ نشد و به یاد دارم زمانی که در کلاس آموزش زبان سوئی نشسته بودم یک بار معلم مچم را گرفت که پنهانی چه مینویسی؟ من هم پاسخ دادم: «ریاضیات». از روزگاران گذشته هنوز هم یک ماشین حساب تگزاس را به یادگار نگه داشتهام.
در سوئد که بودم، روی مباحث ریاضی به شدت کار کردم و چند فرمول جدید ابداع کردم. اما بعد از ریاضی مسالهای که من را به خود مشغول و متوجه کرد، زبان فارسی بود. بعد از آن همیشه در پس زمینههای ذهنم به دنبال راهی برای ارتباط دادن ریاضیات و ادبیات بوده و هستم و هنوز هم معتقدم بسیاری از مسائل ادبیات را با فرمول ریاضی میشود بررسی کرد. در حال حاضر هم 40 سال است که روی زبان فارسی کار میکنم. منتها نه 8 ساعت در روز بلکه به صورت شبانهروزی کارم را دنبال میکنم و کاملاً هم مستقل عمل میکنم و خرج و مخارج تحقیقاتم را خودم به عهده دارم.
* خُب حالا بحث به سمت زبان فارسی منعطف شد.
بله. اگر کسی میخواهد زیربنای زبان فارسی را بداند، باید اول از همه فعلها را بشناسد؛ ببیند ساختمان فعلها چگونه است و چه معنی و مفهومی دارند. اما متاسفانه امروز شاهد چنین چیزی نیستیم یعنی مشخص است کسی که درس زبان فارسی خوانده از این الگو پیروی نکرده و مراحل را به ترتیب طی نکرده است.
یکی از نمونههای ناراحت کننده در دستورنویسی ما این است که دستورنویسان ما به غلط مینویسند که مصدر «است» و «هست»، استن و هستن است در حالی که چنین نیست و مصدر هر دوی این فعلها، «بودن» است نه استن و هستن. استن و هستن عناصر موهوم هستند. متاسفانه این غلط مصطلحی که به آن اشاره کردم در صفحه 47 کتاب دستور مفصل امروز نوشته «خسرو فرشیدفر» درج شده است.
* به نظر میرسد به کار بردن لغت مصدر هم اشتباه باشد. درست است؟
بله. حتی خود «مصدر» هم اشتباه است و باید از عبارت «ریشه» استفاده کنیم یعنی به جای مصدر فعل بگوییم ریشه فعل.
هیچ حرف و لغتی را نباید به فعل بچسبانیم چون هم برای خودمان اشتباه میشود هم در درک دیگران از سخن، مشکل ایجاد میکنیم. نمونه اش فعل «استن» است که یک فعل کمکی است اما گاهی برای اینکه جمله درست شود، جای فعل را میگیرد. برخی فکر میکنند که کلاه «آ» برای قشنگی است در حالی که این علامت هم معنی و مفهوم دارد و وجودش بیهوده نیست اما گاها برخی لغاتی که باید با آی با کلاه نوشته شوند با الف نوشته میشوند که این هم از غلطهای مصطلح ماست. اعراب یا علامت گذاری حروف باید در فارسی انجام شود چون اگر نباشد، معنی واژه یا جملهمان منتقل نمیشود. عده ای میگویند ما علامت گذاری نداریم اما این یک اشتباه است.
* درست است عدهای میگویند اگر ما روی حروف علامتگذاری داشته باشیم، زبانمان مانند زبان عربی میشود.
اگر بخواهیم بنیادی و اساسی حرف بزنیم، اصلا این زبانی که داریم با آن حرف می زنیم فارسی نیست. چون من در سخنانم از بسیاری لغات و عبارات استفاده کردم که فارسی نبودند اما برای اینکه شما منظورم را متوجه شوید، ناچارم از آنها استفاده کنم. مثلا همین «لغت»؛ به جای لغت باید گفت «واژ». به همین ترتیب جمله میشود «واژگان» و یک قطعه از متن میشود «واژه» که البته واژه کاربردهای دیگری هم دارد. کتابهای دستوری ما پر از اشتباه هستند و در آنها کاملاً به این موضوع بیتوجهی شده است که فعل را نباید به واژها بچسبانیم. در قسمتی از متن همان کتاب دستور مفصل امروز، نوشته شده است: «هم در اسمینهها وجود دارد هم در فعلها.» اصلاً به کارگیری چنین جملهای غلط است چون وقتی در جمله حالت شرطی میگذاریم، جمله باید حالت پس دهی داشته باشد. «دارد» شرطی است و نمیتواند در اینجا قرار داشته باشد. با لحاظ کردن حرفهایی که گفتم، درست این جمله به این شکل در میآید: «هم در اسمینهها و هم در فعلها وجود دارد.»
اما عاملی که سخنان مهدینیا را برای خبرنگار بخش ادبیات خبرگزاری مهر، جذاب میکند سخنانی است که درباره زبان فارسی میزند و اطلاعاتی که از ریشهها و اصلیت این زبان میگوید. مهدینیا که شصت و هفتمین سال عمرش را سپری میکند، در حال حاضر به ایران سفر کرده و برای مدت کوتاهی در کشورش اقامت دارد. او تا به حال دو کتاب «مقدار صحیح عدد پی» و «فارسی نوین» را در سوئد منتشر کرده است.
این محقق که از راه ریاضی به زبان فارسی رسیده، میگوید «نتیجه تحقیقاتم را به راحتی در اختیار این و آن قرار نمیدهم چون متاسفانه بیاخلاقی و کپی کردن از روی دیگران زیاد شده است؛ البته چه در ایران و چه در دیگر کشورها. چندین بار به دانشگاههای سوئد و دیگر کشورهای اروپا رفتهام تا درباره تحقیقاتم مذاکره کنم. دانشگاههای خارجی هم بیشتر به نفع و ضرر و اسم خودشان فکر میکنند و میگویند بیا تحقیقاتت را کتاب کنیم ولی اسم ما هم در آن بخورد. یعنی بیا شریک شویم. در دانشگاههای داخل هم تا به حال به هر مدیر یا رئیسی که مراجعه کردهام، من را از گردن خودشان باز کرده و به گردن دیگری انداختهاند. مطالب زیادی دارم که میتوانند در کتابهای مفصلی چاپ شوند اما راستش از عرضه و انتشار آنها تا زمانی که مطمئن نشوم، واهمه دارم».
مهدینیا در ابتدای گفتگویش با خبرنگار مهر میگوید: همیشه و در همه این سالها هزینه تحقیقاتم را خودم فراهم کردهام و وابسته به هیچ دانشگاه یا نهادی نبودهام. هزینه چند سفری را هم که به ایران داشتهام، خودم تقبل کردهام و دیگر بیشتر از این برایم صرف نمیکند. بنابراین اگر در دانشگاههای کشورم، به نتیجه مثبتی نرسم، به سوئد برمیگردم و امکان دارد دیگر برنگردم.
شرح گفتگو با محمدرضا مهدینیا در ادامه میآید:
* آقای مهدینیا از شروع کارتان بگوئید.
من ریاضیات را از اواخر دوران ابتدایی در مدرسه شروع کردم و از همان زمان سرِ عدد پی با آموزگارم بحث میکردم. بعد از مهاجرتم به سوئد هم علاقهام به ریاضیات کمرنگ نشد و به یاد دارم زمانی که در کلاس آموزش زبان سوئی نشسته بودم یک بار معلم مچم را گرفت که پنهانی چه مینویسی؟ من هم پاسخ دادم: «ریاضیات». از روزگاران گذشته هنوز هم یک ماشین حساب تگزاس را به یادگار نگه داشتهام.
در سوئد که بودم، روی مباحث ریاضی به شدت کار کردم و چند فرمول جدید ابداع کردم. اما بعد از ریاضی مسالهای که من را به خود مشغول و متوجه کرد، زبان فارسی بود. بعد از آن همیشه در پس زمینههای ذهنم به دنبال راهی برای ارتباط دادن ریاضیات و ادبیات بوده و هستم و هنوز هم معتقدم بسیاری از مسائل ادبیات را با فرمول ریاضی میشود بررسی کرد. در حال حاضر هم 40 سال است که روی زبان فارسی کار میکنم. منتها نه 8 ساعت در روز بلکه به صورت شبانهروزی کارم را دنبال میکنم و کاملاً هم مستقل عمل میکنم و خرج و مخارج تحقیقاتم را خودم به عهده دارم.
* خُب حالا بحث به سمت زبان فارسی منعطف شد.
بله. اگر کسی میخواهد زیربنای زبان فارسی را بداند، باید اول از همه فعلها را بشناسد؛ ببیند ساختمان فعلها چگونه است و چه معنی و مفهومی دارند. اما متاسفانه امروز شاهد چنین چیزی نیستیم یعنی مشخص است کسی که درس زبان فارسی خوانده از این الگو پیروی نکرده و مراحل را به ترتیب طی نکرده است.
یکی از نمونههای ناراحت کننده در دستورنویسی ما این است که دستورنویسان ما به غلط مینویسند که مصدر «است» و «هست»، استن و هستن است در حالی که چنین نیست و مصدر هر دوی این فعلها، «بودن» است نه استن و هستن. استن و هستن عناصر موهوم هستند. متاسفانه این غلط مصطلحی که به آن اشاره کردم در صفحه 47 کتاب دستور مفصل امروز نوشته «خسرو فرشیدفر» درج شده است.
* به نظر میرسد به کار بردن لغت مصدر هم اشتباه باشد. درست است؟
بله. حتی خود «مصدر» هم اشتباه است و باید از عبارت «ریشه» استفاده کنیم یعنی به جای مصدر فعل بگوییم ریشه فعل.
هیچ حرف و لغتی را نباید به فعل بچسبانیم چون هم برای خودمان اشتباه میشود هم در درک دیگران از سخن، مشکل ایجاد میکنیم. نمونه اش فعل «استن» است که یک فعل کمکی است اما گاهی برای اینکه جمله درست شود، جای فعل را میگیرد. برخی فکر میکنند که کلاه «آ» برای قشنگی است در حالی که این علامت هم معنی و مفهوم دارد و وجودش بیهوده نیست اما گاها برخی لغاتی که باید با آی با کلاه نوشته شوند با الف نوشته میشوند که این هم از غلطهای مصطلح ماست. اعراب یا علامت گذاری حروف باید در فارسی انجام شود چون اگر نباشد، معنی واژه یا جملهمان منتقل نمیشود. عده ای میگویند ما علامت گذاری نداریم اما این یک اشتباه است.
* درست است عدهای میگویند اگر ما روی حروف علامتگذاری داشته باشیم، زبانمان مانند زبان عربی میشود.
اگر بخواهیم بنیادی و اساسی حرف بزنیم، اصلا این زبانی که داریم با آن حرف می زنیم فارسی نیست. چون من در سخنانم از بسیاری لغات و عبارات استفاده کردم که فارسی نبودند اما برای اینکه شما منظورم را متوجه شوید، ناچارم از آنها استفاده کنم. مثلا همین «لغت»؛ به جای لغت باید گفت «واژ». به همین ترتیب جمله میشود «واژگان» و یک قطعه از متن میشود «واژه» که البته واژه کاربردهای دیگری هم دارد. کتابهای دستوری ما پر از اشتباه هستند و در آنها کاملاً به این موضوع بیتوجهی شده است که فعل را نباید به واژها بچسبانیم. در قسمتی از متن همان کتاب دستور مفصل امروز، نوشته شده است: «هم در اسمینهها وجود دارد هم در فعلها.» اصلاً به کارگیری چنین جملهای غلط است چون وقتی در جمله حالت شرطی میگذاریم، جمله باید حالت پس دهی داشته باشد. «دارد» شرطی است و نمیتواند در اینجا قرار داشته باشد. با لحاظ کردن حرفهایی که گفتم، درست این جمله به این شکل در میآید: «هم در اسمینهها و هم در فعلها وجود دارد.»
منبع:
خبرگزاری مهر
ارسال نظر